دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
بحران سوريه كه به مسأله اي جهاني بدل شد، مجموعه اي از مشكلات از جمله بارزترين و پيچيده ترين مشكلات بشري را در برمي گيرد. رژيم سوريه تنها متهم به استفاده از سلاح شيميايي عليه مردم اش نيست كه تعدادي از كشورها آن را تأييد و تعدادي رد كنند. رژيم اسد از موشك هاي اسكاد براي حمله به مناطقي از كشورش استفاده كرده، شهرها و روستاها را با هواپيما و توپخانه بمباران كرده، آن هم مناطفي كه عمدتاً هيچ مرز مشخصي بين افراد مسلح و غيرنظالميان وجود نداشت و مهمتر از همه در دوراني كه دولت ها با تظاهرات و اعتصابات خياباني استعفاء مي دهند، به قيمت كشتار بيش از صد هزار نفر و حتي به هر قيمتي در قدرت مانده است. تا اينجاي ماجرا هيچ اختلافي بين حاميان و مخالفان اسد نيست و همين شواهد گواهي روشن بر اين كه كشتار چند هزار نفر ديگر از طريق سلاح شيميايي توسط اسد، چندان چيز عجيبي از طرف او نمي تواند باشد.
اما مسأله جبهه بندي هاي خارجي نسبت بدان از عللي متفاوت برخوردار است كه هم از كنش و واكنش هاي بازيگران مي توان بدان پي برد و هم از سابقه اي كه تا پيش از آن دارند. نخست اوباما، كه در طول دوران رياست جمهوري اش ثابت كرده كه تمايلي به حل مسائل از طريق جنگ ندارد، مگر آن كه ناگزير بدان شود؛ چنان كه جنگ هاي آغاز شده از طرف دولت هاي قبلي را تمام كرده يا در حال اتمام شان است و در ماجراي ليبي اين ناتو بود كه پيشقدم شد و در مورد سوريه نيز تاكنون از خود مقاومت نشان داده و كمك هايش عمدتاً كمك هاي انسان دوستانه و تجهيزات و مواردي از اين قبيل بوده است. حتي در مقابل فشار اسرائيل براي حمله به ايران تا حد بسيار زيادي از خود مقاومت نشان داده است. بنابراين، وقتي او اينك از پاسخ نظامي سخن مي گويد، برخلاف بسياري بدنبال بهانه اي براي حمله نظامي نيست و اگر مي خواست چيزي را بهانه قرار دهد، دو سال و اندي رژيم اسد آنقدر جنايت كرده كه توسط سازمان هاي حقوق بشري مستقل و نهادهاي وابسته به سازمان ملل گزارش شده كه نيازي نبود تاكنون صبر كند.
در نقطه مقابل پوتين قرار دارد كه تاكنون توانايي ها و قابليت هاي بسياري از خود براي بازگشت به دوران جنگ سرد نشان داده است و مشكل بزرگتر آن كه، جنگ سرد را نيز با يقه گيري جودو عوضي گرفته و در ازاي آن حاضر است تا آخر دنيا نيز برود و هيچ اهميتي نيز برايش ندارد كه عده اي تماشاچي و مردم زير اين يقه گيري له شوند! پس از گذاشتن تصاوير مصدومان سلاح هاي شيميايي توسط مخالفان در اينترنت، رژيم اسد اظهاراتي را بيان كرد كه خود گوياي وقايع رخ داده بود. رژيم اعلام نمود كه “مسئول” اين واقعه تروريست ها هستند. اين ادبيات بارها توسط سياستمداراني به كار مي رود كه عملي را انجام مي دهند و وقتي مورد انتقاد واقع مي شوند، نمي خواهند بگويند كه طرف مقابل آن عمل را انجام داده، بلكه تنها مسئول آنان اند. مثل تظاهراتي كه در جنبش سبز نسبت به تقلب انتخاباتي رخ داد و رهبران ايران بزدلانه به نيروهاي انتظامي و نظامي، دستور برخورد با تظاهر كنندگان بدون سلاح را دادند و همزمان گفتند، كه مسئول آن، رهبران نمادين جنبش سبز هستند! جالب آن كه، در حالي كه رژيم اسد چنين اظهاراتي را عنوان كرده بود، مقامات روسيه و ايران به سرعت اعلام كردند كه آن كار تروريست ها و تكفيري هاست! و تنها توضيحي كه برايش مي توان يافت، آن است كه احتمالاً “خوابنما” شده بودند. عملكرد رژيم ايران براي مردم ايران و منطقه در طول اين چهار دهه آنقدر نخ نما هست كه همان گونه كه وقتي چيزي را به هيتلر نسبت مي دهيد، جاي هيچ تعجبي ندارد، رژيم ايران اگر كاري را انجام ندهد، تنها بايد به اين نتيجه رسيد كه از عهده اش ساخته نبوده، و گرنه در انجام هيچ جنايتي كه به سرعت آن را به گردن ديگران نيز بياندازد، كوچكترين كوتاهي نمي كرده است. همان استفاده از سلاح هاي شيميايي نيز كه مدام حكومتي هاي ايران خود را قرباني نشان مي دهند، خالي از لاپوشاني و مظلوم نمايي كه كار هميشگي مقامات ايراني است، نبوده است. درست است كه رژيم صدام در استفاده از سلاح شيميايي پيشقدم بود و چندين بار از اين سلاح بر عليه مردم و سربازان ايراني استفاده كرد، اما در روزهاي انتهايي جنگ حداقل در يك مورد در جبهه جنوب، رژيم ايران از سلاح هاي شيميايي بر عليه عراقيان بهره برد. وقتي سر و صداي آن بين سربازان ايران پيچيد كه ايران بر عليه عراق از سلاح شيميايي استفاده كرده، اعلام كرد كه عراقيان از سلاح شيميايي دوباره استفاده كردند و تنها باد مخالف گازهاي شيميايي را به سمت عراقيان برده است! بسياري از سربازاني كه در آن مناطق خدمت مي كردند، به راحتي و به كرات مي توانند صحت اين مطالب را تأييد كنند. مظلوم نمايي، يكي از اصلي ترين شگردهاي شارلاتان هايي است كه حكومت را چندين سال در ايران غصب كرده اند و كافي است كه به ايشان اطمينان كرده و اختيارات و قدرت بدانان بدهيد و آنجاست كه چهره حقيقي شان را به شما نشان مي دهند و كاري مي كنند كه هيچ ظالمي در تاريخ نكرده است و به هيچ كس و هيچ چيز نيز رحم نمي كنند.
باري، عده اي ديگر اينك در سراسر دنيا هستند كه با جنگ مخالف اند و خود را صلح طلب مي دانند. تنها كساني از آنان صلح طلب اند كه وقتي در رسانه ها شنيدند كه در سوريه از سلاح شيميايي بر عليه مردم استفاده شده، همين گونه به خيابان ريخته باشند و بر عليه آن اعتراض كرده باشند، و گرنه تنها طلح طلب نما هستند. در ميان اين صلح طلب نماها نيز طيف هاي مختلفي يافت مي شوند، از كساني كه اعتقاد دارند كه چرا آمريكا بايد پول ماليات شان با دخالت در كشوري ديگر هدر دهد!! (يعني مردم سوريه هر بلايي سر هم و كودكان و غيرنظاميان مي آورند بياورند و به ما چه!) تا كساني كه بي مسئوليتي را با صلح طلبي عوضي گرفته اند، تا باقيماندگان شكست خورده جنگ سرد كه به جاي پذيرش اشتباهات شان، كينه ورزي و مخالفت با هر اقدام آمريكا و غرب را همچنان كوركورانه ادامه مي دهند و همچون حكومت هاي كمونيستي جنگ سرد، خيلي هم برايشان مهم نيست كه سر ديگران چه بيايد.
اما كساني كه به شكلي ميداني در سوريه و درگيري هاي آن اينك حضور دارند، درك حقيقت خيلي برايشان مشكل نيست. اگر در هر نقطه از دنيا، كسي به زن و بچه شما حمله كند و شما ابتدا با حرف بخواهيد او را منصرف سازيد، اما او اصرار داشته باشد و پس از كشتن تعدادي از فرزندان تان بخواهد به سمت بقيه نيز برود و شما باز با حرف وي را برحذر داريد، اما ببينيد كه او به هيچ وجه ول كن نيست، مي ايستيد و مي گوييد، نه من چون صلح طلبم، جلوي جانيان را نمي گيرم تا بقيه بچه ها را نيز بكشد يا چون جايزه صلح نوبل گرفتم، نبايد اقدامي بكنم!؟ در سوريه زنان و كودكان تظاهر كنندگان در بهار عربي توسط نيروهاي امنيتي اسد شكنجه، تجاوز و كشته شدند كه باقيمانده هاي شان مجبور شدند به تدريج به دنبال سلاح بگردند و آنان نيز سلاح بدست بگيرند و پس از آن نيز رزمندگاني از كشورهاي ديگر به كمك شان شتافتند كه در ميان شان تروريست و تكفيري نيز بود و رژيم اسد هر روز نيز از سلاحي جديد بر عليه همه استفاده مي كند و براي پيشبرد منطق “خشك و تر با هم مي سوزند” نيز همه را تروريست مي خواند؛ حالا بگذاريم بقيه را نيز بكشد، چون به پوتين برمي خورد كه مقابل آمريكا كم آورده يا چون اوباما جايزه صلح گرفته بايد بگذارد تا تعداد بيشتري كشته شوند، در حالي كه مي تواند مانع از آن شود؟! خود را كه نمي خواهيم فريب دهيم! رژيم اسد اگر با حرف و “باي باي” رفته بود كه ديگر بيش از دو سال اين همه جنگ و خونريزي و ويراني راه نمي افتاد. رژيم هاي حامي اسد نيز هيچ يك پرونده درستي ندارند و همه شان يا ديكتاتوري يا نيمه ديكتاتوري هستند و مقامات شان همان گونه به رأي و جان مردم خودشان بي اعتنا هستند كه نسبت به سوريان و هر مردم ديگري و تازگي نيز ندارد. آيا سخنان صلح طلبانه چمبرلين در مقابل هيتلر باعث صلح شد يا موجب گرديد تا هيتلر جاه طلبي هايش را به اروپا و بخش بزرگي از جهان توسعه دهد كه آن گاه براي مهارش نيمي از جهان ويران شود! آيا همان زمان آمريكايي ها و اروپايي هاي دموكرات و صلح طلب ناگزير نشدند تا با اسلحه نازي ها را بيرون و ساقط كنند؟ اما همان هيتلر در حالي كه سلاح شيميايي داشت بر عليه دشمن اش استفاده نكرد، اما برادران اسد از آن بر عليه مردم خودشان استفاده كردند. كساني كه امروز از اسد حمايت كردند، فردا از كساني كه عقيده داشتند با هيتلر بايد كنار آمد، شرمسارتر خواهند شد و تاريخ از آنان به عنوان شركاي جرم جانيان اسد ياد خواهد كرد كه انسانيت و وجدان شان را ناديده گرفتند.