پیرو سیاست های نوظهور در دنیای کنونی، سیاست هائی که اهم اهداف آنها، برخاسته از زیاده طلبی قدرت های کوچک و بزرگ در این برهه زمانی می باشند. نه جلوه پیشین خود را حفظ کرده اند؛ و نه بر محور استدلالی علمی و عملی استوار هستند. اما در عوض، آکنده از فرم های بی پایه و اساسی می باشند؛ که سیاستمداران کنونی به آنان پر و بال داده، و به وجود آورنده آنها هستند؛ که نه جامعه جهانی را به هدف معینی در قاموس سیاست رهنمون می گردند؛ و نه افراد خاصی در جوامع مختلف و اهل فن در این رابطه را، به جایگاهی که برای ایشان دارای اهمیت ویژه ای باشد می رسانند!
بلکه با سوء استفاده از عدم دانش و آگاهی مردم ساده انگار در دیار خودشان، بیش از زمانی که مردم چیزی از این مقوله نمی دانستند. موجبات گمراهی زیادتر آنها را نیز فراهم می آورند!
واژه « سیاست » و متعلقات به این مفهوم، به دلیل دارا بودن چند معنای مستقل در این زمینه، قبل از آن که کارگشای مسائل مختلف در زندگانی مردمان جهان باشند؛ به دلیل مختصاتی که در درون محتوای خویش دارند؛ چنانچه توسط کسانی به کار گرفته بشوند؛ که اطلاعات چندانی از آن ندارند. هم به کار گیرندگان چنین موضوعاتی را به دردسر می اندازند؛ و هم باعث سردرگمی آنانی می شوند؛ که به این اختصاصات باور نداشته و پذیرای آنها نبوده و نیستند!
کسانی که بدون دارا بودن علم « سیاست » و داشتن آگاهی نسبی از آن، می خواهند از قالب و محتوای اصولی که ایشان قصد پرداختن به آن را دارند استفاده کنند. نه آنکه به مقصود خویش نمی رسند؛ بلکه این خطای نادانسته، آنان را از مسیری که در نظر دارند خارج می گرداند؛ و در نهایت، ایشان را، مانند یک فرد بری از آگاهی های ابتدائی در امور سیاستمدارانه، دچار کژ اندیشی و ناتوانی هائی، در مورد آنچه که می خواهند مطرح کند نیز می نمایند!
نشر دادن یک مفهوم سیاسی توسط مدعیان ناشی این امور، اگر بر مبنای صحیح و منطقی صورت نگیرد؟ مقدمه و متن و نتیجه آنچه را که مطرح می سازند. را چنان نا مفهوم و بی معنا جلوه می دهد؛ که اگر خود نگارنده آن مطلب نیز به آن بپردازد؟ باز هم نمی تواند مقصود اصلی خویش در باره آن گزینه را، برای کاربران آثار خودش بارز و آشکار سازد!
بر این اساس، سیاستمداران کارکشته در بیشتر مواقع، از همفکری های مشاوران کاردان، و افراد متخصص در این باره برخوردار می شوند. تا که بتوانند اصل مطلب در این رابطه را، برای خوانندگان یا شنوندگان مطالب خویش بیان نمایند؛ و با بهره مندی از فحوای صحیح کلامی این عبارات، منظور واقعی خود را به کاربران مطالب شان القاء نمایند!
اصطلاحاتی که در امور سیاسی کاربرد خاص خودشان را دارند. مربوط به این زمانه و این برهه تاریخی در جهان فعلی نیستند؛ بلکه صدها سال از اعتبار و مطرح گشتن شان می گذرد. اما از باب آن که کاربردشان، فقط متعلق به صاحبنظران و کارشناسان چنین مقوله هائی بوده، و هیچ رسانه و پایگاه اجتماعی هم، جهت انتشار آنها وجود نداشته است. سایرین و دیگر اقشار اجتماع در آن برهه های زمانی، نه به آن موارد دسترسی داشته اند؛ و نه عوامل تهییج کننده ای در پیرامون شان بوده اند؛ که ایشان با شوق و علاقه به چنین اموری بپردازند؛ و نه حتی توانسته اند، که اشاره محدودی هم، به آنچه که فرا گرفته بودند داشته باشند!
اما در شرایط کنونی، و با پیشرفت های علوم گوناگون به ویژه تکنیک های چاپخانه و انتشارات، و نیز روی کار آمدن رسانه های دیداری و شنیداری در همه جا، اکنون به فاصله اندک زمانی، همگان در حال نشر افکار و عقاید خودشان به سراسر جهان می باشند؛ و به راحتی می توانند، دیدگاه های چه خوب و چه بد خویش را، به بیشتر ساکنان این کره خاکی منتقل نمایند!
متاسفانه در این رابطه، اندیشه های بد و گمراه کننده نیز، با همان شیوه هائی که افکار درست و هدایت کننده به دیگران منتقل می گردند. به بیشتر نقاط دنیا روانه می شوند؛ و موجبات انحراف مردم از موضوعات مفید، به سوی مسائلی را فراهم می آورند؛ که نتیجه اش پیمودن مسیر نادرست توسط دیگران خواهد بود!
اصطلاحاتی که در علم سیاست موجود هستند متعدد می باشند. اما کاربرد دو نمونه از آنها، مانند دو واژه « دیکتاتوری » و « دموکراسی » ، بیش از بقیه آنها در دنیا مورد استفاده قرار می گیرند. چرا که حکومت های فعلی در جهان کنونی، به دو شیوه دیکتاتوری یا دموکراسی مدیریت می شوند؛ و مردم می توانند با پیگیری خبرهائی که در همه جا انتشار می یابند درک کنند؛ که کدام مملکت با کدام فرمی از این دو نمونه مدیریت شده و اداره می گردند؟!
با حضور دیکتاتورهای حاکم در بعضی از ممالک گیتی، و آشکار شدن اشکالات مهیب چنین فرمی از کشورداری، بسیاری از ساکنان جهان، به مفاهیم اصلی این دو مقوله از دنیای سیاست پی برده اند؛ و به گونه محدود یا کامل، به چگونگی انسانی یا ضدبشری بودن آنها واقف گشته اند. اما آنچه که همگان بر آن اشراف کامل را ندارند؛ عدم تساوی تعداد، در میان سرزمین هائی است؛ که با یکی از این دو شیوه اداره می شوند!
متاسفانه با اینکه بسیاری از مندرجات نشریات، یا بخشی از محتویات رسانه های دیداری و شنیداری در جهان، به موضوعات سیاسی اختصاص دارند. اما همچنان هستند کسانی، که با سیاست و مشترکات آن آشنائی چندانی ندارند. این دسته از مردم دنیا، بیش از بقیه ساکنان آن، از شکست دموکراسی در برابر دیکتاتوری موجود در دنیا دچار آسیب های اجتماعی می شوند؛ و به هیچ طریقی نمی توانند؛ از پلیدی حضور چنین امری در امان باشند!
تصور مردم عادی از نوع حکمرانی سران ممالک متعدد در دنیا، در آن حدی نیست که بتوانند؛ کنش های حکمرانان فاسد و تبهکار یک سرزمین را تشخیص بدهند؛ و یا از نحوه مدیریت دولتمردان دموکرات کشوری دیگر آگاه گردند. با چنین مفهومی، و با آنچه که از ذات سیاست، به ویژه در این روزگار می دانیم. بسیار اندک اند سیاستمدارانی، که خامی و ناآگاهی و ساده انگاری ملت جائی که بر آن مدیریت دارند را ببینند؛ و از این نکته منفی، به نفع خود و حکومت شان استفاده نکنند!
و آنچه که از این طریق به ساکنان این گیتی پهناور آسیب بیشتری می رساند. بالا رفتن آمار تعداد ممالکی است؛ که حاکمان دیکتاتور و مستبد دارند. و افت سرزمین هائی است، که با روش های دموکراسی اداره می شوند! در ظاهر امر، بالا رفتن تعداد دیکتاتوری ها در جهان، و پائین آمدن آمار ممالک با مدیریت دموکراسی در دنیا، تفاوت چندانی را به وجود نمی آورد. اما لطماتی که در باطن این امر خطیر نهفته است. و دیر یا زود، آثار استمرار بدی ها، و زوال نیکی ها در کل جهان را، به درون زندگی و نوع زندگانی مردم رخنه خواهد داد؛ و درد بی درمانی را برای جوامع بشری در این مقطع زمانی پدید خواهد آورد؛ که اگر تمامی مردم گیتی هم سیاستمدار حرفه ای بشوند؟ هرگز نخواهند توانست، ماهیت بحرانی پنهانی که در بطن سرزمین شان نهادینه می گردد را منتفی نمایند.