وقتی می گوییم بیسوادی با کت و شلوار کراوات هم پوشیده نمی شود یعنی همین که یک جریان این روزها وقتی هشتگ #نه_به_جمهوری_اسلامی را در دستان برخی افراد نام آشنا و گاهان کم نام نشان که فقط برای وایرال شدن در اپوزیسیون خارج از کشور می بینیم، به سلامت روانی ایشان شک می کنیم مگر ۴۲سال به غیر از این بوده است!؟
جماعتی که هنوز تفاوت دو برادر در عرصه داوری ایران حضور داشتند با این فرق که علیرضا فغانی با کارنامه ایی رنگارنگ و قضاوت های متعدد بین المللی و برادر کوچک یک داور کاملا معمولی که بعد از اینکه نتوانست جایگاهی در داوری فوتبال ایران پیدا کند، راه شلوغکاری و پناهندگی را در پیش گرفت و راهی سوئد شد را نمی دانند!؟
این تازه ابتدای راه برادر جویای نام بود و خوراک خوبی بود برای شبکه های ماهواره ایی او را مانند یک عروسک در صحنه تئاتر بازی های سیاسی خود باز کنند، یک روز او را به پنل خبر می آوردند تا از تحریم ورزش ایران حمایت کند و کیس پناهندگی اش محکم شود و در جدیدترین سناریو پلاکارد هشتگ #نه_به_جمهوری_اسلامی را در دستان اش دادند تا نمایشنامه تازه را ایفای نقش کند.
جریان فرشگرد که مدت زیادی از تشکیل آن نمی گذرد با آپلود تصویر محمد رضافغانی در صفحات مجازی منتسب به این جریان نوپا با تیتر درشت نوشت علیرضا فغانی هم به کمپین مزبور پیوست!؟
این در حالیکه در بالا توضیح دادیم آخرین قضاوت مهم فغانی کوچک را کسی بخاطر ندارد و برعکس فغانی بزرگ با کوله باری از افتخارات به مانند یک جنتلمن و سفیر ورزش با نهایت احترام به استرالیا دعوت شد و شهروندی اخذ کرد.در حالی که محمد فغانی مجبور است خود را بازیچه دست جریانهای سیاسی خارج نشین کند تا بلکه اداره مهاجرت سوئد مجاب بشود جان این فرد با توجه به تبلیغ علیه نظام حاکم ایران در خطر است تا در وهله نخست مجوز اقامت او را صادر کرده و بعد از چند سال شهروندی او تایید شود.
نکته غم انگیز و شرم آور این هشتگ آنجاست که بایست پذیرفت که بسیاری از فعالین افرادی کم سواد پر ادعا و بدون پیشینه سیاسی هستند.
متاسفانه کم نیستند گروهها و جریاناتی که تنها برای دریافت بودجه های چند میلیون دلاری از موسسات حقوق بشری غربی گوی رقابت از یکدیگر می ربایند تا از قافله عقب نمانده و به لفت و لیس ادامه دهند.
آری جریان های ققنوس، فرشگرد، نهضت آزادی ، کنگره ملی ایرانیان و غیره بخوبی می دانند در صورت سقوط رژیم بساط پولهای دولتهای غربی برچیده خواهد شد و این کشورها آنگاه به کدام دلیل بایست میلیونها دلار سالانه در حلقوم ایشان بریزند و این فرصت طلبهای بی مصرف بساط شامورتی بازیشان را باید کجا پهن کنند!؟
از سوی دیگر این گروههای که تعداشان کم هم نبست غالبا فاقد اتاق فکر و بدون تفکر اداره می شوند، پیش پا افتاده ترین همین وایرال شدن عکس فغانی کوچک است که آدمین فرشگرد حتی اگر از ورزش هم متنفر باشد و قضاوت های علیرضافغانی در جام جهانی، المپیک و دهها رقابت مهم را در بی اطلاعی محض سپری کرده باشد.زحمت یک سرچ ساده در گوگل را هم به خود نداده است تا در عصر اطلاعات مسخره عام و خاص نشوند!؟
کسی چه می داند یک فرضیه دیگر هم ذهن را شدیدا مشغول می کند فردی که چنین گاف بزرگی داده نفوذی جمهوری اسلامی باشد تا ملت به میزان عمیق این جماعت بخندند!؟
آن روی دیگر سکه هم را نگاه کنیم در هیاهوی شهرشلوغ گروههای تازه تاسیس نوپا که در کدام در فضای مجازی و دیده شدن از هم سبقت می گیرند تا وایرال بشوند حتی به قیمت تمسخر و زیر سوال رفتن کل تشکیلات اپوزیسیون که خواسته سران قدرت در ایران همین است که به مردم داخل نشان دهند دل بستید به یک جماعت نادان و نتیجه اش ناامیدی مردم از مبارزه و اصرار به حقوق خویش است.
هرچه باشد و هر کدام یک از این سه احتمال دود آن به چشم مردم ستمدیده داخل ایران خواهد رفت که از یک طرف سیاست های سرکوبگرایانه رژیم آخوندی جان به لبشان رسانده است و از سمت مقابل چنین رفتار و عملکرد از سر ناگاهی و کورکورانه امید را به یاس مبدل کرده است.اما اپوزیسیونفراموش نکند که اکثر مردم می دانند در فردای آزادی ایران چه بر سرشان می آید!؟
پاسخ اش ساده است اگر خوشبین باشیم که روزی رژیم حاکم دیگر حمایت روسیه،چین و برخی دولتهایی غربی را نداشته باشند و سقوط کنند، مگر در فضای سیاسی آینده ایران چقدر کرسی برای این حجم از جریانها،گروههای به اصطلاح مخالف رژیم وجود دارد که همه را در خود جای دهد!؟
رفتار کاسب معابانه با آزادی ایران رونق بازار سودجویان و فرصت طلب ها شده است،جاییکه هرفرد یا گروهی به دنبال دوختن کیسه ایی از این آشفته بازار است.
به امید روزی که مردم ایران با اتکا بر قدرت و اراده خویش به پیروزی در مقابل رژیم استبداد دست پیدا کنند و حاصل خون های ریخته شده را یک مشت سودجو به نفع خویش مصادره نکنند و روز از نو روزی از نو باشد.