از آخر دیماه سال جاری، تا پایان تابستان سال آتی، باید چند ایرانی از کرونا بمیرند؟!

0
99

در طول تاریخ بشری در جهان، هرگاه یک بیماری واگیردار، حاد و اپیدمی گشته است؛ دست اندرکاران مسائل پزشکی و میکروب شناسان، و متخصصان چنین اموری در دنیا، چه به شکل انفرادی و چه به صورت گروهی، جهت زدودن آن مشکل بزرگ از درون جوامع خودشان، به روش های مختلف، در صدد پاکسازی آن بحران عظیم از درون جامعه شان بر می آمدند؛ و در راستای برطرف کردن آن مشکلات از درون اجتماع خویش، از انجام دادن هیچ کوششی هم فروگذاری نمی نمودند!

اما اکنون در شرایط همه گیر شدن بیماری مهلک کرونا در همه جا، این امر مهم(مبارزه با ویروس کووید ۱۹ ) فقط در سرزمین های بزرگ دنیا در جریان نیست. بلکه ممالک کوچک گیتی نیز، در مسیر مبارزه با هرگونه پاندمی در دیار خودشان، تلاش های لازم را می نمایند؛ و حتی جهت دستیابی به بهترین راه حل ممکن در این رابطه، ضمن پژوهش های داخلی خودشان، با سایر کارشناسان و متخصصان چنین اموری در جهان، به همکاری های لازم با آنان نیز پرداخته و می پردازند!

اکنون و در این برهه زمانی خاص نیز، با توجه به سرایت روزافزون ویروس کشنده « کووید ۱۹ » در میان مردم دنیا، و اپیدمی گشتن بیماری خطرناک کرونا در بیشتر نقاط جهان، از سوی بسیاری از مؤسسات ویژه امور پزشکی در دنیا و کارشناسان ایشان، چنین کوشش فزاینده ای در تعداد بی شماری از ممالک گیتی، با اهتمام زیاد از سوی این متخصصان در جریان است؛ و کوشندگان و کارشناسان زبده، به گونه کاملا بی نظیری، در پی مداوای بیماران این فاجعه جهانی، و رفع نمودن آن از چهره کل دنیا می باشند!

اما در بخش دیگری از این جهان هستی، سرزمینی وجود دارد؛ که مدیران و مسؤلان بری از هرگونه وظیفه شناسی و احساس مسؤلیتی در این امر مهم، همچنان با سستی و تعلل در آن، باعث کشته شدن تعداد زیادی از شهروندان آنجا شده و می شوند؛ و به این مورد استثنائی در دیارشان، بهای چندانی نمی دهند. اینان، مدیران بری از مسؤلیت رژیم فاسد و ضد بشری جمهوری ننگین اسلامی در ایران کنونی هستند؛ که به جای کوشش کافی در این باره، و پیگیری لازم در این خصوص، جهت برطرف نمودن این وضعیت آکنده از خطر در میان مردم بی پناه ایران، مسائل را چنان « باری به هر جهت » و سهل انگارانه در نظر می گیرند؛ که گوئی وظیفه چندانی در این رابطه ندارند؛ و اهم وظایف ایشان در باره این مورد خاص، فقط و فقط بر عهده خود مردم کشور است؛ و این حضرات به عنوان مدیران و مسؤلان این مملکت آخوندزده، می بایست که فقط به مردم برای محافظت نمودن از خودشان در مقابل بیماری کرونا تذکر بدهند؛ که از رعایت نمودن پروتکل های مطرح از طرف مسؤلاان کوتاهی نکنند!

مدیران تراز اول این حاکمیت مستبد و ضد ایرانی، به ویژه در سطوح بالاتر آن، و به خصوص در بیت مستبد رهبری و نیز در بخش قوه مجریه بی کفایت آن در کاخ ریاست جمهوری، چنان در بحر وسیع خودپرستی های خویش غوطه ور می باشند؛ که به جای رسیدگی به امر « اپیدمی کرونا » در ایران، و به کار گرفتن همه تلاش خویش در جهت برطرف نمودن آن از میان مردم کشور، در صدد تدارک دیدن امکانات ضروری و ایجاد طرحی مناسب، برای برگزاری رژه نمایشی و تظاهرات کاروان نادان ترین بخش ملت ایران، در راه پیمائی ابراز قدرت برای رژیم پوشالی شان در ۲۲ بهمن امسال هستند؛ که گوئی جز این هیچ مسئولیت دیگری در کشور ندارند!

آخوند حسن روحانی ریاست کنونی جمهوری در رژیم منحط اسلامی، در روز شنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۹ خورشیدی، برابر با شانزدهم ژانویه دو هزار و بیست و یک میلادی، ظاهرا به عنوان ارائه گزارش مختصری، در مورد اقدامات دولت در مبارزه با بیماری کشنده کرونا در کشور به مردم، در سخنانی که در جلسه ستاد حکومتی کرونا با اعضای آن داشته است. بیش از بیان اقدامات خود و همکارانش، در باره چگونگی انجام شدن راهکارهای صحیح دولت در محدود کردن رشد سرایت کرونا در میان مردم کشور، به بیان چگونگی رعایت نمودن فاصله گذاری ها در راه پیمائی ننگین بیست و دوم بهمن در سال جاری پرداخته است. تا چگونگی رعایت نمودن پروتکل های مربوطه، در جریان گرامیداشت ننگین ترین رویداد قرن حاضر در جهان را، برای برگزاری این مراسم اجباری در سراسر کشور بیان و تعیین نماید!

وی در این باره چنین مطرح نموده است: « به دلیل شرایطی که داریم، با یک وضعیت خاصی راه پیمائی ۲۲ بهمن برگزار خواهد شد. بیشتر نمادین خواهد بود؛ و به صورت خودروئی و موتوری برگزار می شود. » ؛ وی با تاکید بر این موضوع گفته است: « باز گشائی ها به ویژه در مسائل فرهنگی و مذهبی می تواند انجام گیرد. به شرط این که صد در صد مسائل بهداشتی رعایت شود.» !

شیخ حسن روحانی در باره وضعیت حاد کرونا در کشور، اشتباهات مربوطه در این رابطه را، به گردن مردم انداخته و گفته است: « هر جا مردم پروتکل ها را رعایت نکردند؛ دچار مشکلات زیادی شدیم. »! روحانی همچنین در مورد لغو برخی محدودیت ها و شروع بازگشائی ها در دوران موج جهارم کرونا گفته است: « وزیر بهداشت نسبت به آینده ابراز نگرانی می کند. نسبت به این که نا دچار موج چهارم کرونا بشویم . ممکن است دو هفته دیگر هجوم به بیمارستان ها شروع شود و بعدش هجوم به آرامستان ها. » !

رئیس جمهور بی کفایت جمهوری پلید آخوندی، در رابطه با چگونگی مبارزه با اپیدمی کرونا در کشور، با اذعان به این که تا شش ماه دیگر از واکسن خبری نیست گفته است: « یک واکسن با یک کشور دیگر درست می کنیم؛ که اواخر بهار در اختیار مردم قرار می گیرد. چند واکسن داخلی دیگر هم هست، که در تابستان در اختیار مردم قرار خواهد گرفت! »

با چنین محاسبه دقیقی گه رئیس جمهور حاکمیت جنایت پیشه رژیم منفور آخوندی می نماید. تردیدی نمی توان داشت؛ این جنایتکاران که به طور حتم خودشان را به کمک واکسن های فایزر و مدرنا از چنگ این ویروس کشنده رهانیده اند. برای شان تفاوتی وجود نداشته باشد؛ که تا تاریخ مطرح شده از سوی این جانیان، چه تعدادی از مردم بی گناه کشورمان، دچار کمبود واکسن « کووید ۱۹ » جهت در امان ماندن از بیماری نوظهور کرونا بشوند؛ و در این رابطه جان شیرین خود را هم از دست بدهند؟!

اکنون که تقریبا در آخر دیماه سال جاری(۱۳۹۹ خورشیدی) به سر می بریم؛ و تا تابستان سال آینده(۱۴۰۰ خورشیدی) حدود پنج ماه کامل مانده است. اگر تا آن زمان همه روزه در کل کشور به گونه تقریبی، فقط صد تا دویست تن از مردم ایران در اثر سرایت « کووید ۱۹ » جان شان را از دست بدهند؟ متاسفانه با رقمی به بزرگی عدد بیست هزار مرگ و میر مردم بی گناه مواجه خواهیم شد؛ که تقریبا در هیچیک از کشورهای آلوده تر از ایران به بیماری کرونا، نه تنها کم سابقه بلگه بی سابقه هم خواهد بود!

از کجا معلوم که این بیماری دهشتناک، از موج چهارم عبور نکند و به امواج فراگیر بیشتری نرسد؟ چه تضمینی برای در امان ماندن مردم از عدم پیشرفت و زیادتر همه گیر شدن کرونا وجود دارد؟ اکنون که نمی توانند واکسن را تهیه کنند. با آغاز شدن موج های فراگیر بعدی، ضمن کمبود امکانات لازم، جهت مداوای بیماران( طبق اعتراف خودشان در این خصوص ) چگونه از پس مداوای آنهمه بیمار مبتلا به ویروس نوظهور کووید نوزده بر خواهند آمد؟!

البته که پاسخ به پرسش های مطرح شده، که با اطلاعاتی که از شرایط مدیریت این بیماری در ایران داریم. اگر همه شان منفی نباشند؛ همان درصدی هم که مطرح هستند و بدون هر گونه شک و شبهه ای بری از رسیدن به نتیجه مثبت می باشند. شاید اگر به دست مدیران ممالک دیگر برای ملت های شان عنوان می گشت به نتایج دلخواه می انجامید. اما با معجزاتی که ما طی چهار دهه اخیر از رژیم ملاها سراغ داریم؛ دل بستن به یاوه هائی که شیخ حسن روحانی مطرح می نماید. ساده انگاری محض خواهد بود؛ که پریشان گوئی های ایشان را در باورهای خودمان بگنحانیم!

زیرا در شرایط کنونی در ایران، حکومت به بهانه « مراسم ایام فاطمیه » ، دسته های عزاداری « دهه فاطمیه » را، چنان شلوغ تر و فراگیرتر از همیشه به خیابان های بیشتر شهرهای ایران گسیل داشته است؛ گوئی که کرونا در آن دیار هیچگونه وجود خارجی نداشته و ندارد!

محترم مومنی

مقاله قبلیتأئید فاضلاب در آب نوشیدنی پردیس اهواز
مقاله بعدیهشدار سازمان جهانی بهداشت: به زودی هر هفته شاهد ۱۰۰ هزار مرگ ناشی از کرونا خواهیم بود
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.