رافائل ماریانو گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید کرده است: که رژیم جمهوری اسلامی در ایران، با نصب شش آبشار از سانتریفیوژهای جدید، جهت غنی سازی اورانیوم با غلظت بیست درصدی، باری دیگر باز هم توافقنامه برجام ( برنامه جامع اقدام مشترک ) را نقض کرده است!
و این یعنی، نقض کامل نتیجه به دست آمده، از یک دوره تقریبا طولانی به مدت نزدیک به سیزده سال مذاکرات متوالی، میان پنج به علاوه یک، با جمهوری اشغالگر آخوندی، که مربوط می شد به فعالیت های هسته ای حکومت ملاها در ایران، که سرانجام در سال دو هزار و پانزده میلادی پایان یافت؛ و به تصویب طرفین مذاکره کننده رسید و امضاء شد!
با چنین شگرد بری از قانونمندی و کاملا بی خردانه، از سوی یک حاکمیت زورمدار و قدرت پرست ( اقدام مجدد برای غنی سازی اورانیوم، آن هم با غلظت بیست درصدی! )، امری نیست که به این آسانی نادیده گرفته بشود. چرا که نتایج بسیار منفی را در پی خواهد داشت؛ و جز بدنامی بیشتر برای خودشان، و تنگدستی افزون تر برای ملت مظلوم زیر سلطه شان، نتیجه دیگری به بار نمی آورد!
از همان زمان که این تعهد بین المللی به تصویب رسیده تا کنون، از آنجائی که آخوندهای حاکم بر ایران، به عناوین مختلف به نقض برخی دیگر از تعهدات شان هم پرداخته اند؛ و این مورد از نظر طرف های مقابل ایشان پنهان نمانده است. این امر توسط بیشتر ممالک جهان، به خصوص غربی ها و به ویژه ایالات متحده آمریکا، همواره مورد اعتراض دایمی آنان قرار گرفته است؛ که در این رابطه، آمریکائی ها بارها به دست اندرکاران و سردمداران جمهوری اسلامی تذکرات لازم را داده اند. اما به یقین می دانیم، که البته در باره این مشاجره صوری و نمایشی!!! : « آنجه البته به جائی نرسد، فریاد است » ؛ ولی این شگفتی هم وجود دارد، چرا در ارتباط با نقض نتیجه به دست آمده از چنین هذکرات طولانی مدت و مهمی، در صورت ظاهر، از میان گروه موسوم به پنج به علاوه یک، در ظاهر امر فقطه آمریکا پیگیر جدی و همیشگی این ماجرا بوده است؟!
اما آمریکائی ها که همواره نسبت به چنین کنش های رژیم واکنش های لازم را نشان داده و می دهند. در ارتباط با کنش اخیر ملاها و آشکار ساختن آن در همه جا( غنی سازی بیست در صدی اورانیوم )، آنها را به « اخاذی اتمی » متهم نموده اند؛ که به اعتقاد خود آمریکائی ها، هر چه که رژیم در این باره و با چنین اقداماتی به انجام برساند. پیشاپیش محگوم به شکست و فنا و نابودی است!
در این رابطه، نویسنده مقاله ای در روزنامه لوموند نوشته است: « هدف تهران از این اقدام، اعمال فشار بر رئیس جمهور منتخب آمریکا جو بایدن است. » ؛ این نویسنده همچنین تصریح کرده است: « جمهوری اسلامی ایران، با اقدام اخیر خود، قدری هم با آتش بازی می کند. تصمیم تهران برای غنی سازی اورانیوم با غلظت بیست در صدی، گویای مناسبات و کشمکش قدرت در داخل ایران، و تلاش رهبران تهران برای بهبود وضعیت خود، پیش از آغاز مذاکرات با رئیس جمهوری آینده آمریکا جو بایدن نیز هست. » !
به گمان گزارشگران « لوموند »، حکومت اسلامی ایران با این تصمیم، خود را در معرض انزوای بیشتر بین المللی، و ناخشنود کردن دو پشتیبان اصلی خود، یعنی روسیه و چین قرار داده، به اضافه آن که بیش از اندازه، نسبت به نتایج بازی خود دچار مبالغه شده است. » !
این روزنامه از قول علی واعظ، مدیر برنامه ایران در گروه « بحران بین المللی » افزوده است: « از نظر رهبر حکومت ایران علی خامنه ای، مذاکرات با دولت آینده آمریکا را، باید از موضع قدرت آغاز کرد. » !
محمد باقر قالیباف رئیس کنونی مجلس شدرای اسلامی رژیم هم، در روز سه شنبه پنجم ماه دسامبر سال گذشته میلادی، ضمن دفاع از تصمیم حسن روحانی، مبنی بر آغاز شدن غنی سازی اورانیوم با غلظت بیست درصدی، در صفحه توئیتر خود نوشته است: « این تصمیم، جایگاه ایران قوی و مقتدر را، در مواجهه با پیمان شکنان احیا خواهد کرد. مهلت بدعهدی و وقت کشی سر آمده است. شکستن تحریم های ظالمانه، « تولید قدرت » و بی اثر کردن تحریم ها دستور کار کشور و مسئولان است.» !
از موقعی که مسئولان جمهوری اسلامی، غنی سازی اورانیوم با غلظت بیست درصد را رسانه ای کرده اند؛ برخی از نشریات مهم دنیا در این باره مطالبی را عنوان نموده اند. روزنامه فرانسوی فیگارو در پاریس هم، تصمیم حاکمان کنونی ایران، مبنی بر آغاز غنی سازی اورانیوم با غلظت بیست درصدی را، مهم ترین نقض برجام توسط حاکمان کنونی در ایران دانسته، و به نقل از منابع نزدیک به سازمان انرژی اتمی ایران نوشته است؛ که این تصمیم در اصل « تاکتیکی » است. زیرا بعدا به جو بایدن اجازه خواهد داد که بگوید؛ که ایران را به چشم پوشی از تصمیم خود وادار کرده است !!
دیدگاه نویسنده فیگارو به طور ضمنی آشکار می نماید، که همچنان میان سران رژیم ملاها با حزب دموکرات ایالات متحده، روابطی پنهانی جریان دارد؛ که دست ایشان را جهت اقدام به هر عملی باز می گذارد. شاید با علم به این جریان پنهانی میان دموکرات ها با رژیم بوده، که به دونالد ترامپ فرصت جدیت بیشتر در مقابله با حاکمان جمهوری اسلامی را می داده است. اما ظاهرا زور دموکرات ها بر جمهوری خواهان چربیده است؛ و همچنام مانند سال ۱۹۷۹ میلادی، دست شان برای پیش بردن سیاست های آتی آنان در خاورمیانه را باز گذاشت است!
از اینرو، اکنون دیگر خود ملت ایران هستند؛ که می بایست در رابطه با نجات دادن خویش و میهن شان، از دست این شیادان حاکم بر ایران را از میهن شان کوتاه سازند. و مانند چهار دهه پیش فریب نخورند؛ و با یک خیزش میلیونی و حرکتی بدون تعلل، یک شکست چهل و دو ساله را، به پیرزی دائمی خویش بدل نمایند.چه آخوندها و دموکرات های آمریکا را خوش آید و چه نه؟!!!
محترم مومنی