عضو هیئتعلمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز (ssf)
…این عالی است وقتی میبینم که آنچه ما در مصر به کمک ارتشیان مصری انجام دادیم به منشی مرسوم در دنیا بدل میشود که ارتش خود را موظف به دفاع از مردم و مطالباتشان میبینید و (دیگر) نه به حاکمان قدرتطلب و دیکتاتور که حاضر به ترک قدرت نیستند (چیزی که پیشازاین مرسوم بوده است). از خاورمیانه تا آفریقا (مصر، الجزایر تا زیمباوه) و از خاورمیانه و آفریقا تا آمریکای لاتین (بولیوی)؛ گرچه میزان موفقیتشان یکسان نبود و برخی موفق نشدند، دولت مدنی تشکیل دهند (زیمباوه)، برخی بهدرستی درک کردند که کشورشان به اصلاحات نیاز دارد، بهجای انقلاب (الجزایر) و برخی موفقترین شکل تحول را در امتزاجی از نیروهای “حتی متباین” را بر قدرت نشاندند تا دوران گذار به دموکراسی را طی کنند، ضمن کسب مشروعیت جهانی که سودان نمونه بارز آن و البته موفقترینشان بود.
نظامیانی که در کشور مالی پس از اعتراضات مردمی، دولت مستقر را کنار زدند، برای موفقیت در دوره گذار نیاز به “گزینشهای کلیدی و حسابشدهای” دارند، همانگونه که در سودان نظامیان چنین کردند و کشور و مهمتر از آن، مردمشان را به معنای واقعی کلمه نجات دادند. نجات دادند، چون وقتی به یمن، سوریه و لیبی مینگریم که چه جهنمی را مردم خودشان تجربه کردند و حتی همسایگانشان نیز دچار بحران صادرشده، بهنوعی گشتند. موفق بودند، چون پس از کنار زدن دیکتاتور، خود به ورطه دیکتاتوری و دام تصاحب قدرت مطلق فرونرفتند، بلکه با تقسیم قدرت با اپوزیسیون و نهادهای مدنی توانستند، مشروعیت و حتی حمایت جامعه جهانی را برای برونرفت از بحران بهخصوص اقتصادی در کنار بحران سیاسی کسب کنند.
ارتشیان مالی درصورتیکه در دوران گذار این مسیر را طی نکنند، از چند جهت دچار بحران میشوند و خیلی زود از منجی مردم به دشمن مردم بدل میگردند؛ چون مردم آنان را بهعنوان مسئول کاستیها و نداشته هایشان میبینند. مهمترین این کاستیها اقتصادی است که ارتشیان تخصصی در آن دارند و مهمتر از تخصص نیاز به کمک مالی نهادهای بینالمللی و بهخصوص کشورهای متمول دارند تا بحران اقتصادی موجود را با برنامههای حسابشده و هماهنگ دنبال کنند و اینهمه مستلزم آن است که “تشکیلات دوران گذار” از طرف جامعه جهانی مشروعیت داشته باشد و آن تنها با تقسیم قدرت و تشکیل دولتی نظامی-مدنی مقدر است.