آقای جاوید رحمان دست تان درد نکند!! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
64

ایشان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر در ایران است. وی در تازه ترین گزارش خود، به « برخورد شدید و مرگبار ماموران امنیتی » در سرکوب معترضان آبان سال گذشته( آبان ۹۸ ) ، « شکنجه بازداشت شدگان » و « صدور احکام ناعادلانه و سنگین » برای آنان (مردم معترض دستگیر شده ایران) اشاره کرده است. این تازه ترین گزارش جاوید رحمان است؛ که در اواخر ماه گذشته نهائی شد؛ و اکنون برای ارائه به هفتاد و پنجمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به دبیرکل این سازمان داده شده است. هفتاد و پنجمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، حدود ده روز دیگر(پانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی) ، با شرکت سران کشورهای عضو این سازمان آغاز و تشکیل خواهد شود.

در بخش نخست این گزارش، که به بررسی برخورد جمهوری اسلامی به اعتراضات آبان سال گذشته به گرانی بنزین اختصاص داده شده است. او در این گزارش آورده، که از خشونت بیش از حد و مرگبار نیروهای سپاه، پلیس و بسیج علیه معترضان آبان سال گذشته شوکه شده است!

گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران در سازمان ملل متحد همچنین اضافه کرده است: که بر اساس آمار معتبر، دست کم ۳۰۴ تن از جمله ۲۳ کودک، در جریان این اعتراضات کشته شده اند. به گزارش جاوید رحمان، بیشترین کشه شدگان مربوط به استان های تهران ۱۳۰تن، خوزستان ۵۷ تن، البرز ۳۳ تن، کرمانشاه با ۳۰ تن بوده است(که البته خبر کشته شدن هزار و پانصد تن از مردم به پا خاسته ایران در جریان خیزش مورد نظر، پیش تر توسط بسیاری از منابع آگاه در این رابطه انتشار یافته است.)!

در این گزارش همچنین آمده است؛ که بررسی ها نشان می دهند؛ که در بیشتر موارد، نیروهای امنیتی به قصد کشتن معترضان اقدام به شلیک می کرده اند. چرا که در بسیاری از موارد، به اعضای حیاتی مردم، مثل سر، سینه، قلب و گردن ایشان شلیک شده بوده است.

در این گزارش همچنین آمده است: که یک دختر و ۲۲ پسر از جمله کودکان کشته شده با شلیک گلوله توسط نیروهای امنیتی بوده اند. محمد دوستخواه، نوجوان ۱۵ ساله که هنگام آمدن از مدرسه کشته شده است. و محسن محمدپور ۱۷ساله، که در جریان اعتراضات خیابانی در آبان ۹۸ در خرمشهر جان باخته است.

آقای رحمان در این گزارش، برخورد به شدت خشونت بار نیروهای امنیتی را، نشان دهنده نقض آشکار حق حیات مردم ایران دانسته، و از این که جمهوری اسلامی مسؤلیت استفاده از سلاح علیه معترضان را به عهده نگرفته انتقاد کرده است. او به سخنان متناقض مسؤلان از جمله وزیر کشور دولت حسن روحانی، که تایید کننده شلیک به معترضان می باشد اشاراتی کرده است!

روز چهارشنبه نیز سازمان عفو بین الملل، در آخرین گزارش خود به شرح بازداشت، بازجوئی، و روند دادرسی ناعادلانه در پرونده های بازداشت شدگان اعتراضات آبانماه ۱۳۹۸ پرداخته و اعلام کرده است: که برخی از بازداشت شدگان، با « اعدام نمایشی، شوک الکتریکی، و القای حس خفگی با آب » شکنجه شده اند.

عفو بین الملل در گزارش خود از طریق تحقیق در رابطه با برخوردهای مقامات مسؤل با دستگیر شدگان، به این نتیجه رسیده است؛ که این مقام های جمهوری اسلامی به طور گسترده و سازمان یافته، به نقض شدید حقوق بشر، از جمله از طریق بازداشت خودسرانه، ناپدید سازی قهری، شکنجه ، و سایر بدرفتاری ها و نقض آشکار حق برخورداری از محاکمه عادلانه اقدام کرده اند!

ضرب و شتم، شلاق، شوک الکتریکی، آویزان کردن، اعدام های نمایشی، القای حس خفگی با آب، خشونت جنسی، تجویز اجباری مواد شیمیائی، و محرومیت از مراقبت های پزشکی، از جمله شکنجه های تکان دهنده و محاکمه صدها تن با اتهامات امنیتی بی اساس، همراه با نقض شدید موازین دادرسی عادلانه، و صدور احکام اعدام بر اساس « اعترافات » اجباری گرفته شده تحت شکنجه، نیز از جمله موارد گسترده نقض حقوق بشر است؛ که سازمان عفو بین الملل در این گزارش به آنها پرداخته است!

موارد مطرح شده از سوی سازمان عفو بین الملل، نکاتی هستند که کم و بیش بر بسیاری از مردم کشورمان، به ویژه آنانی که خودشان چنین تجربه های تلخ و ناگواری را داشته اند. یا فردی دیگر از آشنایان و دوستان و فامیل دور یا نزدیک ایشان، در چنین شرایطی از وحشی گری های مزدوران رژیم جنایتکار آخوندی قرار گرفته اند. به درستی بر چگونگی چنین آزارهای ددمنشانه ای، که از سوی نوکران نادان و وحشی این فرقه تبهکار نسبت به مردم ایران اعمال شده و می شوند آگاهی کامل را دارند. اما آنچه را که هنوز هیچیک از آحاد ملت شریف ایران به آن نمی اندیشند. پرسش از سازمان عریض و طویل ملل متحد و زیر مجموعه های بشردوست آن است: که …….. چه باید بیش از این در ایران رخ بدهد؛ که آقایان به نگارش و تهیه یک گزارش از عملکردهای غیر انسانی و ستمگری های ناجوانمردانه مسؤلان سنگیندل رژیم جانی پرور اسلامی نسبت به مردم رنجدیده ایران بسنده نکنند؛ و به جای آن، یک مجمع عمومی از اعضای مسؤل و مدافع حقوق بشر تمامی مردم دنیا مخصوصا ایرانی ها در شرایط کنونی تشکیل بدهند؛ و با استفاده از قوانین موجود در بخش های مختلف این سازمان، به سران دیو صفت این حاکمیت استبدادی و اهریمنی بفهمانند؛ که اگر نمی توانند بدون بی عدالتی های جاری در رژیم بیدادگر اسلامی شان در ایران، با مردم این سرزمین مماشات انسانی را مورد استفاده خود قرار بدهند؟ در انتظار یک واکنش تند جهانی نامحدود نسبت به اعمال خویش باشند. اگر به راستی این سازمان ملل است و نه سازمان دول؟!!

در اینجا باید به آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور ایران بگوئیم: دست تان درد نکند، اما صرف تنظیم یک گزارش از سبوعیت های یک حاکمیت مستبدانه و ستم پیشه، نسبت به ملت بی پناه و بی گناه یک دیار، و عدم تکاپو جهت برطرف نمودن این آزارهای جسمی و روحی از همه زندگی شهروندان بی پناه یک کشور، به مسؤلیت های شما و سازمان تان پایان نمی بخشد. تا چند دهه ی دیگر باید مردم ایران، در میان شعله های آتش ظلم و ستم بی حد و اندازه سران این حاکمیت ضد بشری بسوزند؟ تا سرانجام، یک سازمان شکل گرفته بعد از ستمگری های دیکتاتور آلمان نازی در هفتاد و پنج سال پیش، هنوز نداند که برای چه منظوری تشکل یافته است؟!

محترم مومنی

مقاله قبلی«فرزند کم‌تر، زندگی بهتر»! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیبه آن دسته از نظامیان مالی که به خاطر مردم؛ دولتی امتزاجی از نظامی-مدنی برای دوران گذار؛ بقلم دکتر کاوه احمدی علی‌آبادی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.