شکستن گز با گز، یکی از ضربالمثلهای منطقی ایرانمان است؛ که در بین هممیهنان عزیز اصفهانیمان بسیار رایج میباشد. گزهای لذیذ و خوشمزه اصفهان در مدلهای متفاوت تولیدشده و به مشتریان آنها ارائه میشوند. در میان انواع این گزها، نوع گرد و دایرهای شکل آن بیش از بقیه مشتری و خریدار دارد؛ اما خوردن آن بهراحتی انواع لقمهای گز اصفهان نیست؛ زیرا به خاطر بزرگ بودن اش، نمیتوان آن را یکباره دردهان گذاشت و میل نمود. بعضیها که میخواهند این نوع گز را نوش جان بکنند؛ سعی مینمایند که آن را بهوسیله یک شیء سنگین بشکنند و بخورند؛ اما با این روش، آن را به تکههای ریز خورد میکنند؛ که خوردن اش زیاد گوارا و دلچسب نیست. ولی خود اصفهانیهای عزیزمان که بر این امر واقف میباشند. با کوفتن دو قطعه گز بر روی همدیگر، بهراحتی آن را به چهار تکه تقسیم میکنند و میخورند. بر همین اساس میباشد که این ضربالمثل پرمغز و گویا در میان ایشان رواج یافته است: «گز را با گز بشکنید. تا نتیجه مطلوب را به دست بی آورید.»!
ازاینرو، نگارنده این نوشتار بر سر آنم؛ که با بهرهگیری مطلوب از این تمثیل گویا، آن را جهت رساندن هدفم از نگارش این مطلب، جهت درک بیشتر خوانندگان آن مورداستفاده قرار بدهم. تا عرایضم را آسانتر مطرح کرده باشم؛ و مفهوم درست آن را، موردتوجه دوستان عزیز قرار بدهم!
هرچند که ملایان زهرآگین و ستمگر حاکم بر ایرانمان، به لحاظ محتوا و کیفیت مثبتی که هیچگاه نداشته و ندارند و نخواهند داشت. کمترین تشابهی با گز خوشمزه و گوارای اصفهان نصف جهان ما نخواهند داشت؛ اما از آنجائی که «در مثل مناقشه نیست»؛ ناگزیرم که تا از بخشی از مجموعه ننگین خودشان بهرهگیری کنم؛ و به عزیزآنهممیهن برسانم؛ که با استفاده از این بخش، چگونه خواهند توانست. به نهایت بیکفایتی و فساد و خبث اخلاقی و دزدی و جنایتپیشگی این قوم ظالم و اشغالگر در میهنشان پی ببرند؟ چراکه …… «کسی که با مادرش زنا کند با دیگران چه خواهد کرد؟»!
در اصلهای سوم، چهل و سوم و صد و پنجاه و سوم قانون اساسی هرچند مبتذل رژیم ننگین آخوندها آمده است: «هرگونه قراردادی که موجب چیرگی بیگانه بر منابع طبیعی – اقتصادی و آرتش، فرهنگ و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است.»!
چگونه است که خامنهای و روحانی و سایر دستاندرکاران پلید این حاکمیت ننگین، بدون توجه به سه اصل نامبرده بالا در قانون اساسی حکومت اشغالگر خودشان، آن را نادیده گرفته و با چینیها، قرارداد اجاره دادن جزیره کیش به مدت پنجاه سال و واگذاری سه میدان بزرگ نفتی و گازی ایران به چینیها به مدت بیستوپنج سال و فروش نفت ایران به چین، سی درصد پائین تر از نرخ معمولی آن و دریافت کردن بهای طلای سیاه ایرانزمین از ایشان، یا به پول چینیها و یا مبادله با اجناس بنجل و بدون کیفیت ایشان و استقرار پنج هزار نیروی امنیتی – نظامی چینی در خاک کشورمان، ارائه امتیاز گسترش راهآهن ایران به چینیها و تسلیم نمودن مجوز استفاده چینیها از آبهای خلیج پارس و دریای عمان، برای ماهیگیری در مناطق متعلق به ایران به این چشمبادامیهای مکار، آنهم به مدت بیستوپنج سال، آیا نادیده گرفتن قانون اساسی خود ابلیسشان نیست؟!
بدون تردید چنین است و خواهد بود؛ اما رسیدن بوی سرنگونی کاخ ظلم و ستمشان به مشام آخوندهای سلطهگر و خودکامه و زیادهطلب، ایشان را بر آن داشته است. تا هر چه سریعتر، همهچیز ایران و ایرانی را، به پول نقد تبدیل کنند؛ و سپس بر مرکب پیروزی خود سوار بشوند و از ایران بگریزند!
احتمالاً این پرسش برایتان پیش آید؛ که وقتی ایشان نفت و گاز و……. را به چینیها واگذار کنند؛ و در برابر آن بهجای پول، اجناس بدون کیفیت چینی را تحویل بگیرند. چه پولی به دستشان خواهد رسید؛ که ازآنجهت تحقق بخشیدن به مطامع شخصی خودشان سوءاستفاده نمایند؟! پرسش به چائی است، اما ایشان رندتر و زرنگتر و شیادتر از آنی هستند؛ که به اندیشه من و شمای ایرانی خطور کند!
آنها از این به بعد، بهجای ارسال پول نقد و تسلیحات جنگی برای نایبان تروریست خودشان در منطقه و یا فراتر از آن، هر آنچه را که از چینیها دریافت خواهند نمود. را برای «حشد الشعبی»، «الکتائب»، «حوثیها»، «حزبالله» و بشار اسد و سایر مزدوران جنایتکار خویش خواهند فرستاد؛ و پول هائی را که از خزانه مملکت به آنان میدادند. را برای خودشان خواهند انباشت. تا در شرایط اضطراری که بهزودی برایشان فرا خواهد رسید. همه آن را برای خودشان بردارند و از ایران بگریزند!
اما ایرانیهای غیور و دلاور، چنین اجازهای به این اشغالگران ضد ایرانی و تروریست پرور نخواهند داد. تا دسترسی به مطامع سودجویانه و ستمگرانهشان را محقق نمایند و به ریش ملت ایران بخندند!
اکنون بهدرستی وقت آن رسیده است؛ که ایرانیان دلاور درون مرزهای میهنمان، به این تازی تباران اشغالگر میهنشان، به خاطر رهایی ایران از اشغال این ستمگران و نیز آزادسازی خودشان از زیر بار سنگین حضور این یاغیان در کشورشان، یک «بلوف» سیاستمدارانه تاریخی به آنان بزنند؛ و به بهانه زیر پا گذاشته شدن اصول قانون اساسی کشورشان توسط این جانیان و مراودههای غیراصولی و خلاف معیاریهای قانون اساسی خودشان با چینیها، جهت مبارزه با این قرارداد ننگین و بدعاقبت، به پا خیزند و در جایجای ایرانزمین، به حاکمیت رسوای آخوندی و دولت بیکفایت جمهوری پلید آخوندی و سایر قوا و نهادهای مملکتی زیرمجموعه این حاکمیت استبدادی و فناتیک بشورند؛ و حیثیت نداشته ایشان را زیر یک علامت سؤال بزرگ نابود گردانند!
دوستان شفیقی در ایران که بیش از ما از موقعیت کنونی هممیهنان درونمرزیمان اطلاعات به دست میآورند میگویند: خبرداریم که هممیهنان بهجانآمدهمان در داخل ایران، عزمشان را جهت یک مبارزه جانانه و موفق علیه این اشغالگران غاصب و چپاولگر جزم کردهاند. تا به امید اهورای یگانه هر چه زودتر، ریشه ظلم و اعمال ایران برباد ده این جنایتکاران را، از خاک گرانبهای سرزمین باستانی خویش برکنند؛ و همگیشان را از حیطهی قدرت و اعتبار در میهن همیشه سرافرازشان ساقط نمایند!
البته که چنین خواهد شد. چونکه مردم دلیر ایران بر این باورند؛ که جز خودشان هیچ مددکاری نخواهند داشت؛ و فقط و فقط باید به اراده آهنین و آرمان بزرگ ملی خویش تکیه کنند. تا شر این غارتگران را از سرخود و کهن دیارشان کوتاه سازند. بدیهی است که: «خواستن توانستن است»!
من این دو حرف نوشتم **** چنانکه غیر ندانست
تو هم بهرسم امانت **** چنان بخوان که تو دانی!
محترم مؤمنی