پشت و روی واقعیت! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
218

قبل از پرداختن به هر توضیحی در باره عنوان این نوشتار، لازم می دانم که ابتدا تفاوت میان دو واژه « حقیقت » و « واقعیت » را، برای خوانندگان جوان این متن بیان کنم. هر چند بسیاری از میانسالان یا حتی سالمندان نیز هستند؛ که همواره و به اشتباه این دو واژه را در جائی که نباید به کار برد استفاده می کنند. « حقیقت » ، روی دادن یا شکل گرفتن امری است؛ که دست بشر در آن مدخلیت ندارد. مانند آنچه که درون طبیعت وجود دارد و آنچه که به آنها پدیده های طبیعی می گوئیم. اما در باره « واقعیت » باید گفت: اینها مواردی هستند که آدمی آنها را، با آنچه که در« طبیعت » و درون بعضی از حقیقت ها موجود است می سازد و به آن می پردازد!

بعضی از واقعیت ها اموری هستند؛ که دارای جسم و حجم نمی باشند. زیرا آنها تولیدات فکری آدمها می باشند؛ که جهت رساندن ایشان به اهداف مثبت یا منفی آنان اندیشیده شده و شکل واقعیت به خود می گیرند. در سامانه واقعیت های تولید شده به دست و به فکر بشر، هرگز دوام و ماندگاری همیشگی وجود ندارد. ولی آنچه که در ظاهر و در باطن حقیقت موجود است؛ پیوسته ماندگار و از سوی طبیعت تکرار شدنی است!

در برخی از واقعیت ها به چنان موارد و نکات منفی بر می خوریم؛ که گوئی تولید کننده آن خود ابلیس بوده است. این نکته اخیرا با پیدایش ویروس کرونا و آلوده شدن بسیاری از مردم جهان به آن، و جان باختن تعداد زیادی از مبتلایان به این ویروس جهنمی در سراسر دنیا، باری دیگر نشان داد؛ که در این کره خاکی فقط یک اهریمن وجود ندارد. بلکه هزاران هزار از این فرشته بدکاره آفرینش در کل هستی وجود دارند؛ که متاسفانه شکل ظاهری شان آدمی را ماند. اما آنچه که در واقعیت باطن اهریمنی آنها موجود می باشد. جز خباثت و بد اندیشی و نا به کاری و بد طینتی نیست و نخواهد بود!

پس از یورش وحشیانه ویروس کرونا در همه جهان، دانشمندان در این رابطه، برای یافتن راه حلی یاری دهنده به پا خاستند. تا که شاید با کاوش هائی که به عمل می آورند بتوانند. راه حل مناسبی جهت مبارزه با این ویروس کشنده بی یابند؛ و جوامع بشری در دنیا را از خطرات حتمی آن نجات بدهند. از اینرو، فقط به کاوش های تئوری خود بسنده نکردند. بلکه بخش هائی از نتایج پژوهش های مفید خویش را نیز، برای آگاهی رساندن به مردم، در قالب خبر، فیلم و ویدئو منتشر نمودند. تا نکات مهمی را که به آنها دست یافته اند را در اختیار همگان بگذارند!

در یک فیلم در این باره که از نتیجه کاوش های دانشمندان تهیه شده، و بسیار بسیار نگران کننده نیز هست. به نکته بسیار مهمی اشاره شده، که دیدن آن مو را بر تن آدمی راست می کند!

در این فیلم توضیح داده می شود: « اگر یک یا دو انسان حامل ویروس کرونا باشند؟ پس از چهار ماه، حدود بیست هزار تن دیگر را به آن مبتلا می کنند. محاسبه اش مشکل نیست، که این بیست هزار تن مبتلا به « کووید ۱۹ » ، بعد از چهار ماه دیگر، چه تعداد از همنوعان خودشان را به این واقعیت دست ساز تعدادی از فرزندان اهریمن مبتلا خواهند نمود؟ آنگاه در این شرایط بحرانی و آلوده بودن زمین و هوا به این ریزترین ابلیس موجود در گیتی، سران بدنهاد و جنایتکار حاکمیت ضد ایرانی جمهوری آخوندی در سرزمین ما، به هم میهنان درمانده و بی پناه و ناتوان ما فرمان می دهند؛ که فعالیت های اداری و کاری خودشان را دوباره آغاز کنند؛ و در بحبوحه اپیدمی ساخته شدن میلیون ها مبتلا به ویروس کرونا، که فقط به خاطر نزدیک شدن شان به چند فرد مبتلا به این بیماری کشنده جان باخته اند. مردم نیازمند کشور ما هم، از این پیشنهاد شیطانی استقبال کنند؛ و جهت پرداختن به مشاغلی که داشتند؛ به محل کار خودشان برگردند؛ و جان گرانمایه شان را، در طبق اخلاص خویش بگذارند؛ و آن را به خامنه ای سیه دل و روحانی روباه بنفش تقدیم نمایند!

آنگاه این شیادان خبیث و شیطان های عباپوش و نعلین به پا، در این رهگذر و به دلیل مشکلات مواجه بودن با این رویداد بیدادگر، و نیز به خاطر مبارزه نمودن با دیو کرونا در کشور، هم از کمک های مالی جهانیان بهره مند بشوند؛ و هم بخشی از آمال همواره اهریمنی خودشان، که کشته شدن و نابودی ایرانیان، و برداشته شدن آنان از سر راه این دژخیمان بوده و می باشد. به آرمان پلید چندین ساله خود برسند؛ و بخشی از درآمدهای کلان کشور، از آنچه را که می فروشند را، به نایبان تروریست شان در منطقه خاورمیانه بدهند؛ و مبلغ کلان تر را هم، به حساب های بانکی خود و خانواده های شان سرازیر کنند!

چهره مکار روباه بنفش شیخ حسن روحانی، امروز بر روی صفحه تلویزیون های داخل و خارج از کشور ظاهر شد. تا غلطی را که چند روز پیش کرده بود را تصحیح نماید. وقتی مشاهده کرده بودند، که حکومت های بسیاری از کشورهای دنیا، در این شرایط کرونائی در دیارشان، جهت یاری رساندن به ملت شان، تا حدود چند میلیون از پول رایج مملکت شان را، به طور بلاعوض به آنها می پردازند. سران دزد و جنایتکار و پول پرست جمهوری همواره ننگین آخوندی، از خودشان خجالت کشیدند؛ که مردم سرزمینی که میهن شان بر روی اقیانوسی از نفت و گاز قرار دارد. در موقعیت کنونی اگر کمکی به ایشان نکنند؟ باید که سرشان را بگذارند و بمیرند. به مردم ایران وعده دادن وام های یک یا دو میلیون تومانی را داد. تا که پس از ختم شدن غائله کرونا، با بهره دوازده درصدی به بانک مرکزی برگردانند. اما این ابلیس وقیح و دروغپرداز، امروز از طریق یک پیام تلویزیونی به مردم ایران گفت: « به بانک مرکزی گفته ایم، که به تمام خانوارهائی که « یارانه » دریافت می کنند؛ به نسبت نیاز و درخواست خودشان، تا یک یا دو میلیون به آنها وام بدهید. سپس دولت بهره چهار درصدی آن را به بانک خواهد پرداخت!!!

یک روی واقعیت مطرح شده در پیام نوشتاری که مطالعه می فرمائید؛ هدف پلید و شنیع و شیطانی تمامی مسؤلان دغلکار رده بالای این حاکمیت اشغالگر و جنایت پیشه، با صدور دستور خارج شدن مردم از « قرنطینه » و بازگشت دوباره آنان به محل کارشان، نابودی و از بین بردن بیشتر ملت شریف ایران، به واسطه حضورشان در میان مراکز همگانی و آلوده به بیماری کرونا است. تا آنچه را که متعلق به ایشان می باشد، را به خودشان اختصاص بدهند؛ و بر ثروت خود بی افزایند؛ و روی دوم آن نیز این است؛ که با استفاده نمودن از امدادهای مادی دیگر کشورهای جهان، و یا نهادهای بشردوستانه بین المللی، بر توان مالی خود بی افزایند. تا با پرداخت کردن بخشی از آن، به مزدوران خویش، از جمله فاطمیون و زینبیون نوکر صفت، پایه های ایجاد نمودن یک امپراطوری اسلامی در جهان را، برای حاکمیت پلید خویش دست کم در منطقه خاورمیانه را برپا کنند و استوار نمایند!

آنچه که خواهد توانست، این آرمان ضد بشری ایشان را ناکار آمد نماید. فقط و فقط بیداری و هشیاری مردم میهن پرست ایران است؛ که با تمام نیروی خویش، به طور یکپارچه و عمومی، علیه این جانیان به پا خیزند؛ و شر این دشمنان خود و سرزمین اهورائی خویش را، نه فقط از سر خودشان، بلکه از سر همه ساکنان این کره خاکی برچینند؛ و آنان را به وادی نیستی رهسپار نمایند!

محترم مومنی

مقاله قبلیجون داوینسون راکفلر چرا از کشتن خودش پشیمان شد؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیبه مقامات فلسطین: اجازه دهید دولت اسرائیل، پازل مورد نظر را پُر کند؛ دکتر کاوه احمدی علی آبادی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.