آنهائی که از آدم ها انسان می سازند؛ به کمک شما نیازمندند! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
381

آدم یک واژه عربی و به معنای ادامه دار است. یعنی موجودی که ادامه دهنده نسل بشر بر روی زمین می باشد. موجودی که با مفهوم عربی « نسی = فراموش کننده به فتح ن و س و ی» و نیز مفهوم عادت کننده با علامت انس گرفتن که در آغاز کلمه انسان آمده است؛ بیانگر مخلوقی است که همواره در حال انس گرفتن و عادت کردن، و نیز فراموش نمودن و از خاطر بردن است. آنهائی که آدم را در چرخه هستی به بارگاه انسان شدن و انسان ماندن و بهره مندی از صفات بارز انسانیت تربیت می کنند. یعنی کسانی که در پایگاه های آموزشی و پرورشی جهان در سطح دنیا به این مهم اشتغال دارند. در سرزمین باستانی یکی از کهن ترین کشورهای گیتی، در مخمصه ای گرفتار آمده اند؛ که هر دو نام و محوریت معنای آنها(آدمیت و انسان بودن شان) در دوران حاکمیت بدترین رژیم استبدادی جهان، تحت الشعاع بی کفایتی های مدیران نالایق جمهوری رو به فنای اسلامی قرار گرفته اند!

از صبح امروز یکشنبه ۲۲ مهرماه ۱۳۹۷ خورشیدی، فرهنگیان شاغل و بازنشسته وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، اعم از آموزگاران، دبیران، کارشناسان و کادر اداری واحدهای آموزشی در کشور، در تمامی واحد های آموزشگاه ها و مدارس مملکت، در حدود پنجاه شهر کوچک و بزرگ ایران، در تمامی دفاتر کادر آموزشی همه مدارس پنجاه شهر کشور، به حالت تحصن و عدم حضور در کلاس های مدرسه ای که در آن به کار تدریس اشتغال دارند گرد آمده اند!

این زحمت کشان، یا این رشد دهندگان آدم به سوی خلق و خوی انسانی، که از وضعیت اقتصادی بسیار بد و ناکافی زندگی شان ناراضی هستند. در اعتراض به گرانی غیر قابل تحمل، و تورم و عدم قدرت خرید فرهنگیان، و نیز به اعتراض به زندانی بودن عده ای از همکاران شان در شکنجه گاه های رژیم نابخرد اسلامی، که متاسفانه سالهاست که حقوق و دستمزد ماهیانه شان، در پائین ترین سطح پرداخت به مزد بگیران کشور می باشد. در فراخوان خویش که به همکاران خود، حتی فرهنگیان بازنشسته کشور پیام داده اند: که با حضور پررنگ خودشان در این تحصن دو روزه( یکشنبه و دوشنبه ۲۲ و ۲۳ مهرماه جاری) ، حین تحصن در دفاتر مدارسی که در آن به تدریس اشتغال داشته و دارند. به دانش آموزان خودشان، دلایل حضور نیافتن در کلاس های درسی ایشان را بگویند؛ و آنان را در جریان عمل اعتراضی فرهنگیان کشور، نسبت به دولت بی کفایت و حاکمیت دیکتاتوری رژیم جنایت پیشه اسلامی بگذارند!

به زودی در همین روزهای پیش رو، صنف نانوایان کشور نیز، با بیانیه ای که از پیش صادر کرده اند. در نظر دارند که با پیوستن به اعتصاب سایر اصناف معترض به حکومت در کشور، پیوند خودشان به خیل اعتصاب کنندگان را عملی سازند. بدیهی است که اگر نه همه اقشار مملکت، بلکه نود در صد کارمندان و کارگران مملکت در عرصه کنونی، در هر پایگاه و مؤسسه ای که مشغول به کار می باشند. دست به اعتراض همگانی بزنند. از اینرو، ضمن تقدیر از هم میهنان شاغل درون میهن مان، از سایر عزیزان هم میهن انتظار می رود؛ که در شرایط حاضر، با پیوستن به صف اعتراض کنندگان، و اتحاد و همراهی و همگامی با ایشان، به مردمان و دولتمردان سراسر جهان نشان بدهند؛ که ایرانیان معترض به تمامی نا کارآمدی های این حاکمیت اهریمنی، تا ستاندن نتیجه مثبت و کامل از تحصن و اعتراض شان به سردمداران جمهوری نالایق و اشغالگر جمهوری اسلامی در ایران، ضمن آگاهی دادن مسائل و مشکلات همیشگی مردم ایران به همگان، اذهان عمومی جهانیان را، به وضعیت بسیار بسیار بد مردم ایران در این رابطه روشن نمایند. تا همه کسانی که در این ارتباط با متحصنین معترض به حاکمیت و عملکردهای بی خردانه اش، نسبت به مردم ایران احساس همدردی دارند. با حمایت های بین المللی خویش از ملت به ستوه آمده ایران، عدم توانائی گردانندگان این رژیم ضد بشری و تروریست پرور را، دلیل محکم و تردید ناپذیری، جهت براندازی آن بدانند و بپذیرند!

اکنون جای کم ترین تردیدی وجو ندارد؛ که تمامی مردم ایران، به هر نحو و با هر امکاناتی که در دسترس خویش دارند. برای یاری رساندن به هم میهنان معترض و متحصن و اعتصابی خویش به پاخیزند. و در هر شهر و منطقه ای که فرهنگیان در آنجا متحصن گشته اند؛ و در هر نقطه ای از کشور، که نانوایان قرار است در آن مکان دست به اعتصاب همگانی بزنند. مردم سلحشور ایران با حضور خویش در همه جا، به کلیه جریاناتی که روی می دهند حاضر و ناظر باشند. تا هیچ مامور انتظامی و امنیتی رژیم، به هیچوجه برای بر هم زدن این اعتصابات ملی – میهنی بر نخیزند؛ و اجازه کم ترین دخالت ایشان به کار متحصنین را ندهند!

پاینده ملت قهرمان و مردم مبارز ایرانزمین، که به درستی از اثرات نتیجه بخش اتحاد و همبستگی با یکدیگر، آگاهی های لازم را به همدیگر می رسانند. تا که سرانجام بعد از نزدیک به چهار دهه رنج و نا به سامانی هائی، که توسط این حاکمیت استبدادی، که نه جمهوری و نه حتی اسلامی نیز هست متحمل می شوند. به آرمان چهل ساله خودشان، که همانا سرنگونی جمهوری اهریمنی اسلامی است توفیق یابند!

محترم مومنی

مقاله قبلیچرا باید دست از تهمت زدن بردارید و برداریم؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیبه خاطر “حقوق همه انسان ها”؛ اقدامات جبرانی به جای تنبیهی یا باج گیری
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.