چرا هر وقت که لازم است یک مشکل قانونی، در باره امری میان ایران و همسایگان ما، در مرحله ی بررسی و تصمیم گیری واقع بشود. این کار همواره با کلاه گذاشتن بر سر مسؤلان حکومتی کشورمان، و در نتیجه بر سر خود ما به عنوان ملت این مرز و بوم، مساله مربوطه را به نتیجه ای که فقط منافع آنها را تامین کند رسانده و می رسانند؟!
یا چرا با آن که بخش جنوبی بزرگ ترین دریاچه جهان، که سواحل زیبای دو استان بزرگ کشورمان( آذربایجان شرقی و غربی ) را در بر گرفته، و با سه نام مختلف ( کاسپین ، مازندران و خزر ) در همه دنیا شهرت دارد. را چنین نا عادلانه و دور از انصاف میان خودشان تقسیم کرده اند؟ یا به ناحق، بخش وسیع تر آن را به خودشان اختصاص می دهند؛ و باقیمانده اندک آن را، به صاحبان اصلی آن، به ایرانیان مغبون شده متعلق می دانند؟!
با آنکه هنوز رنج منعقد شدن عهدنامه اندوهناک و ننگین « ترکمانچای» در وجود ایرانیاران راستین و میهن پرست خنثی نشده است. سه چهار سال پیش، از بخش زیرین و ته این دریا، که به گونه ای میان کشورهای ساکن در حاشیه ضلع های چهارگانه آن تقسیم گردیده بود؛ در حالی که پیش تر سهم ایران به اندازه پنجاه درصد از کل آن بود. در محاسبه چهار سال پیش، به مقیاس دردناک یازده کیلومتر از سطح انتهایی آن تعیین و کسر گردید. اکنون نیز، رئیس جمهور حاکمیت سودجو و قدرت پرست رژیم آخوندی در ایران، بعد از ظهر روز یکشنبه دوازدهم اوت ۲۰۱۸ میلادی، برابر با بیست و یکم امرداد ۱۳۹۷ خورشیدی، جهت شرکت در پنجمین اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای مازندران، به شهر « آکتائو » در قزاقستان رفت؛ که به اتفاق رؤسای کشورهای روسیه، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان، کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر را تعیین کنند و به امضاء برسانند!
از آنجائی که رژیم اشغالگر و دزد و جلاد حکومت ملاها در ایران، به هیچ عنوانی مورد تائید مردم ایران نیست؛ و به سبب آن که تا کنون، هیچگاه ملت ایران را در جریان تصمیمات و کردار حکومتی خویش قرار نداده و نمی دهد؛ بدیهی است که در مورد امضای مفاد کنوانسیون مربوطه، آخوند حسن روحانی هر چه را که پذیرفته باشد. هرگز و هیچگاه مورد قبول ملت ایران واقع نخواهد شد. چرا که ما دیگر مردمان زمان بسته شدن قراردادهای ننگین « گلستان » و « ترکمانچای » نیستیم؛ که جمهوری بدنام و بدکردار و دروغپرداز اسلامی، با ما نیز به مانند مردمان زمان یکم اسپند ۱۲۰۶ خورشیدی، برابر با پنجم شعبان ۱۲۴۳ قمری، و نیز مصادف با ۲۱ فوریه ۱۸۳۸ میلادی رفتار کند؛ زمانی که فتحعلیشاه قاجار، برای رها شدن از مصیبت جنگ طولانی میان ایران و روسیه تزاری حاضر شد؛ که با اعزام میرزا ابوالحسن خان شیرازی و الله یار خان آصف الدوله به محلی به نام « ترکمانچای » ( در نزدیکی شهر میانه در استان آذربایجان شرقی )، که با ایوان باسکوویچ نماینده روسها، ننگین ترین پیمان های منعقد شده میان ایران و یک سرزمین خارجی را به امضاء برسانند. و در ضمن بر پایه آن، ایالات بزرگی مانند قفقاز، ایروان، نخجوان و بخش های مهمی از تالش را به روسیه تزاری ببخشند. و بر اساس آن با کم کردن سهم ایران از وسعت دریای مازندران، در مجموع سی هزار کیلومتر مربع شامل بیست هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی، و پنج هزار کیلومتر مربع از ترکیه امروزی شامل کوه آرارات و شهر ایغدیر ترکیه، که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود. همچنین پنج هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی یعنی تالش شمالی، که شامل شهرستان لریک و نخجوان بود. از ایران جدا گشت و به سرزمین روسیه افزوده شد. اما ملت ایران هیچگاه نه از چگونگی آن مطلع گردید؛ و نه به آن بهای چندانی می داد. تا جائی که این مورد ننگین تاریخی را، مانند ضرب المثلی با عبارت « هفده شهر قفقاز » به کار برده و می برند!
باید صبر کرد تا ببینیم؛ که نماینده بی اعتبار و بی خرد و بی کفایت جمهوری ایران برباد ده آخوندی، غیر از محدوده عمده ای از سطح و قعر دریای مازندران، کدام قسمت های دیگر ایران را، با نام شرکت کنندگان در اجلاس پنجم کنوانسیون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر به ثبت رسانده است؟!
محترم مومنی