پیشرفت های همه جانبه یک سرزمین در هر کجای این کره خاکی که باشد؛ مستلزم برخورداری آن از روش های مدیریت درست دولتمردان آنجا، در همه زمینه هائی است؛ که معمولا میان سران و رهبران هر مملکتی متداول می باشد. بر این اساس، چنانچه حاکمیت یک کشور نتواند؛ امور آنجا را بر مبنای صحیح مملکت داری، آمیخته به توفیق و پیروزی مدیریت و اداره نماید. می بایست که در نوع نگرش وی به آنچه که ملزم به انجام دادن آن بوده و نداده شک کرد!
صرف محبوبیت رهبر، پادشاه، رئیس جمهور یا یک نخست وزیر میان شهروندان یک سرزمین، یا میزان همآهنگی های وی با مردم آنجا و نیز با جامعه جهانی، شاید که برای این شخصیت های سیاسی آن کشور سودمند باشد. ولی غیر از توجه به سیاست های مفید با سایر ممالک گیتی، اصل مهم دیگری نیز وجود دارد؛ که اگر ناقص و ناکار آمد به آن بپردازند. بازتاب نا به سامانی های مربوطه در این باره در آن کشور را، یکی پس از دیگری به سطح و عمق زندگانی مردم آن مملکت متبادر خواهند نمود!
و…. این اصل مهم، موضوع اقتصاد و مدیریت صحیح آن در همه حکومت های دنیا است. اگر بگوئیم که این امر از سایر امور جاری در یک دیار مهم تر و دارای نقش زیادتری می باشد؛ سخنی به گزافه نگفته ایم. زیرا اگر بر پیرامون دایره هستی این سرزمین ها، از یک نقطه به طرف جلو حرکت کنید؛ وقتی که به محل شروع برسید. در تمامی محورهای موجود بر سطح آن دایره، اثر و جای پای اقتصاد آن مملکت، در انواع مختلف آن را مشاهده خواهید کرد!
چنانچه قرار باشد، که هر دیاری با مدیریت درست و پیش رونده ای، به سوی جلو و به طرف یک آینده آکنده از موفقیت برای مردمان آن کشور پیش برود. دست اندرکاران اداره آن دیار، جهت رونق دادن به هر بخشی در کشورشان، باید که با دقت کامل به آن بپردازند؛ و نفوذ امور اقتصادی و زیر مجموعه های آن را در هر زمینه ای، به طور دقیق مشاهده بکنند. تا تمامی جوانب نوع مدیریت خویش در آنجا را، به درستی و با بینش کامل بسنجند. اگر متوجه این مهم نشوند، معلوم می شود؛ که ایشان بدون درک جایگاه اقتصاد در انواع بخش های مدیریتی خویش در آن سامانه کشوری نگشته اند؛ در چنین شرایطی هرگز نخواهند توانست. پیشرفت علم و صنعت و فرهنگ و هنر و …. را در مملکت خودشان ببینند؛ و از عملکرد خویش احساس رضایت بکنند!
ایجاد مراکز مدرن علمی مانند مدارس تحصیلی، هنرستان ها و دانشگاه های مختلف، برپائی انواع سمینارها و کنفرانس های اجتماعی و اقتصادی و علمی و فرهنگی و هنری، که بتوانند بر میزان آگاهی های ملت یک سرزمین بیفزایند. بدون بهره مندی از منابع مالی کافی، همچنین توجه به نوع اقتصاد در آن سرزمین، و عمل کردن به آنچه که دیارشان نیاز مبرمی به آن دارد؛ و به کار بردن نوع خاصی از سیاست اقتصادی، که مهم ترین بخش آن را تشکیل می دهد. هیچگاه به نتیجه مورد نظر شان نخواهند رسید!
پرداختن به یک عمل اقتصادی، که موجبات پیشرفت کردن ساکنان یک دیار را فراهم بیآورد. بدون در نظر گرفتن اصل بسیار مهم « سیاست اقتصادی »، به هیچ کجا نخواهد رسید. اگر هم موفقیت اندکی کسب بشود؛ در زودهنگام و کوتاه مدت زایل گشته و اثری از آثار آن باقی نمی ماند!
سیاست اقتصادی اقداماتی است؛ که حکومت ها در خصوص اقتصاد در کشورشان انجام می دهند. این نوع از سیاست، نظاماتی برای سطوح مختلف مالیاتی، مانند بودجه های دولتی، نقدینگی و نرخ بهره و نیز بازار کار، ملی سازی مراکز صنعتی و بسیاری از زمینه های مداخله دولت در اقتصاد تعیین می کند. این سیاست ها تحت تاثیر سازمان بین المللی مانند « صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی » ، و نیز عقاید سیاستی و خط مشی احزاب سیاسی هستند!
اگر در سرزمینی بخش هائی از نهادهای وابسته به حکومت، مالبات درآمدهای فراوان خودشان را به اداره مالیات آن دولت نپردازند؟ این قضیه حکایت از آن دارد؛ که دستگاه های دولتی مخصوصا وزرای کابینه دولت آنجا نتوانسته اند. سیاست اقتصادی کشورشان را درک کرده و به مرحله اجرا بگذارند!
اگر دولتی نتواند، بودجه های سالیانه مربوط به وزارتخانه ها، نهادها، مؤسسات دولتی و ارگان های نظامی مملکت را، به گونه صحیح و به اندازه کافی برای این سازمان های لشگری و کشوری تعیین نماید. از درک سیاست اقتصادی در کشور خویش بی بهره، و بری از آگاهی های مربوط به علم سیاست در آن دیار است!
نقدینگی و نرخ بهره در بازار کار در یک کشور، چنانچه هرکی هرکی باشد؛ و بدون پایه و اساس منطقی و ضابطه های قانونی، و برخاسته از رابطه های میان مسؤلان و همکاران ایشان باشد. حکایت از آن دارد؛ که بدون کم ترین تردیدی، در آن مملکت موضوع بهره مندی « خودی » ها، و بی بهره ماندن غیر « غیر خودی » ها، اصول اولیه مدیریت در آن کشور هستند؛ و دست اندرکاران اداره امور همه جانبه آنجا، اعم از حاکمیت یا دولت، مسائل مربوط به « سیاست اقتصادی » در آن کشور را، به عمد نادیده گرفته اند؛ و با هدف سودجوئی از قدرتی که دارند. در حال شستن و روفتن تتمه همه صندوق های بانکی و مالی آن سرزمین اند؛ تا که با دزدیدن دارائی های ملی مردمان آن کشور، نام و لقب و کنیه خودشان در تمامی کتاب های مرجع در جهان را، به عنوان بی آبروترین، بی کفایت ترین، پست ترین، پلیدترین، جنایتکارترین، خبیث ترین، دروغگوترین، ستمکارترین، شقاوت پیشه ترین، فریبکارترین، قسی القلب ترین، کلاش ترین، منفورترین یاوه گویان این دنیا به ثبت برسانند!
تفاوت عمل به اقتصاد یا اقتصاد عملی، با سیاست اقتصادی در هر سرزمینی، که مجموعه شان این گیتی پهناور را تشکیل می دهند. در نوع نگرش و اندازه درایت سردمداران آن مملکت، و میزان روابط منطقی ایشان با سایر ممالک جهان، و نیز طینت پاک و غیر اهریمنی حکومت و دولت یک سرزمین است. که از بد حادثه، ما و میهن مان دچار بدترین آنها گشته ایم!
محترم مومنی