به نام خداوند جان و خرد
ملت شریف ایران! همانگونه که میدانید اعتراضات خیابانی دیماه ۹۶ زنگ خطری برای تمامی گروههای سیاسی بهویژه در درون حاکمیت بود.
اصولگرایان، اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و سایر نیروهای حاکمیت که از ابتدای انقلاب بر سر سفرهی آن نشستهاند، در کنار سایر بخشهای حاکمیت مخاطبان اصلی اعتراضها بودهاند.
با این وضع و همچون گذشته هر یک از جریانها تلاش نمودهاند تا مخاطب اصلی این اعتراضها را جناح مقابل معرفی کنند و سهم خود را ناچیز قلمداد کنند.
جریان اصولگرا خواستههای معیشتی اوضاع نابسامان اقتصادی را دلیل اصلی اعتراضها وانمود کرده و به این بهانه به تخریب دولت و اصلاحطلبان پرداختند.
اصلاحطلبان نیز بدون در نظر گرفتن سهم خویش در ایجاد نارضایتی تلاش کردند ضعفهای جناح مقابل را برجسته کنند.
در همین راستا پس از سخنان اخیر رهبری مبنی بر عدم تحقق عدالت و عذرخواهی رسمی ایشان از ملت که مورد توجه نیز واقع شد، نامهای از سوی آقای احمدینژاد خطاب به رهبری منتشر شد که ادبیات آن برای بسیاری شگفتآور بود.
قرار گرفتن در جایگاه اپوزیسیون و طرح شعارهای آزادیخواهانه توسط فردی که طی ۸ سال ریاست جمهوری وی، آزادی خواهان بسیاری به زندان افکنده شدند و تندرویهای او هزینههای سنگینی به جامعه تحمیل کرد؛ آنهم بدون هیچگونه اظهار ندامت و پشیمانی از گذشته و عذرخواهی از اعمال پیشین؛ قطعاً متاثر از رویهی نامیمونی است که برخی اصلاحطلبان بنیان نهادهاند.
بدیهی است وقتی معیارها محدود شود و ملاک اصلاحطلبی و آزادیخواهی تنها و تنها تغییر ادبیات و شعارها شود اصلاحطلب و آزادیخواه شدن سهل و ممکن خواهد بود؛ و هرکس با هر گذشتهای با توجه به شرایط و اقتضائات یا منافع در چرخشی فرصتطلبانه در جرگهی اصلاحطلبان و آزادی خواهان قرار خواهد گرفت.
آری! وقتیکه برخی از مدعیان اصلاحطلبی علیرغم نقش پررنگشان در تندرویهایی همچون خشونتهای ابتدای انقلاب، دوران دولت موقت، حوادث دههی شصت، جنگ هشتساله، تسخیر سفارت آمریکا، قتلهای زنجیرهای، انقلاب فرهنگی و… هرگز بهنقد عملکرد خویش نپرداختهاند؛ از افرادی چون آقای احمدینژاد نیز که علاوه بر نقش پررنگش در حوادث مشابه، ظلمها و فجایع بسیاری در دورهی هشتسالهی ریاست جمهوری به نام او ثبتشده توقعی بیش از این نمیتوان داشت.
چنانچه بنا باشد ادعای اصلاحطلبی بدون نقد گذشته و عذرخواهی پذیرفته شود؛ و میزان، ادعاهای فعلی افراد باشد؛ ادعای آزادیخواهی آقای احمدینژاد نیز باورپذیر خواهد بود.
مردم بزرگ ایران! ما معتقدیم که دورهی شعار و عوامفریبی به پایان رسیده و زمان آن شده که تمامی گروهها و جریانهای سیاسی و اشخاص حقیقی و حقوقی ضمن نقد افکار و عملکرد گذشتهی خود وعذرخواهی صریح از ملت بابت هزینههایی که به آنان تحمیل کردهاند، گامهای عملی و جدی در جهت جبران آن بردارند.
اعتراضات اخیر با دستگیری تعداد زیادی از معترضان و تحریک احساسات ملی و مذهبی بخشهایی از مردم خاموش شد؛ اما ریشهها و علتهای بروز آن همچنان باقی است و چنانچه پیام مردم در این اعتراضها آنگونه که باید شنیده نشود احتمال وقوع حوادث مشابه با شدت و گستردگی بیشتر دور از انتظار نخواهد بود.
ضروری است که با توجه به شرایط حساس داخلی، منطقهای و بینالمللی حقوق اساسی مردم ایران جهت تعیین عدالت اقتصادی و حداقلهای زندگی آبرومندانه به رسمیت شناخته شود و بر اساس مفاد قانون اساسی، اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاقهای بینالمللی آزادی احزاب، جمعیتها، سندیکاها، نهادهای مردمی، اجتماعات مسالمتآمیز، مطبوعات و رسانههای گروهی تضمین شود و برای ایجاد فضای نقد و گفتوگوی ملی از تمامی ظرفیتها استفاده شود تا از تنشهای غیرقابلکنترل که ممکن است باعث غرق شدن این کشتی طوفانزده گردد جلوگیری به عمل آید.
سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
عبدالفتاح سلطانی، محمودبهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی
اوین ۹۶/۱۲/۵