آیا بشر و حقوقی که متعلق به اوست، انقدر بی ارزش بودند و هستند و خواهند بود؟ که سران خونخوار دو حکومت جنایت پیشه جمهوری حقیر اسلامی در ایران، و بشار اسد قاتل در سوریه، برنامه ریزی کرده اند که در شورای بین المللی حقوق بشر، دو کرسی را به خودشان اختصاص داده و به عضویت این شورا در بیایند؟ این درخواست زمانی به شورای حقوق بشر داده می شود؛ که گروه بین المللی دیدبان حقوق بشر، از حاکمیت های هر دو کشور ایران و سوریه، با ارائه گزارش هائی از تخلفات حقوق بشری ایشان، به شورا شکایت کرده و انتقادهای شدیدی از کنش های ضد بشری آنها نموده اند!
البته با سوابقی که از پرروئی و وقاحت بشار اسد و علی خامنه ای در ذهن مان داریم، انجام یافتن چنین کاری از سوی این دو حکومت، زیاد هم ناباورانه نیست. گیرم که مردم جهان به خاطر همین مبانی رعایت حقوق بشر، به خودشان بقبولانند تا بپذیرند، که این دو شاگرد شیطان هم، رل آدمها را بازی کرده، و بخواهند که خویشتن را در زمره انسان های دیگر قلمداد بکنند. آیا اینها خودشان با کارنامه های فضاحت باری که دارند؛ می توانند پس از اینهمه کشتاری که در این دو کشور کرده اند؛ باز هم چنین اجازه ای را به خود بدهند؛ که نامهای منحوسشان در لیست کسانی قرار بگیرند؛ که حقوق انسانهای دنیا را پاس می دارند؟!
آن یکی ظرف سه دهه که از طول حاکمیت رژیم منفورشان، هزاران انسان بی گناه را به قتل رسانیده؛ و این یکی نیز در مدت دو سال و اندی که ملت سوریه برای آزادیخواهی قیام کرده اند؛ جان صد هزار انسان بی گناه دیگر را ناجوانمردانه و ددصفتانه گرفته است؛ همانند فرد مجرمی هستند، که به سبب تخلفات عدیده اش، وقتی به او اجازه ورود به داخل روستا را نمی دادند؛ سراغ خانه کدخدای ده را می گرفت؛ تا به نزد او برود و میهمان وی باشد!
این دو موجود خودکامه و دشمن بشریت، مردم گیتی را چنان مجسمه های چوبی و فلزی و سنگی تصور می کنند؛ که گوئی در کالبد آنها نه قلبی و نه مغزی وجود دارد؛ که تا درک بکنند، حضور نامهای به لجن آلوده این افراد خبیث، در لیست نام اعضای شورای بین المللی حقوق بشر، چه ننگ آشکاری را بر دامان کل بشریت می نشاند؟!
در اواخر سال جاری میلادی، قرار است که انتخابات اعضای هیأت رئیسه مجمع عمومی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهر ژنو به انجام برسد؛ این آقایان فرصت طلب هم، که صابون بی مهری های شان، نسبت به انسانهای بی دفاع و بی گناه دو کشور ایران و سوریه، به جامه های مردمان سایر ممالک دنیا نیز مالیده شده است؛ قصد دارند در جریان برگزاری مراسم انتخابات مورد نظر، کرسی هائی از این شورا نصیب خود بکنند؛ و بعد در کنار یکدیگر بنشینند و به ریش هر چه بشر که در گیتی هست بخندند!
از میان چهل و هفت کشور اعضای شورای بین المللی حقوق بشر سازمان ملل متحد، چهارده کرسی به چهارده کشوری که برای مدت سه سال اعضای هیأت رئیسه آن را تشکیل می دهند تعلق می یابد. اما گزینش این اعضا و به ریاست رسیدن آنها، بر اساس برترین بودن ایشان، در رعایت همه جانبه تمام مفاد مندرج در آئین نامه و اساسنامه این شورا خواهد بود. اگر به طور مثال هر یک از این مرامنامه ها، دارای سی ماده دستور باشند؛ باید که اعضای برگزیده شده جهت سه سال مدیریت این شورا، دارای سوابق روشنی در کارنامه های خدماتی خویش، در اکثریت مواد اعلام شده در دستور کار مندرج در این اساسنامه و آئین نامه باشند.
ولی حاکمان جانی دو حکومت پلید اسد و خامنه ای در ایران و سوریه، به قدری درجه وقاحت شان بالاست؛ که با همه جنایاتی که تا کنون در این دو سرزمین کرده اند؛ برای خودشان بیش از سی ماده انسان دوستانه مورد نظر امتیاز قائل خواهند شد. به پندار خام ایشان، حضور در شورای عالی دیدبان حقوق بشر هم، مانند اداره کردن جنایتکارانه کشورهای تابع فرماندهی آنهاست؛ که با هزاران دوز و کلک و تقلب و مفاسد دیگری که اینها دارا هستند باشد!
اما این مورد، از آن سوی قضیه هم ایراد دارد. اصولا چرا تاکنون، این چهل و هفت عضو چنین شورائی، با سرسختی و پایداری در پیش بردن منویات مرام بشردوستانه خویش، مقابل چنین حکومت های ددمنشانه ای ایستادگی نکرده اند؛ تا با استناد به همان مواد مورد پذیرش همه اعضای شورا، و نیز با اشاره به تمامی جنایات مستندی که این دو نفر در حوزه های مورد حاکمیت خویش انجام داده و سندهای خبری این جنایات در سراسر گیتی انتشار یافته اند؛ با توان بین المللی و قانونی خودشان، در مقابل حاکمیت اینها نایستاده اند؛ و آنها را به خاطر همین فجایع بیش از حد شمار ایشان، از بالای هرم قدرت به پائین نیاورده اند؟ تا دو ملت ایران و سوریه را، بعد از اینهمه ستم هائی که بر آنان شده است، از شر وجود خونخوارانه این دو مزدور اهریمن برهانند؟!
دنیا را چه شده که همه جزء و کل و ریز و درشت زندگی ساکنان آن، در اختیار اهریمن و مزدوران وی می باشد؛ تا هر بلائی را که بخواهند، بر سر مردمان جهان بیاورند. روزگاری نه خیلی دور، بلکه در آغاز همین نیم قرن اخیر، اگر در گوشه ای از جهان، اتفاق سوئی برای یک فرد یا یک گروه رخ می داد؛ بقیه مردمان گیتی، با آنکه دستگاههای ارتباطی آنها به وسعت حالا و با تکنیک های پیشرفته کنونی نبود؛ به محض شنیدن یک خبر ناخوشآیند، آنهائی که می توانستند سراسیمه خود را به محل رویداد می رساندند؛ تا به اندازه همت و توان مالی و معنوی خویش، در پاکسازی و زدودن آن فاجعه، هر چه که از دست شان بر می آمد را به انجام می رسانیدند.
اما اکنون، اگر کوری بر سر چاهی باشد و اطرافیان وی ببینند که خطر مرگ او را تهدید می کند؛ هیچکس به داد آن نابینا نمی رسد تا تجاتش بدهد!
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند طاق ایوان است!
تابستان 2572 آریائی هلند
محترم مومنی روحی