چندی است که سران دو قوه قضائیه و مجریه(صادق آملی لاریجانی و حسن فریدون = روحانی) ، با گوشه و کنایه زدن به یکدیگر، فضای سیاسی درون این حاکیمت نالایق را از همیشه مشوش تر کرده اند. هر کدام از این شیوخ، با پیچیدن به پر و پای همدیگر تلاش می کنند؛ تا موجبات تضعیف نمودن آن دیگری را فراهم بیاورند. کسانی از خودی های فرصت طلب ایشان، از جمله جواد کریمی قدوسی که نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی، و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز هست؛ و احمد توکلی نماینده تهران در مجلس و صاحب امتیاز سایت حکومتی ” الف “، به اضافه دیدگاه های اندرزگونه رهبری انقلاب شوم اسلامی، با سخنانی که در بیت رهبری، و در مجلس آخوندی، و نیز مطالبی که در رسانه اینترنتی خودشان منتشر می کنند؛ در حال صید نمودن ماهی، از آب گل آلوده رودخانه به لجن نشسته رژیم منحط و رسوای حکومت شان می باشند. تا جای پای خود فرصت طلب شان، برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده(دو عضو مجلس)، و (موروثی نمودن رهبریت انقلاب در بیت خامنه ای) را محکم کنند. به همین بهانه، با دمیدن بیشتر بر آتش جنگ لفظی میان رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه می کوشند؛ تا که در جریان این مخاصمات، یک جوی باریک از نهر اختلافات آنان را، با رساندن نیروهای کمکی از رودخانه های همیشه جاری دو به هم زنی های خودشان، با تلاطم بیشتری مواجه گردانند؛ و در این رابطه، کاری را به انجام برسانند، که منافعی نیز نصیب خودشان بشود!
اما، از آنجائی که سرشت چنین اعمالی هیچگاه به نتیجه مثبت گرایش ندارد؛ می آیند که با افزودن هیمه های خشک و زود شعله ور شونده، با دو به هم زنی های مرسوم میان خودشان، آتش بیار معرکه جنگ قدرت، در آشفته بازار دشمنی این دو شخصیت نطام همواره بدون نظم جمهوری آخوندی بشوند؛ و شراره های آن را تیزتر نمایند. ولی خودشان را از موهبت همینی که اکنون هستند هم بی نصیب می سازند. چرا که اگر قرار باشد، قضیه این بگو مگوهای بی مایه و سودجویانه، به فروپاشی نظام کنونی ایشان بی انجامد؛ تا که بتوانند باری دیگر مردم ساده انگار ایران را، به پای صندوق های رأی گیری بکشانند؛ که از آنها با گرفتن آراء ” آری یا نه ” ، این دفعه یک جمهوری اسلامی دیگری به وجود بیاورند؛ که مطابق منویات اصلاح طلبان(مانند زمان زنده بودن امام ملعون شان، خمینی جنایتکار) باشد. به امید اهورای یگانه ایرانزمین، آن را تا برزخ سرنگونی هم دچار خواهند کرد!
به این مورد از سخنان حسن روحانی علیه صادق لاریجانی توجه بفرمائید: ” هر دستگاه باید، در حیطه اختیارات و وظایف خود عمل کند؛ و به افکار عمومی مردم پاسخگو باشد. با فرا فکنی و بی تدبیری، منافع مردم حراست نمی شود. ” !
اظهارات صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه علیه حسن روحانی: ” ما حرفی نداریم که هم در قوه قضائیه، و هم در نهاد ریاست جمهوری، معلوم شود که این تجهیزات بسیار فنی و مربوط به امنیتی را، که بدون اطلاع نیروهای امنیتی به داخل ریاست جمهوری برده اند؛ با اجازه که بوده است؟ به چه وجهی بوده است؛ پولش از کجا آمده است؟ ” !
جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد در مجلس: ” مهدی هاشمی در سال 88 جهت اخلال در شبکه های صدا و سیما، این تجهیزات را با کمک دولت بریتانیا وارد کشور کرد. و قوه قضائیه نیز، باید در حال حاضر پیگیر این قضیه باشد. ” !
نوشته احمد توکلی در سایت حکومتی الف: ” جریان سیاسی سکولار در کشور، که اوج فعالیت و نظریه پردازی آنان، در طی دولت اصلاحات بود؛ نظام سیاسی یکپارچه، تحت عنوان ” جمهوری اسلامی ” را بر نمی تابد. آنها اعتقاد دارند، که تلفیق دو نظام، ” جمهوری ” و ” اسلامی ” ، در قالب یک نظام سیاسی امکان پذیر نبوده، و منجر به ” یک حاکمیت دوگانه ” در یک نظام سیاسی می شود. که بدین ترتیب مستمرأ نزاع و نقار درون دستگاه های وابسته به ” جمهوریت ” و ” اسلامیت ” نظام به وجود می آید. و این چالش منجر به فروپاشی درونی نظام می گردد. ” !
سخنان سید علی خامنه ای در مورد اختلافات سران دو قوه:” اینکه امام مکرر تکرار می کردند؛ که هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید؛ به خاطر این است، بر سر یکدیگر کمتر فریاد بکشیم. نمی گویم انتقاد نکنیم؛ نه، بالاخره جامعه، جامعه آزادی است؛ افکار آزادند، حق انتقاد وجود دارد، انتقاد هم مایه پیشرفت می شود. دشمن اصلی را، با دوستانی که با آنها اختلاف نظر داریم اشتباه نگیریم؛ دشمن جای دیگری است. ” !
شاهد هستیم که تا چه اندازه در این حکومت عقب مانده، و در دیدگاه های ” صد من یک قاز ” رهبر و مسؤلان سفسطه گر حکومت ابلهان زورگو در ایران کنونی، چقدر حق آزادی بیان، و ارائه انتقاد های پیشرفت به وجود آورنده موجود هستند؟ فقط یک نمونه از آن، جوان زندانی سیاسی علی شریعتی است؛ که به سبب انتقاد های آشکار به اسیدپاشی های سال های اخیر دستگیر و زندانی شده، و در حاضر در اعتصاب غذای نزدیک به دو ماه به سر می برد است. یا بقیه زندانیان سیاسی، که هر یک به دلائل پوچ و واهی در سیاه چال های این رژیم جانی، در دام دژخیمان جمهوری خودکامگان، با شرایط گاها سخت تر از آرش صادقی و علی شریعتی، و با لب های دوخته شده می باشند هستند. که فقط و فقط به خاطر برخوردار شدن از موهبات اسلام ناب محمدی، و به جهت مجاز بودن شان به انتقاد کردن، همینطور به دلیل زندگی کردن در جامعه آکنده از آزادی درون رژیم خونخوار آخوندی، در شکنجه گاه های این ددمنشان خون آشام به سر می برند. در مملکئی که هر یک از آحاد ملت، بسیار فارغ البال و آسوده از هر مشکلی، و در نهایت لذت بردن از زندگی زیر چتر حکومت مزدوران اهریمن، و کلّاش ترین موجودات هستی به زندگی خویش ادامه می دهند. چه اندازه آرامش و آسایش و عدم نگرانی، از هر چه که هستند و هر اندیشه ای که در سرشان هست وجود دارد؟ ” یا رب روا مدار، گدا معتبر شود*** گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود” !
محترم مومنی