آیا ترکیه نیز به سرنوشت سوریه و عراق یا ایران دچار خواهد شد؟ یا قضیه چیز دیگری است؟ هر چه که باشد، تحولات منفی کشورهای خاورمیانه بر روی همدیگر، حکومت و ملت ترک را بی نصیب نخواهند گذاشت. اما، پیش از آنکه ترکیه از رویدادهای تأسف بار در کشورهای همسایه تأثیر بپذیرد؛ نوع سیاستگزاری دولتمردان آنجا، موضوعی مزید بر علت است؛ و خودخواهی های رجب طیب اردوغان، خسارت های فراتر از نوسانات منطقه را، بر این کشور وارد خواهد نمود!
ایالات متحده آمریکا، که به عنوان کشور مستقل آمریکای شمالی، قدمت چندانی ندارد. و از زمانی که به عنوان یک کشور مستقل سیاسی شکل گرفته تا کنون، فقط 524 سال از عمر آنجا می گذرد. به دلیل آنکه سومین کشور بزرگ جهان( چه از نظر وسعت، و چه به سبب تعداد جمعیت) و با نام آمریکای شمالی قدمت دارد(از زمان کشف شدن قاره آمریکا(هر چهار جهت جغرافیائی آن)، با حکومت جمهوری فدرال، در طول این مدت کوتاه(نسبت به سایر کشورهای دنیا)، در برخی از امور موفق تر از بقیه بوده، و در خیلی از موارد، پیروزی های خاصی هم نصیب اش گشته است!
دولتمردان این سرزمین، همواره در طول تاریخ کشورشان، دارای ایده هائی بوده اند؛ که آنجا را در کل گیتی به برتری های ویژه ای برسانند. پس از پیروزی هائی که در زمینه های متعدد علمی نصیب شان گردیده است؛ با مشاهده نزدیک بودن شرایط علمی کشور روسیه در بخش شرقی قاره اروپا نسبت به خودشان، تاب تحمل این امر را نداشته اند؛ و پیوسته برای به وجود آوردن برتری بیشتر خویش، نسبت به روسها و سایر کشورهای جهان، به کارهائی دست زده اند؛ که بیشتر آنها غیر اصولی و منفعت طلبانه بوده اند!
به همین خاطر، در طول نزدیک به شش قرنی که از عمر کشورشان می گذرد؛ همواره برای اثبات نمودن این برتری ها(به زعم خودشان)، ترفندهای گوناگونی را پدید آورده اند؛ که موجبات رساندن ایشان به هدف بزرگی که دارند بشود. پنجاه سال پیش، یک گروه متخصص مسائل خاورمیانه در سازمان سی آی ای آمریکا، برای نیم قرن بعدی صد ساله اخیر در دنیا، برنامه ریزی درازمدت کردند. نقشه شان، ایجاد تغییرات بنیادین، در موقعیت کشورهای حاضر در این بخش از گیتی(خاورمیانه)، و به وجود آوردن امکاناتی مؤثر و یاری دهنده، جهت حضور دائمی خودشان در اینجا بوده اند. این کار را(طراحی درازمدت ایجاد تغییرات در گیتی)، نه فقط به خاطر قرار داشتن رقیب شان، کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه کنونی نمودند؛ بلکه ایجاد کردن رابطه های دوستی خودشان(البته ظاهری و به علت حفظ نمودن منافع ایشان در خاورمیانه) با برخی از ممالک ساکن در این خطه از کره زمین عملی کرده و همچنان نیز به آن مشغول می باشند!
چرا؟ چون بسیاری از ممالک موجود در خاورمیانه، در زیر سطح زمین های کشورشان، گنجینه های تمام نشدنی زیادی، از معادن مختلف زیرزمینی داشتند و هنوز نیز دارند. که با درآمدهای حاصل از آنها، زندگی مردم سرزمین شان را اداره می کنند. و قدرت های بزرگ در جهان به ویژه آمریکا، به شدت مایل هستند، که با هر امکاناتی که میسر باشد؛ بتوانند خودشان را با ممالک دارنده ی معادن بزرگ نفت و گاز و ….. ” شریک مال ” گردانند. و نیز از آن خاطر که سرزمین های داخل قاره اروپا(هر چهار جهت جغرافیائی آن)، با برخی از کشورهای موجود در منطقه، نسبت به آمریکا رابطه های نزدیک تری با آنان دارند. و از این طریق می توانند با خاورهای دور و نزدیک هم ارتباط های دوستانه ای را برقرار سازند؛ امکان دسترسی شان به ثروت های خوابیده در کشورهای این بخش از کره خاکی، خیلی بیشتر از آمریکا بود و هست. به همین دلیل موجبات حسادت های سیاسی – اقتصادی آمریکائیان را فراهم آورده و می آورند!
اما چنین امر مهمی، که باعث نقشه کشیدن های ” ینگه دنیا “، برای درازمدت شده است. نیاز به چیده شدن مقدمات کارسازی داشت و دارد؛ تا به واسطه آنها، پای آمریکا نیز به داخل خاورمیانه باز شود؛ تا که آنها هم بتوانند؛ آرام آرام و با فرصت کافی، جزئیات و کلیات نقشه های از چند دهه پیش طراحی شده شان را، در این بخش از جهان پیاده کنند. تا آرمان هائی را که در این مورد داشتند تحقق ببخشند. اما رقیب شان کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی هم، در هوش و ذکاوت، دست کمی از آنها نداشت و ندارد؛ و به قول آنهائی که در کار ” قمار ” می باشند؛ بسیار جدی و مصمم، برای ” برگ زدن ” به رقیب ششصد ساله خودشان برخاسته اند!
یکی از مهم ترین کشورهای موجود در خاورمیانه، مملکت باستانی و خیلی بزرگ و بسیار ثروتمند ما بود و هست. اگر روسها می توانستند در داخل ایران نفوذ کنند؛ کارشان آسان تر می گردید؛ و راحت تر به ایجاد برتری خویش بر آمریکا توفیق می یافتند. از اینرو، در زمان آخرین پادشاه سلسله قاجار در ایران(احمد شاه قاجار، که هنگام مرگ پدرش محمدعلی شاه هنوز خیلی زیاد از مرز کودکی عبور نکرده بود؛ و با دوازده سالی که از عمرش می گذشت؛ موقع آن که به جانشینی پدرش بنشیند نرسیده بود. مدتی مادرش ملکه جهان به عنوان ” نایب السلطنه ” مسؤلیت های پسرش را انجام داد. سپس دو تن از سران ایل قاجار با نام های ” عضدالملک ” و ” ناصرالملک ” تا زمان بلوغ او و تاجگذاری اش به عنوان پادشاه ایران، وظایف او را انجام می دادند. در چنین حکومت متغیری، روسها تلاش زیادی نمودند؛ که با فرستادن آخوندی به نام ” میرزا کوچک خان جنگلی ” به استان های شمالی ایران، از وی خواسته بودند، که اوضاع را در شمال کشور ما برهم بریزد؛ و خیلی راحت پای روسها را به داخل ایران بکشاند. که خوشبختانه این آخوندک، در جریان آن شورش به قتل رسید و رشته های همسایه شمالی مان دوباره پنبه شد!
ولی آمریکائی ها، می دانستند، که کارشان را از کجا شروع بکنند. متأسفانه حیله شان را به کار بستند؛ و با علم به آنکه پادشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی، ستون بسیار محکمی در منطقه، و جزیره ثبات در نه فقط خاورمیانه، بلکه در سراسر دنیا بود؛ ابتدا حکومت او را فروپاشی کنند. تا به تدریج بتوانند، به بقیه ممالک اینجا نیز نفوذ نمایند. چنانچه همگی مان می دانیم، با به روی کار آوردن گروهی تروریست پرور در ایران، و سرایت دادن آن به کشورهای همسایه، به راحتی توانستند، عراق و سوریه و یمن و مصر و لیبی را، به سوی فنا و نابودی بکشانند!
اما هنوز قسمت هائی از آن نقشه شیطانی، که در اواسط قرن اخیر طرح نموده اند باقی مانده است. شاید به همین خاطر، بیش از چند ماهی می گذرد؛ که شاهد تشنج های فراوان درون کشور ترکیه هستیم. دیدارهای مکرر اردوغان و پوتین، سفرهای ابهام برانگیز حسن روحانی و محمدجواد ظریف به برخی از کشوهای خاورمیانه، اولتیماتوم دادن های رئیس جمهور برگزیده آمریکا دونالد ترامپ، حاکی از آن هستند؛ که امکان به وجود آمدن تغییرات جدید در خاورمیانه(شاید هم در جهان) زیاد است. ویژه آنکه با ترور شدن دیپلمات های روسیه در این کشور و در ترکیه، بوی تند و مصیبت بار آغاز شدن یک جنگ جهانی دیگر را، به مشام اهالی سیاست در گیتی می رساند!
محترم مومنی
با درود و عرض ادب به این بانوی گرانقدر.
با توجه به این کشورهایی که از آنان نام برده شده که همه آنان کشوهای اسلامی هستتند و رهبران آنان هریک داعیه رهبری جهان اسلام و منطقه را داشتند؛کشور لیبی و مصر و عراق و سوریه،برای مثال در جنگ های گوناگونی شرکت کردند و ترور های زیادی را رهبری کردند و اتحاد های منطقه ای زیادی بوجو آوردند و گسستند؛احزاب فرمایشی بوجود آوردند و متحد شدند و انشعاب کردند.بنظر اینجانب همه اینها ریشه در مذهب آنان دارد و الگویشان هم پیامبر اسلام است که به همه چیز رسید از غارت کاروان ها و قبایل و اقوام و کشورها.اینان باتوجه به سرمایه های معدنی فراوان و جمعیت زیاد و تکنولوژی ؛خود را رهرو و حتا برتر از آنان میبینند.اردوغان خواهان امپراتوری عثمانی است.همه امور را طبق برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت امریکا نباید دانست.والا تئوری دائی جان ناپلئونی خامنه ای گویا تر است.باورندارید،به کلاس های آموزش قرآن ناب محمدیِ خواجه لواط الملک طوسی بنگرید.«با پوزش از یادآوری تلخی که برجوانان وطن رفته است چه در مدرسه و دانشگاه یا زندان؛بقول خمینی،ماهرچه داریم از اسلام عزیز داریم»
نظرات بسته است