طلوع ماه آبان بر همگان گرامی باد

0
196

در گرامیداشت روزهای چهارم و نهم و هفتم آبان، که زادروز سه تن از بزرگان سرزمین مقدس ما آریائیان می باشند؛ هر چه بگوئیم و بنویسیم باز هم کم است. روز هفتم از آبانماه، متعلق به زادروز نخشتین بنیانگزار حکومت پادشاهی در ایران، و ارائه دهنده اولین بیانیه دفاع از حقوق بشر در سراسر جهان، کوروش کبیر پایه گذار حکومت پادشاهی هخامنشی است. بر هیچیک از کوشندگان محافظت از حقوق بشر در دنیا پوشیده نیست؛ که چرا این امر از چنین اهمیت بارزی برخوردار است؛ که بر بالای درب ورودی به درون سازمان ملل متحد، اعلامیه این پادشاه دادگستر و نیکواندیش، که در باره رعایت حقوق یکسان انسانها، از کودک و پیر و جوان و زن و مرد قرار داده شده است؟ هرچند که بسیاری از نویسندگان صاحب نام، و حتی در بیشتر مواقع نویسندگان گمنام نیز، در برخی از مقالات شان، مطالبی از نوشته های خودشان، و دیگر آثارشان را ، به این موضوع مهم تاریخی اختصاص داده بوده اند و می دهند. اما اگر تا ابدیت تاریخ هم در این زمینه بگوئیم و بنویسیم؛ باز هم گفتنی های بیان نشده فراوان خواهند بود!

با آنکه بزرگترین درصد این متون کوتاه و بلند ، در باب تمجید و قدردانی از شاه شاهان کوروش کبیر رقم خورده است؛ ولی شخصیت نامدار دیگری را هم داریم؛ که همه ساله در چهارمین روز از ماه آبان، ضمن ارج نهادن به زادروز خجسته ایشان، جهت بزرگداشت خدمات بی شمار این بزرگ ابرمرد تاریخ ایرانزمین، محمد رضا شاه پهلوی، که کوس وطن پرستی اش در کل هستی این فصل از تاریخ دنیا، به صدا در آمده و همه گیتی را در بر گرفته است می پردازیم. چرا که در دوران پادشاهی او، ایران از چنان رشد چشمگیری آکنده گردید؛ که حتی اگر مردم ناسپاس و شورش آفرین کشورمان، در نهایت دنائت و پستی، آنهمه خدمت بی پیرایه را نادیده بگیرند؛ سالیان سال، کسانی هستند و خواهند آمد؛ که از شکوفائی بسیاری از برتری های سرزمین اهورائی شان، که در دوران حکومت آن مرد بزرگ، شادروان محمد رضا شاه پهلوی سخن برانند. تا آنچه را که نظرتنگ ها پشت گوش انداختند و چشم بیهوده نگرشان را بر آن حقایق آشکار بستند. و در این رابطه به خود و هم میهنان خویش خیانتی بزرگ و جفاهای بی شماری را روا داشتند. به نظر مردمان جهان برسانند. شاید بیگانگان خیلی بیشتر از برخی از ایرانیان، پی به عظمت ایران آن روز، و سربلندی ایرانیان دوران شکوهمند حکومت شاهنشاه آریا مهر ببرند!

در حکومت های پادشاهی، موروثی بودن حاکمیت یک اصل کلی است. پادشاه نکونام ایرانزمین، اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی، که از نخستین همسرشان دارای فرزندی دختر شدند. برای ادامه یافتن سلسله ایرانساز پهلوی در کشور خویش، پس از جدائی از نخستین همسرشان بانو فوزیه که مصری الاصل بودند. با دوشیزه ثریا اسفندیاری ازدواج کردند. اما این بار سرنوشت طور دیگری برای ایشان رقم خورده بود. چون همسر دوم پادشاه نمی توانست دارای فرزند بشود؛ شاهنشاه ناگزیر بود که به ازدواج سوم بپردازد؛ تا بتواند ولیعهد خویش را از همسر بعدی اش در آغوش پدرانه خود بکشد!

سرانجام در نهم آبانماه سال 1339 خورشیدی، علیاحضرت فرح پهلوی دیبا، سومین همسر روانشاد محمد رضا شاه پهلوی، ولیعهد عزیز ملت ایران را، برای پادشاه و مردم کشورش، که به امید طلوع چنین روزی در انتظاری طولانی به سر برده بودند؛ به دنیا آوردند. بر همین اساس، یکی از گرامی ترین روزهای بسیار سرنوشت ساز در ایران، خجسته زادروز شهریار برحق  ایران زمین، اعلیحضرت رضاشاه دوم پهلوی سوم است. پادشاهی که در هفت سالگی شان، در روز افتخار آمیز ” تاجگذاری پدر تاجدارشان ” ، که با در کنار خویش داشتن ولایت عهد محبوب مملکت، می بایست که در آن روز به یادماندنی و تاریخی، جشن فرخنده تاجگذاری را برگزار می نمودند؛ ولیعهد گرامی ایران نیز، بر مبنای فرهنگ تاجگذاری در میهن مان، همزمان با مام بزرگوار شان علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی گرانمایه ایران زمین، در کنار پادشاه فقید محمدرضا شاه پهلوی، تاج شاهی بر سر گذاشتند. امید کنونی همه ایرانیاران راستین، و دوستداران حقیقی حکومت پادشاهی در مملکت ما، که باید بهای زیادی به این امر بدهند؛ سرنگونی دشمنان اشغالگر میهن شان، و سقوط حقارت آمیز رژیم منحط آخوندی، و نابودی حکومت متحجر جمهوری ننگین اسلامی است. که تا باری دیگر، فضای ایران دوباره به شادی هائی که داشت بگراید؛ و باز هم حکومت سربلند پادشاهی پهلوی، که ما ملت ایرانی بسیار به آن بدهکاریم؛ و از ارواح پاک دو ایرانساز یگانه و بی همتا، رضاشاه کبیر و محمدرضا شاه پهلوی، به دلیل ناسپاسی هائی که در حق این مردان بزرگ تاریخ ایران نمودیم شرمساریم. روزگار همه ایرانیان، حتی آنانی که بی خردانه فریب دشمنان مملکت شان را خوردند؛ بهبود بیابد؛ تا باری دیگر رنگ آرامش و آسایش را ببینند؛ و از همه نعمت هائی که در این رابطه به دست می آورند؛ لذت کافی و وافی را ببرند..

تردیدی نداریم که رضاشاه دوم نیز، در ادامه نوآوری های ماندگار پدر تاجدار و نیای بزرگوار و میهن دوست و ایرانساز شان، رضاشاه کبیر، که با همت بی شائبه و بی مثال و مستمر خود، مدرنیته و پیشرفت های مترقی را برای ایران بزرگ پدید آورد؛ از هیچ کوششی در این زمینه کوتاهی و مضایقه نخواهند فرمود.

بدیهی است که ملت میهن پرست ایران نیز، به پاس خدمات شایسته این دو ابرمرد تاریخ مان، که استحقاق هر گونه تقدیر کرامت مندانه ای از سوی مردم را دارند؛ و به آشکارا می دانند، خون ارزشمند شاهان بی مانند سلسله پهلوی، که با هزینه کردن همه آسایش و وقت و سرمایه گرانبهای جوانی خویش، برای ساختن ایرانی نوین از همه هستی خودشان مایه گذاشتند؛ و این مهم، در رگهای پور فرزانه و وارث شایسته آنها نیز جاری است. از هیچگونه حمایتی از شهریار رسمی و قانونی میهن خویش دریغ و کوتاهی نخواهند کرد!

باشد که ملت اصیل و سرفراز ایران، که در جرگه خیانتکاران و ناسپاسان جائی نداشتند. و خفت امت مشتی اهریمن تبار شدن را به خویشتن ندادند. در آغازین روزهای پیروزی بر حاکمیت ناشایست آخوندهای اشغالگر و جنایتکار، و سقوط مفتضحانه رژیم خونخوار اسلامی، که با همت خودشان و تلاشهای بی وقفه رضاشاه دوم و همراهان صدیق ایشان به ثمر خواهد رسید. به آینده تابناک کشور کهنسال ایران دست بیابند!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیسبحانی٬ از مراجع تقلید: عکس‌های مبتذل اینترنت حتی در اختیار جوانان قم هم قرار گرفته است
مقاله بعدیجامعه دفاع از حقوق بشر در ایران: زندانی عقیدتی محمد علی طاهری را فوری و بدون‌قیدوشرط آزاد کنید
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.