شوربختانه در دهههای گذشته اکثر قریب بهاتفاق تودهایها و حتی بسیاری از ملیگراها خود را آشکارا بانام مصدق تطهیر نموده تا جائی که موقعیت دست میداد نیز بهعنوان دفاع از مصدق شروع به غسل و با شلاقِ “عقل سلیم!” به جان نویسندگان دگراندیش افتادهاند و عهد خود را در تاریخنویسی و شرح حقایق فراموش نمودهاند.
سرانجام عمر دوره پانزدهم مجلس شورای ملی در جلسه 201 روز ششم مردادماه سال 1328 پایان یافت و لایحه قرارداد الحاقی گس ـ گلشائیان رفت تا در دستور کار دوره شانزدهم قرار گیرد. انتخابات از مرداد 1328 آغازشده تا اردیبهشت 1329 به درازا کشید! انتخابات شهرستانها در همان تابستان پایان یافت، اما انتخابات تهران با مشکلی روبرو شده بود که گشودن گره کار آسانی نبود.
دکتر مصدق که با تهدید حسین مکی در روزهای پایانی عمر دوره پانزدهم مجلس به میدان نفت (آنهم در عرصه رقابت آمریکا و انگلیس) پا گذاشته بود، در کنار اقلیت نامبرده مبارزات انتخاباتی را شروع کرد. دکتر مصدق بهمنظور جلوگیری از کار صندوق سازی آرا در دربار متحصن شد. جمعیتی به راه افتاد تا به دربار رسید. هژیر، وزیر دربار آمد، گفتگوی تندی میان او و دکتر مصدق اتفاق افتاد و نتیجه آن شد که چند نفر به نام نماینده از طرف سایرین به دربار پناه برده و متحصن شوند.
حسین مکی در خاطراتش مینویسد: “… روز اول و دوم وزیر دربار ـ یعنی هژیر ـ شخصاً از ما پذیرائی میکرد و سر میز شام و نهار دکتر مصدق در وسط مینشست و وزیر دربار در کنار او قرار میگرفت. بعضی از روزنامهها که در اطراف وضع متحصنین قلمفرسائی میکردند، در اطراف پذیرائی شایانی از متحصنین میشد، مطالبی انتشار میداند. من به رفقا گفتم: مردم تصور میکنند ما برای این پذیرائی به دربار آمدهایم درصورتیکه ما از جریان انتخابات شکایت داریم، بهتر است تا جواب شکایت ما را ندادهاند، اعتصاب غذا کنیم!…”
به پیشنهاد حسین مکی در جریان تحصن نطفه اولین جبهه ملی تکوین مییابد. به مناسبت روزهای سوگواری مراسم عزاداری از سوی دربار در مسجد سپهسالار برپا میگردد. تا در تاریخ 13 آبان ماه 1328، قرار بود که هژیر به سردستههای عزاداری خلعت و هدیه بدهد که ناگهان حسین امامی از میان جمعیت بهطرف وی شلیک نموده که فردای آن روز در بیمارستان درگذشت. سه روز پسازآن شاهنشاه سفر به آمریکا را آغاز نمود و در همین زمان فرمانداری نظامی عدهای ازجمله دکتر بقایی کرمانی، حسین مکی، حائری زاده، مصطفی کاشانی و محمدباقر حجازی را بهعنوان محرک قتل هژیر بازداشت نمود.
تنها چند روز پس از دستگیری آقایان، سفارت آمریکا در ایران بهطور علنی، حمایت خود را از بازداشتشدگان نشان داد. بطوریکه “دوهر ” مستشار عشایری سفارت آمریکا به زندان از آقایان “ضد استعمار “ دیدار به عملآورده و فردا روز دیدار، شکلات و سیگار و گل بود که روانه زندان شد. در پی این دیدار، مقامات واشنگتن از پادشاه ایران که در حال مسافرت در خاک آمریکا بود، تقاضا کرد که افراد ضد استعمار را از زندان آزاد نماید. شاهنشاه نیز دستور آزادی افراد را داد و خود نیز از سفر بازگشت.
به دنبال این ماجراها سید محمدصادق طباطبائی ابطال انتخابات تهران را اعلام نمود و سرتیپ صفاری از ریاست شهربانی برکنار و سرلشکر زاهدی به ریاست شهربانی کل کشور برگزیده شد و جالب اینکه به همت او بود که نمایندگان جبهه ملی به مجلس شانزدهم راهیافته و سرانجام در جلسه شانزدهم دوره شانزدهم مجلس شورای ملی به تاریخ پنجم اردیبهشتماه به ادای سوگند پرداختند.
در این جلسه کلامالله مجید را با احترام لازم به مجلس آورده و روی میز خطابه گذارده و متن قسمنامه به شرح ذیل توسط دکتر مصدق قرائت و سایران تکرار کردند.
” … ما اشخاصی که در ذیل امضاء می نمائیم خداوند را به شهادت میطلبیم و به قرآن سوگند یاد میکنیم مادام که حقوق مجلس و مجلسیان مطابق قانون اساسی محفوظ و مجری است تکالیفی را که بما رجوع شده است مهماامکن باکمال راستی و درستی و حد و جهد انجام بدهیم و نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه متبوع عادل مفخم خودمان صدیق و راستگو باشیم و به اساس سلطنت و حقوق ملت خیانت ننماییم و هیچ منظوری نداشته باشیم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ایران…”
و به دنبال آن دکتر مصدق، حائری زاده، دکتر شایگان، آزاد، نریمان، دکتر بقائی و حسین مکی قسمنامه را امضاء نمودند.
ادامه دارد…
بخش نخست را در اینجا بخوانید.
بخش دوم را در اینجا بخوانید.