حاجی که ز کعبه و منا برگشته |ماری رفته، که اژدها برگشته !

0
839

سال های زیادی پیش از ظهور دین اسلام در شهر مکه در عربسان سعودی، برخی دیگر از ادیان ابراهیمی، که در کتاب های آسمانی خودشان(آسمانی نامیدن کتاب های مورد نظر، و نیز برگزیده شدن خودشان به پیامبری از سوی آفریدگار جهان، احتمالا نخستین دروغی که دین سازان در جهان پراکندند بوده است. آنها دروغ شان را، با این هدف نزد مردم مطرح کرده بودند؛ که به مردم دنیا و پیروان خویش القاء کنند؛ تا از دیدگاه آنها ئیز، تردیدی جهت فرستاده شده بودن ایشان از سوی خدا وجود نداشته باشد. همچنین به آسمانی بودن کتاب هائی که آتها با خویش آورده اند هم کوچک ترین شک و گمانی نداشته باشند!

 پیامبران آئین های ابراهیمی، فرستاده بودن خویش از طرف خدا، و آسمانی بودن کتابی را که با خود آورده بوده اند؛ را چنان به خدا نسبت می دادند؛ و به گو نه ای آنها را آسمانی معرفی می کردند. که امر بر خودشان هم مشتبه شده بود. چون برخی از آنها در بعضی از کتاب های آسمانی! ایشان، به پیشگوئی کردن می پرداختند؛ و در کباب شان از آمدن پیامبری با نام ” احمد “، مردم را به ظهور آئین دیگری، که بیاید و دین و کتاب شان را تصدیق نماید بشارت می داددند!

رسولان و پیامبران ادیان قبل از اسلام، چون به خوبی به نادانی مردم زمان خودشان پی برده بودند؛ با این امید که از دوران رسالت و پیامبری آنان تا به بعد، هر از چندگاهی یکی از بازماندگان آنها، از سوی خودش برانگیخته شود؛ و خویشتن را فرستاده خدا معرفی کند و دین جدیدی بیاورد؛ که پایه آن همان دینی که مردم آن زمان داشتند باشد. آنها با نامیدن اسم ” احمد ” برای پیامبر پس از خودشان، که او را نیز برگزیده خدا که کتابی آسمانی به همراه خواهد داشت معرفی می نمودند!

فرد زرنگ و باهوشی که نام اش محمد بود؛ با نهادن لقب ” احمد ” بر خویش، خیلی زیرکانه به رسولان و پیامبران قبل از خودش خدمت کرد. و بر پیشگوئی های نادرست آنان مهر تثبیت زد. به درستی که آنها همگی حق داشتند که چنین دروغ هائی را بسازند و تحویل مردمان گیتی بدهند. زیرا اکنون که در قرن رونق زیادتر یافتن علوم پیشرفته در بسیاری از زمینه های زندگی مردم جهان هستیم؛ عده ای جنایتکار دروغ پرداز، خیلی راحت از ساده انگاری های مردم سوء استفاده کرده اند؛ و با شیادی و شارلاتان بازی، آنها را چنان فریفته اند؛ که گوئی اگر سردمداران حکومت پلید اسلامی جان شان را هم بخواهند؛ فورا و بدون  کمی تأمل، به آنان ” لبیک ” می گویند. با این وجود، چگونه می توان از مردمی عصر حجری انتظار داشت؛ که نمی بایست فریب آن ادیان ابراهیمی و دستورات مندرج در کتاب آسمانی!! آنان را می خوردند!

از آن دوران تا کنون، هم پیش از اسلام و هم پس از آن، فریبکاری های دولتمردان حکومت عربستان، چه پیش از آل سعود و چه اکنون در زمان حاکمیت آنها، مراسم زیارت کردن خانه خدا توسط حاجیانی که از سراسر دنیا به آنجا می روند. با به جا آوردن حج تمتع(حج واجب برای کسی که به لحاظ مالی امکانات لازم را داشته باشد.)، و یا حج عمره ( حج غیر واجب که بیشتر سیاحت است تا زیارت)، مبالغ هنگفتی هم نصیب حکومت های دو کشور عربستان سعودی، و مملکتی که به آنجا حاجی اعزام می کند می گردد!

قصد ندارم که به حاجیان محترم یادآوری کنم؛ که به جای ریختن پول های خویش به جیب ملک سلمان و سید علی خامنه ای، آنها را به هم میهنان نیازمند خود بدهید و دل آنها را شاد نمائید. بلکه همه آن پولی را که در راه به انجام رساندن کاری غیر ضروری و برخاسته از عوامفریبی گذشتگان و حاضران در این زمان و حتی آیندگان هزینه می کنید. را برای فرزندان و نزدیکان خودتان به مصرف برسانید؛ تا زندگی ایشان را رونق بدهید. تا خیال خودتان از جهت عزیزان تان آسوده باشد. تا، نه جیب و حساب بانکی یک مشت ملای جنایت پیشه و نیرنگباز را از مال خود انباشته سازید. و نه بر دارائی های بی حساب شیخک های آل سعود بیفزائید!

سازمان حج و زیارت جمهوری ننگین اسلامی، با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرده است، برگزاری مراسم حج تمتع برای زائران ایرانی در سال جاری وجود ندارد. چقدر خوب، ” بر این مژده گر جان فشانم رواست”؛ ای کاش می شد که همه ساله موردی پیش می آمد؛ که زائران ایرانی هیچ سال دیگری هم نتوانند؛ که برای برگزاری تمتع ی عمره به عربستان سعودی بروند. و بر ثروت و بی نیازی و خوشبختی آنان بیفزایند!

 تا به کی، و تا به کجا اجازه بدهیم؛ که یاغیان و آدم کشان و مفتخوران عالم، هم از ما سواری بگیرند؛ و هم پول مان را بچاپند؛ و…. هم ما را در تاریکی های جهالت قیراندودمان محبوس سازند؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیسزارین نکردند، بچه با ایدز به دنیا آمد
مقاله بعدی«فروشنده» اصغر فرهادی در بریتانیا و آلمان اکران می شود
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.