پرنس چارلز با ابراز تمايل سفر به تهران، درخواست صدور ویزای تشريفاتى را کرده است، چرا؟
تانگوی قبلی با خاتمی بود، تانگوی بعدی با روحانی، اساساً ملت خوشرقصی هستیم که پرنس نماینده دولت فخیمه دوباره دارد میآید.
آیا این سفر پیامد خروج پوتين از سوريه كه پروژه بازگشت انگليس به شرق سوئز را به تأخیر انداخته، بوده است؟ و تلاش برای احیای آن رؤیای ناتمام؟ یا شاید برای دلداری دادن به آقا پس از کلاه گشادی که سر ایران در سوریه رفته؟ و یا پیامد آخرین سفر پرنس چارلز به عربستان و اعلام اینکه ديگر تصمیم ندارد نقشى در معاملات پرسود فروش اسلحه به حکومتهای عربى منطقه داشته باشد؟ قربانی بعدی منطقه کیست؟ عربستان؟ قطر؟ یمن؟
مردم ایران سیوهشت سال پیش تحریک شدند تا بیوقفه در مراسم نامبارک نمازهای جمعه، تظاهرات وقت و بیوقت، صف مدارس و… مکرراً، مرگ بر انگلیس سر دهند، تمام عقدههایشان را در این فریادها بیرون بریزند تا روابط پشت پرده تنگاتنگ حکومتهای ایران و انگلیس از چشمها دور بماند.
آیا پرنس برای باز یادآوری قابلیتهای کلید ناکارآمد روباه بنفش، تصمیم به این سفر گرفته است؟ روحانی تقریباً در وضعیت اچمز قرار دارد، اقتصاد ایران نهتنها رو به بهبود نیست بلکه هرروز بیشتر به فروپاشی نزدیکتر میشود و قربانیانی نظیر مه آفرید امیر خسروی، بابک زنجانی، رضا ضراب و…کمکی به بازگشت به وضعیت عادی نخواهد کرد. هرروز ابعاد گستردهتر فساد مالی و اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران برملا میشود و از میزان اعتماد ملی میکاهد. ایران در بنبست اقتصاد زندانیشده است. دولت بالغبر 200 هزار میلیارد تومان به سیستم بانکی و بخش خصوصی بدهکار است. اعتماد جامعه به حکومت در پایینترین سطح سیوهشت سال گذشته است.
پرنس تصمیم به سفر به تهران را دارد، چرا؟
بعدازاین همه افتوخیز در سیوهشت سال گذشته، از سال ۱۹۸۷ میلادی، در خلال جنگ ایران و عراق که تمامی کارکنان سفارت در پی تیرگی روابط ایران و انگلیس به لندن فراخوانده شدند، از ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ میلادی، که خمینی فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی و ناشر آثارش صادر کرد دولت بریتانیا بار دیگر، تمامی کارکنان بریتانیایی را از ایران خارج نمود و سفارت به حالت نیمه تعطیل درآمد، از سال ۱۹۹۲ میلادی بنا بر حکم دادگاه میکونوس در آلمان که دولت بریتانیا، سفرای خود را از ایران فراخواندند، از ماهعسل نیمبند دوران خاتمی، ازآنچه در طول جریان برنامه هستهای ایران رخ داد، از بازداشت نه تن از کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۹، از تغییرات روابط دیپلماتیک از سطح سفیر، به کاردار و بالعکس، از پرتاب سنگ، بمبهای آتشزا و نارنجکهای دستی به داخل سفارت بریتانیا در ۱۲ فروردین ۱۳۸۶، از ۱۴ ژوئن ۲۰۰۷ میلادی و پرتاب کیسههای رنگ و تخممرغ بهسوی مهمانان ایرانی و خارجی، برای ممانعت از برگزاری مهمانی سالانه به مناسبت تولد الیزابت دوم، ملکه بریتانیا، از ۳۰ دسامبر ۲۰۰۸ میلادی و پرچم فلسطین افراشته شده در باغ سفارت توسط نابرادران لباس شخصی که مشخصاً توسط اغا کنترل میشوند، از درخواست اخراج سایمون گس در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۰، از آتش زدن پرچم کشور انگلیس در ۸ آذر ۱۳۹۰ ، از مناقشه باغ قلهک تا بازگشایی سفارت، از انعقاد توافق هستهای برجام، در ۱ شهریور ۱۳۹۴، اینهمه کشوقوس؟ قهر و آشتی؟ رفتوبرگشت؟ اینها آدم را یاد روابط گسست ناپذیر عاشقانهای میاندازد که در اساطیر کهن نمونههایش فراواناند. پیوندی سحرآمیز که هیچ اتفاقی نمیتواند آنها را جدا کند.
راستی آیا نسل من انقدر ابله انگاشته میشود که این بازی را حقیقت بداند و نتواند تشخیص دهد که غلام درگاه ملکه، حلقه بندگیاش ساخت یونایتد کینگ دام است؟
دولت فخیمه نه امروز بلکه در ۱۹۰۶ بعد از بست پارتی قبح ای دین در باغ سفارت، حسابهایش را کرد و سرمایه گزاریش برای تا همیشه، الحق محاسباتشان بینظیر بوده و ما نباید یادمان برود حکومت امروز ایران در پی شورش سیوهشت سال پیش، همان آش دستپخت دولت فخیمه است. امروز هم پرنس چارلز تصمیم به بازدید از مستعمره دولت فخیمه گرفته است تا گرهگشای مشکلات اغا شود. تمامی این سالها هم ایران نقش همان گاو ده من شیردهی را بازی کرد که پنهانی هم به دست همسایه دوشیده میشد هم کدخدا، هم …از حراج ملک ایران در این سیوهشت سال همه سهمشان را بردند.
بههرحال مافیای تولید و صدور اسلحه باید از یکجایی هزینه مشتریان تهیدستش را وصول میکرد و چه کسی بهتر از ملت دین زده ایران که در گند و کثافت این سیوهشت سال میلولند و …اندوه لبنان و سوریه و یمن و عراق و فلسطین و…کشت آنها را.
آیا باز تصمیم دارند مثل شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، اشغال و تکهتکهمان کنند؟ ملت بیتفاوت و بیخرد هم دستهای رؤیای آذربایجان مستقل، دستهای رؤیای کردستان بزرگ …در سرمی پرورند، کفتارها دوباره حلقهزدهاند برای غارت سرزمینی که به چوب دین، حراج میشود.
راستی آقای پرنس، برنامه بعدی شما برای ایران چیست؟