امروز دانشگاه تهران بعد از چندین سال سکوت علیه خصوصی سازی دانشگاه به فریاد در آمد. قریب به هزار دانشجوی دانشگاه تهران مستفل از برنامههای نمایشی تشکلهای رسمی با حضور در صحن دانشگاه و راهپیمایی به بیان اعتراضات وسیع در باب کالایی شدن و خصوصی سازی دانشگاه پرداختند.
این دانشجویان با سر دادن شعارهایی همچون «دانشگاه پول گردان، تضعیف زحمتکشان»، «آموزش رایگان حق مسلم ماست»، «پردیس بین الملل، انحلال انحلال»، «امکانات برابر، حق مسلم ماست»، «آموزش خصوصی، نمیخواهیم»، «دانشگاه پادگان نیست»، «در دانشگاه بیگاری، بعد از تحصیل بیکاری»، «استاد دانشگاه، دلال پروژه» وضعیت اسفبار صنفی و شرایط ناگوار معیشتی خود را بیان کردند.
با وجود تعداد زیاد ماموران حراست ، دانشجویان تجمع گسترده خود را با بیان صریح و شفاف تمام مطالبات خود به پایان رساندند. به گزارش تارنمای شبکه فعالان رسانه؛ در انتها جمعیت که بعد از راهپیمایی سراسری در صحن دانشگاه تعدادشان به بیش از هزار نفر رسیده بود، در میدان اصلی دانشگاه حلقه زده و بیانیه اعتراضی خود را قرائت کردند.
یادآور می شویم، در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در پی یورش نیروهای امنیتی و گارد به دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران و درگیری میان آنان و دانشجویان، سه دانشجوی این دانشگاه به نامهای آذر شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی کشته و گروه دیگری مجروح و بازداشت شدند.
متن کامل این بیانیه که به نام دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران منتشر شده است، به شرح زیر میباشد:
بیانیه اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
دانشجو هستیم
نه از اعضای تشکلهای وابسته به گروههای سیاسی خارج از دانشگاه، نه از انجمن اسلامی و نه از بسیج، تشکلهایی که به جای خواسته های ما، منافع و مطالبات اربابان خود را دنبال میکنند؛ و نه از نورچشمی های مسئولان و مدیرانی هستیم که دانشگاه را با بازار خریدوفروش دانشجو اشتباه گرفته اند.
ورود نهادهای نظامی، سیاسی و امنیتی به درون دانشگاهها و ایجاد مؤسسات و دانشکده های موازی در ساختار دانشگاه استقلال این نهاد را خدشه دار میکند؛ این موسسات و دانشکدهها در بسیاری از دانشگاه های کشور نفوذ پیدا کرده اند که نمونه بارز آن در دانشگاه تهران؛ دانشکده های علوم و فنون نوین، کارآفرینی و مطالعات جهان هستند. سکوت و دادن باجهای کلان از طرف مدیران دانشگاه که در واقع همدست و جاده صاف کن این گروهها هستند به این روند شتاب بیشتری داده است و نتیجه آن جز تبدیل دانشگاه به بازوی این نهادها و گروههای سیاسی و نظامی نخواهد بود.
آنچه ما را واداشت که صریح و بی پرده، مردم و افکار عمومی را خطاب قرار دهیم، دردها و مصائبی است که بیامان بر سر ما آوار کرده اند و هر بار در جواب حق طلبی ما، یا تهدید کردهاند یا وعده داده اند. اکنون این خلف وعدهها و تهدیدها ما را به ستوه آورده است. این چنین است که به نزد شما به دادخواهی آمدهایم.
به واقع؛ پیامدها و مراتب این وضعیت وخیمتر از آن است که صاحب نظران تصور میکنند. ما از درون دانشگاهی با شما سخن می- گوییم که اکنون تبدیل به یک بنگاه تجاری شده است. تمام امکانات دانشگاه که میبایست به صورت برابر در اختیار همگان باشد، به بهانه هایی همچون افزایش کارایی و کاهش هزینهها، مشمول خصوصیسازی افسارگسیخته و کالایی شدن شده است.
در حالی که این کار جز فشار مضاعف اقتصادی و سلب امکانات از دانشجو تا کنون پیامد دیگری نداشته است. ما همچون کارگران که بیرون از دانشگاه از بنیادیترین حقوق خود یعنی بهداشت، آموزش و مسکن همگانی محروم شدهاند، در درون دانشگاه از ستم مضاعفی رنج میبریم. هرگز تاب نمیآوریم که امروز از محل مالیات مردم، کیف پول الکترونیک بانک فخیمه تجارت شارژ شود و فردا از جیب ما دانشجویان.
ما هشدار میدهیم انحلال و سرکوب نهادهای مستقل دانشجویی همچون شورای صنفی مرکزی که تلاشها برای احیای آن تا امروز به بن بست رسیده است، نتایج نامطلوبی دارد. رشد تشکلهای قدرت ساخته که هیچ ارتباطی با بدنه دانشجویی و مشکلات آنها ندارند یکی از آن نتایج نامطلوب است. دخیل نبودن دانشجویان در روند برنامه ریزیهای کلان دانشگاه و عدم نظارت آنان بر طرحهایی که سرنوشت آنان را تحت تاثیر قرار میدهد، پیامد دردناک این رفتار دانشجو ستیز است. ما خواهان آن هستیم که شکل گیری و تصویب آیین نامهٔ تشکلهای دانشجویی باید با حضور و همفکری مستقیم دانشجویان باشد نه اینکه این آیین نامهها در اتاقهای دربسته و بدون مشورت دانشجویان نوشته و تصویب شوند.
ما هشدار میدهیم واگذاری امکانات و اموال دانشگاه نظیر تأسیسات، اینترنت، فضای سبز، سالنهای ورزشی و سرویسهای ایاب و ذهاب به پیمانکاران معلوم الحال در راستای کالایی کردن آموزش است و دست اندرکاران این خیانت بزرگ که عناوین مسئول و مدیر را دارند با نوع مدیریتشان دسترسی به حداقلهای زندگی را برای ما محدود میکنند.
ما هشدار میدهیم راه اندازی و گسترش پردیسهای بین الملل که در حال تسخیر فضای آموزش عالی کشور و دانشگاههای دولتی است، نتیجهای جز تبدیل دانشگاه به بازار آزاد خرید و فروش مدارک دانشگاهی ندارد. این روند باعث افزایش مدرک دارهای بیتخصص میشود که اکثر آنها از طبقات بالای جامعه و احتمالاً آقازادههای کشور هستند.
ما هشدار میدهیم این صحنه آرایی خطرناک و روابط غیرشفاف بین مدیران باعث تضییع حقوق مردم و تاراج بیت المال میشود.
نمود این روابط را میتوان در تخلفات مالی گستردهای دید که یکی از موارد آن هزینههای خلاف قانون و آیین نامه صندوق رفاه است که از دانشجویان دریافت شده است. مورد دیگر آن زمین خواریهای بزرگ از کوی دانشگاه به نفع پردیس دانشکدههای فنی است. این روند نتیجهای جز نابودی و تصرف هست و نیست دانشگاه و خوابگاه و ایجاد جو بیاعتمادی وسیع علیه مدیران و مسئولان دانشگاه ندارد.
ما هشدار میدهیم بومی گزینی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی که با توجیهات و دلایل غیرکارشناسی مسئولین وزارت علوم در حال انجام است پیامدهای ناگواری دارد. این دلایل که نه، این بهانهها همچون افت تحصیلی دانشجویان خوابگاهی و جلوگیری از مهاجرتهای درون کشوری در واقع چیزی نیست جز شانه خالی کردن دولت از انجام مسئولیتهای اجتماعی خود و باعث ایجاد شکاف عمیق بین شهرستانها و مرکز میشود.
ما هشدار میدهیم امنیتی کردن فضای دانشگاه و برخوردهای شدید با فعالان دانشجویی باعث ایجاد سرخوردگی و ناامیدی در بین دانشجویان و خانوادههای آنان میشود. این سرخوردگی و ناامیدی و تضعیف نهادهای دانشجویی توسط کمیته انضباطی منجر به حذف شدن صدای دانشجو خواهد شد. آیا کمیته انضباطی در کنار احضار و تهدید دانشجویان و خانودههایشان نسبت به برخوردهای فیزیکی یکی از اساتید دانشکده ادبیات و معاونت اداری مالی کوی دانشگاه با دانشجویان، عکس العملی داشته است؟
ما هشدار میدهیم تبعیض مضاعف بر زنان و دختران دانشگاه باعث سرخوردگی و ایجاد شکاف جنسیتی میشود. این تبعیض شامل محدود کردن بیمنطق ساعتهای رفت و آمد، فشارهای مضاعف حراست و کمیته انضباطی، محدودیتهای اجتماعی و کنترل شدید آزادیهای فردی و حتی موارد بدیهی مثل، امکانات رفاهی ضعیفتر نسبت به دانشجویان پسر میشود. دختران خوابگاهی از امکاناتی همچون اینترنت، آب گرم، فضای بدون محدودیت برای استراحت و دهها مورد ریز و درشت دیگر محروم هستند.
ما هشدار میدهیم محدود کردن فعالیتهای فرهنگی و کارشکنی پی در پی در فعالیت این کانونها نتیجهای جز زدن آخرین تیر بر جسم نحیف فرهنگ و هنر ندارد. عدم ایجاد امکانات مناسب برای امور فرهنگی و هنری و حتی استفاده نکردن از امکانات موجود و بهانه تراشیهای متعدد در دادن مجوز برای برنامههای فرهنگی، از دردهای بیشمار این بخش از زندگی دانشجویان است.
ما هشدار میدهیم وضعیت اسفباری که دانشجویان معلول و نابینا در آن به سر میبرند باعث انزوای هرچه بیشتر این عزیزان خواهد شد. تخصیص کمترین امکانات آموزشی و رفاهی و عدم حمایت و دستگیری از طرف مسئولین، نتیجهای جز محرومیت مضاعف و آسیب پذیری تحصیلی و اجتماعی بیشتر این قشر نخواهد داشت. ما هشدار میدهیم محدودیتهایی که بر دانشجویان متأهل تحمیل میشود، پیامدهای اجتماعی ناگواری دارد. امکانات اسفبار خوابگاهی، کاهش ظرفیت خوابگاههای متاهلی، اخذ هزینههای گزاف برای تعمیرات خوابگاه از دانشجویان و انواع و اقسام تبعیضها که بر این دانشجویان روا داشته میشود، نتیجهای جز تزلزل روابط خانوادگی و افزایش نرخ طلاق در بین دانشجویان نخواهد داشت.
این رویه خلاف شعارهای همیشگی مسئولان در مورد تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده است و متاسفانه خود مانعی در برابر آن می-باشد.
ما دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران؛ خواهان پاسخگویی صریح شخص رئیس دانشگاه، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزیر آموزش و پرورش در مورد مسائل فوق هستیم و تا حل کامل تمامی مسائل دست از مطالبات به حقمان نخواهیم کشید.
«دانشگاه ملک شخصی کسی نیست و باید برای همگان باقی بماند.»
دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران – شانزدهم آذر سال نودوچهار