از چند هفته پیش تا کنون، تعدادی از ایرانیاران میهن پرست، فراخوان بسیار مهمی را، که از سوی فرهنگیان زحمتکش اعلام گردیده است؛ را جهت آگاهی سایر هم همیهنان خویش، به نظر و به گوش ایشان رسانده و می رسانند. همانگونه که می دانیم، طراحی و اجرای هر کاری، باید که دارای چند ویژگی خاص خودش باشد. درست مانند نویسنده ای که اقدام به نوشتن یک مقاله می کند؛ بایستی که طراحان برنامه های اجتماعی هم، که ثمره کارشان قشر وسیعی از مردم یک جامعه را در بر بگیرد؛ برای هرچه بهتر پیاده نمودن آن برنامه، ابتدا اسکلت و چارچوب کار خودشان را مهیا کنند. چارچوبی که در آن، هر سه قسمت مقدمه و متن و نتیجه کار، همانند اسکلت نوشتاری که نویسنده یک مقاله، برای هرچه بهتر ارائه نمودن پیام خویش به دیگران در نظر گرفته بشود. تا کارآئی کاملی را داشته باشد؛ و به هدفی که توسط طراحان آن، از قبل پیش بینی گشته است برسد!
ایرانیان درون مرزهای کشورمان، مخصوصا ساکنان استان های بزرگ، به ویژه مردمی که شهروندان پایتخت می باشند؛ به دلیل تجربه بسیار ناخوشآیندی، که از آخرین تجمع میلیونی خودشان در سال 1388 خورشیدی دارند. همه امیدشان برای رهائی خود و میهن شان، از یوغ حاکمیت جنایتکاران اسلامی را، به هرچه بهتر برگزار شدن تظاهرات فرهنگیان، در تاریخ 13 مهر 1394 خورشیدی گره زده اند. به همین خاطر در این رابطه، پرسش هائی را مطرح می کنند؛ که تا با سلاح اعتماد و یقین، به این کارزار بسی پر اهمیت بروند؛ و با دریافت نمودن نتیجه ای که برخاسته از پیروز شدن بر اهریمنان اسلامی باشد؛ به کاشانه های خودشان باز گردند!
جهت روشن نمودن ذهن و فکر یکایک این عزیزان، خاطرنشان می کنم که ابتدا تفاوت ماه زمینی و ماه آسمانی را به خوبی دریابند و درک نمایند؛ سپس به نتیجه گیری از آنچه که در این نوشتار می خوانند بپردازند. تردید ندارم که ماه زمینی رویداد برخاسته از توطئه 88 ، که کاملا پوچ و توخالی و بدون محتوا، و عاری از هر بار مثبتی، که برای ملت ایران مفید باشد بود. با آنکه تعداد زیادی از جوانان میهن مان، جام گرانبهای عمر و هستی شان، در جریان آن واقعه شوم شکست و کشته شدند. ولی آنچه که مسلم است، آن تظاهرات سبز محور، که هیچ معنائی از میهن پرستی را در بر نداشت. نبایستی که به انجام می رسید!
زیرا که آن قضیه، یک تبانی رندانه میان دو چهره معروف از انقلاب منفور اسلامی، و بقیه مسؤلان تراز اول رژیم خونخوار آخوندی بود. که میان خودشان قرار گذاشته بودند؛ جهت دوام بخشیدن به حاکمیت ضدبشری جمهوری پلید اسلامی، چنین ترفند خائنانه ای را به کار ببندند؛ و باز هم از ساده انگاری های مردم ایران، به نفع خود و رژیم ننگین شان، به سود جوئی های سیاسی بپردازند!
چگونه باید ایرانیان می پذیرفتند؛ که دو مزدور اسلام پناه، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، که قصدشان بازگرداندن شرایط ایران به دوره امام راحل شان بود؛ با دروغی سبزرنگ، زندگی ملتی را به تباهی بکشند، و روزگارشان را در ظلمت جهل و بی خبری مدفون نمایند؟ سران جمهوری بی هویت اسلامی، از ارباب ینگه دنیائی خودشان یاد گرفته اند؛ که هر چند وقت یک بار، یک موضوعی را مانند علم عزادارن روزهای ماه محرم، بر روی شانه های یکی از گنده لات های هر محله ای بالا ببرند. تا افراد ناآگاه زیادی، زیر آن جمع شوند و سینه بزنند!
همین ملاهای تازی تبار نیز، مسأله تقلب در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری را هم، همچون یک علم عزاداران محرم، بر روی شانه های کلاهبردارانی مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی قرار دادند. تا از این رهگذر، هزاران ایرانی ساده انگار را به اطراف این علم های جاندار بکشانند؛ و آنان را با این حیله ها تا مدت های نامعلوم، با یک سمبول سبزرنگ، به سینه زنی های سبزفام مشغول بدارند. تا که زندگانی شان را، به بیهودگی های وحشت آسا مبدل نمایند!
اما حرکتی که قرار است، ماه آسمانی باشد؛ و در روز سیزدهم مهرماه، خیابانهای ایران به ویژه در مراکز استان ها و شهرهای بزرگ را، به زیور حضور مردم میهن پرست ایران مزین نماید. دارای خصوصیت مهمی است؛ که توجه به آن، همه دست اندازهای بر سر راه این تظاهرات ملی میهنی را، از جلوی پای شان برخواهد داشت. تا بتوانند گام های خودشان را، با استواری و اطمینان کامل، به سوی هدف پیروزی با عزت بردارند؛ و تا سرنگونی کاخ استبداد حکومت تنفر برانگیز ملاهای فاسد و دزد و آدمکش پیش بروند!
این بار دیگر ” این تو بمیری، از آن تو بمیری های گذشته نیست ” ؛ چون پایه های ساختمان این اقدام بزرگ، بر روی شالوده ای از معرفت های فرهنگیان زحمتکش میهن مان ثبات یافته، و مقدمه و متن و نتیجه آن، که آکنده از شعور و دانائی آموزگاران و دبیران و کادر ستادی همه واحدهای آموزشی کشورمان است. چون کسانی به این مهم دست می زنند؛ که به آشکارا می دانند، حکومت ننگین موجود در میهن شان، و دولت مزدور و بی کفایت آن، چگونه حقوق معنوی و مادی فرهنگیان و زحمتکشان را، زیر پاهای اهریمنی خودشان، پایمال ستمگری های ظالمانه و اسلام محور نموده اند. و به شیوه جلادان و با خصلت جنایت پیشگان، چه بی عدالتی هائی را، نسبت به آنان اعمال کرده اند؟!
از اینرو، بر ملت شریف ایران، از کوچک و بزرگ و پیر و جوان فرض است؛ که در این رستاخیز ملی – میهنی، فرهنگیان و زحمتکشان کشورمان را تنها مگذارند. بلکه در آن روز تاریخی و سرنوشت ساز، هیچ کاری را برتر از شرکت نمودن در این برنامه کشوری ندانند. اکنون ایرانبانو چشم امیدوارش را، به سوی تک تک فرزندان برومند خویش دوخته است؛ تا که با یاری همدیگر، و با همت ایرانیاران راستین، از اسارت نزد ملاهای بی اعتبار و شیطان پرست رهائی بیابد. تا دوباره مهد دلیران و شیران شرزه آریائی تبار و اهورائی نسب گردد!
محترم مومنی