نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، با ارسال نامه ای به رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی، از وی خواسته بود؛ که دادگاه رسیدگی به اتهاماتش را علنی برگزار کنند!
اگر یک خروار نقره بر روی زمینی که از برف پوشیده شده بریزید؛ با همه گرانبها بودن آنها، نه جلب توجه می کند، و نه ارزش بیشتری می یابد. اما چنانچه بر روی همین زمین اندود شده از برف، یک عدد تربچه نقلی قرمز بیندازید؛ زیبائی خیره کننده ای را به چشمان تان ارمغان می نمائید. زیرا که نقره و برف، هر دو به یک رنگ می باشند؛ اما تربچه قرمز، با همه کوچکی اش، به دلیل اختلاف رنگ با برف، در کمال زیبائی خواهد درخشید. مقصودم این نیست که یک خروار نقره، به ارزش یک عدد تربچه نقلی قرمز است. بلکه مایلم بگویم، که رنگ های سپید برف و نقره در هم ادغام می شوند؛ آنگاه امکان تشخیص دادن این دو از یکدیگر مشکل می گردد. ولی چنانچه آن تربچه را بر روی همان زمین برفی بیندازید؛ جلوه کاملا مشخصی می یابد؛ و بیش از موقعی که چنین نکرده بودید، زیبائی طبیعی خودش را ارائه می دهد!
در میان کوشندگان و فعالان مسائل حقوق بشری، بسیارند افرادی که اوقات گرانبهای خودشان را، به مبارزه با بی عدالتی، و کسانی که حقوق انسان ها را نادیده می گیرند به مصرف می رسانند. ولی نه به شهرت می رسند، و نه برای کاری که می کنند؛ حتی همان کسانی که حقوق شان تضییع شده از آنان تقدیر می نمایند. اما هستند کسانی که در این زمینه کوشا بوده و بسیار هم مورد توجه همگان، به ویژه افرادی که خیرخواهی های این کوشندگان و مدافعان حقوق بشر، کمک های شایان توجهی به ایشان نموده است؛ این گرامیان را مورد توجه و سپاسگزاری خود قرار می دهند.
خانم نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، یکی از همین استثناءآت روزگار در میهن ما می باشد؛ که باید وی را به سبب فعالیت های نوعدوستانه اش مورد همه گونه تقدیر و ارج گذاری قرار داد. متأسفانه این فعال گرانقدر حقوق بشری، که به خاطر سخنرانی های معترضانه به رویدادهای سال 88 ، و انتشار فیلم در این مورد، و مصاحبه با رسانه های برونمرزی در این باره، و تأسیس نمودن گروه ” لگام ” جهت لغو قانون اعدام در ایران، و فعالیت در کانون مدافعان حقوق بشر، سه بار مورد بازجوئی های مکرر از سوی وزارت اطلاعات رژیم قرار گرفته است. می بایست که برای محاکمه در مورد کنش های مطرح شده در بالا، برای بار چهارم، در روز یکشنبه سیزدهم اردیبهشت 94 خورشیدی(دو روز پیش)، در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی، محاکمه شود!
پیش تر خانم نرگس محمدی، به چگونگی برگزاری این دادگاه(به صورت غیر علنی) اعتراض نموده است؛ و با ارسال درخواست کتبی برای رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی، از وی خواسته بود؛ که او را در دادگاهی علنی محاکمه کنند. همین مورد نشان می دهد، که وی به قول معروف، تومنی هفت صدنار(سنّار) با دیگر کسانی که در رابطه با این مسائل و دلائل مشابه با ایشان فعالیت کرده و دستگیر می شوند؛ تفاوت بسیار دارد!
زیرا امروز سه شنبه پانزدهم اردیبهشت، که خانم محمدی به دلیل بیماری در خانه اش استراحت می نمود؛ ناگهان مأموران امنیتی، به اتفاق نماینده دادستان، و چندین نفر لباس شخصی، با شکستن درب خانه اش و با بالا رفتن از روی دیوار آن، به درون منزل ایشان هجوم برده و وی را دستگیر و راهی بند ” نسوان = زنان ” زندان اوین می کنند!
محاکمه گردیدن خانم نرگس محمدی به صورت علنی یا غیر علنی، چه تفاوتی برای ایشان داشت و دارد؛ که به آن اعتراض کرده است؟ درک نکردن این پرسش مانند آن است؛ که فردی در حال مردن از تشنگی باشد؛ و به او بگوئیم که آب بنوشی یا ننوشی چه فرقی برای تو دارد؟!
در دادگاه علنی همگان اجازه حضور دارند. ولی در یک محاکمه غیر علنی، غیر از هیأت دادگاه مربوطه فرد دیگری در آنجا نیست. بدیهی است که خانم محمدی، درخواست برگزاری محاکمه علنی خودش را، از آن جهت ارائه نموده، که بتواند در خلال سخنان خودش در دادگاه، بیش از پیش آبروی سران خودکامه حکومت ضد بشری اسلامی بریزد؛ و در این رابطه، به جهانیان بفهماند؛ که در میهن اشغال شده ما، چگونه حقوق انسان های بی گناه، از طریق دست اندرکاران رژیم استبدادی و ضدبشری جمهوری اسلامی، نادیده گرفته می شود!
جالب توجه است، که هنگام دستگیر شدن خانم محمدی، بانوی قدردان، مادر سالخورده شادروان ستار بهشتی جان باخته در زندان تبهکاران آخوندی، خانم گوهر عشقی در آنجا حضور داشته، و با فریاد های خودش در صدد جلوگیری نمودن از بازداشت شدن خانم محمدی بوده است!
بر این اساس، وقتی که این خبر را دریافت نمودم، مشاهده کردم که در این جریان، هم خانم نرگس محمدی یک استثناء بارز است؛ و هم خانم گوهر عشقی دارای چنین صفتی است. از اینرو، خروارها نقره وجود افراد بی تفاوت و بی اثر، را بهائی قائل نمی شوم؛ اما این دو نمونه برجسته از بها دهندگان به حق و عدالت را، سرآمد همه برجستگان در این گونه از موارد می دانم!
محترم مومنی