آیا رژیم ایران در راستای اجرای اصلاحات و تغییراتی که بیرق دار آن حسن روحانیست و به گونه ای ماموریت یافته تا کپی نقش گورباچف را در ایران بازی کند،،سرانجام سقوط خواهد کرد؟یا با بازیهای اخیر سی و شش سال منحوس دیگر به عمر این رژیم افزوده شد؟
چرا اوباما اصرار به رسیدن به توافق در مذاکرات ژنورا داشت؟چرا او امید اصلاح رژیم ایران را در سرمی پروراند؟چه منافعی باعث شده اوباما به توافق با این حکومت اینهمه راغب باشد؟چرا نمایندگان جناح جمهوری خواه تاکید براصلاح ناپذیر بودن رژیم دارند؟ ایا در سقوط این رژیم منافع گردانندگان جهان تامین می شود یا در بقا و اصلاح آن؟ آیا در راستای اصلاحات می توان به دکترین دوگانه پروسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و ادعاهای پوچ مهار تورم و بهبود وضعیت معیشتی جامعه وگلاسنوست (فضای باز سیاسی) ،با توجه به اعدام بیش از هفتصد نفر در یکسال و گزارش احمد شهید از وضعیت وخیم حقوق بشر ، گورباچف بنفش ایران امید داشت؟
چرا مخالفتهایی جدی در موردتوافق قریبالوقوع با ایران در میان کشورهای مختلف وجود دارد؛ اسراییل ، اعراب سعودی ،کشورهای حوزه خلیجفارس……… ایا این اختلافات تنها در حد حرف است؟یا………….. ظاهراً شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه بعضی از این اعراب خشمگین همانطور که نتانیاهو پیشبینی کرد و میدانست،ویا شاید طراحی می کرد ، در پی دستیابی به سلاح هستهای هستند.
آیا کمی بی انصافی و قدر نشناسی نیست که آقای نتانیاهو به متحد دیرینه خود جمهوری فاشیستی ایران که بسیاری از موفقیت های سی وهفت سال گذشته اش را به همین جبهه گیریهای دشمن گونه جمهوری اسلامی بدهکار است و شعار نابودی اسراییل سر داده شده توسط جمهوری اسلامی مسبب حقانیت او شده ،بتازد؟مشتری خوب ،خرید سلاح آنهم نقد و چند برابر قیمت، بن مناشه و بوی خون که یادمان نرفته.
چرا بعد از تقلب در انتخابات سال 88 و علی رغم ملتهب بودن فضا،حضور فعال اپوزسیون داخل و خارج و مهیا بودن شرایط ،انفجار درونی مشابه آنچه درسایر کشورها اعم مصر، لیبی ،تونس….رخ داده بود ،اتفاق نیفتاد؟ تفاوت در چه بود؟چرا حرکات اعتراضی در سی و هفت سال گذشته که در هر دهه هم شاهد اوج گرفتن آن بودیم،از حرکات دگراندیشان دهه اول تا کوی دانشگاه دهه دوم واعتراضات خیابانی دهه سوم به تقلب در آ را ،تا به امروز نتوانسته تغییری در ساختار این سیستم فاشیستی بوجود بیاورد؟نکته مبهم چیست؟ایراد کار کجاست؟
تور مذاکرات ژنو، در طی ده سال گذشته ، به سریالهای لوس و بی سر وتهی می ماند که بییننده را مشمئز میکند.
چرا دول اروپایی و امریکایی در سال هشتاد و هشت از خیزش مردمی، که می توانست نقطه پایان حکومت دیکتاتوری ایران و تروریسم جهانی باشد حمایت نکردند؟ تنها تماشاگر سرکوب بیرحمانهی مردم ایران بودند،آیا این نشانه زد و بندهای پشت پرده و جنگ زرگری ظاهری نیست؟ یک دولت مقتدر و پایدارو دموکرات چه اندازه می تواند برای جهان مشکل ساز باشد که شرایط تشکیل آنرا فراهم نمی کنند؟
آیا خواب جدیدی که باند هاشمی و شرکا برای فردای ایران دیده اند،محقق خواهد شد یا دلواپسان ولايت پرورو سرداران مهیب الجثه وکریه الباطن ، رقاصگان دور بعدی خواهند بود؟اسب زین شده را دادهایم ،چرا؟و افسار پاره …… بیست سال كتمان و تقلب و صرف ميلياردها دلار براى هيچ؟هیچی از جنس همان هیچ بزرگ سال پنجاه و هفت ،راستی کسی خبر دارد تريتا پارسى و كريم سجادپوربابت دلالی شان چقدر دو طرف را دوشیدند؟
راستی چرا؟ ملت هر سال سطح توقعاتشان در رابطه با دموکراسی و حداقل شرایط انسانی برای زیست وبوم……پایین می آید در طول سی و شش سال گذشته انگار تنها چیزی که مردم آموخته اند ،تن دادن بوده و راضی شدن به حداقل ها،دلیل اینهمه فلاکت چیست؟ چرا مردم هميشه تو سرى خورده و خوش باور، تا بوده سياه لشكر بازى هاى سياسي بوده اند !!! ؟
بعد از گذشت بیش از یک قرن از دوران مشروطیت ما هنوز اندر خم آن بن بست ایم . ایرانی برای بیداری به چند قرن دیگر نیاز دارد؟؟؟!!!!؟؟؟ چرا ایرانی خودش را به خواب زده و نمی خواهد ببیند،بیاندیشد،بفهمد و واکنش نشان بدهد؟چرا ملت ایران اینهمه نسبت به سرنوشتشان بی تفاوت اند؟چرا ایران همیشه مبتلا به قحطی رجال بوده؟چرا ایرانی همیشه منتظر معجزه تغییر، در خماریست؟چرا همیشه همان کلاه البته با مدلها و رنگهای متفاوت سرش می گذارند؟آنهایی که مثل همیشه به خیابان ریختند برای شادی،واقعا باورشان شده که از پولهای بلوکه شده بعد از پرداخت به برادران لبنانی و فلسطینی و سوریه ای و عراقی ویمنی و…… چیزی به آنها خواهد رسید؟اصلا برای چه شاد بودند؟
آ یا سرانجام بازى تخته نرد اتمى همینجا ختم به خیر خواهد شد؟یا دعوای جدید سر دروغهای توافقی در انتظارمان است.
آیا نسل من روی آرامش خواهد دید؟نسلی بی آینده،نسلی بی حال ،نسلی خمار.نسلی خسته که از پیش از شروع بازی به شکست تن داده بود.