مجله خواندنیها روز ۲۹ اسفند ۱۳۳۴ خاطرهای به قلم محمدرضا خلیلی عراقی از نوروز سال ۱۳۳۰ منتشر کرد درباره کارت تبریکی که حاجعلی رزمآرا، نخستوزیر وقت ایران انتخاب و دستور چاپ آن را داده بود؛ کارتی با نقش گلدسته و گنبد و سر درب یک مسجد اسلامی. اما تقدیر چنان بود که وی دو هفته قبل از عید و درحالیکه کارت تبریک در حال چاپ بود در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ در مسجد شاه ترور شود و در ایام عید آنان که قرار بود کارت تبریک او را ببینند، پیامهای تسلیت مرگش را بخوانند. و اینک داستان کارت تبریکی که فرستاده نشد به روایت خواندنیها:
***
قبل از فرا رسیدن عید معمول این است که سالنهای کاخ وزارت خارجه برای بعدازظهر یکم فروردین آماده برای پذیرایی نخستوزیر میشود و حتی رسم این است که ساعت پذیرایی نخستوزیر ضمن یک کارت اطلاعیه بدون امضا برای سفرا و نمایندگان سیاسی خارجی و ضمن کارت دیگر برای وزرا و رجال و روسا و مدیرکلها اعلام میشود.
قبل از آغاز نوروز سال ۱۳۳۰ به همین ترتیب عمل کردیم و کارتها حاضر شد. ساعت چهار تا پنج بعدازظهر عصر روز پنجشنبه اول فروردین ۱۳۳۰ را برای رجال و ایرانیان تخصیص و ساعت ۵/۵ تا ۷ بعدازظهر برای نمایندگان سیاسی تخصیص داده شد و به خط نستعلیق نمونههای آن تهیه و برای چاپ آماده شده بود.
سپهبد رزمآرا در زمان ریاست ستاد ارتش معمولش این بود قبل از اینکه دوستانش برای او تبریک عید بفرستند او تواضع نموده و از دوستان یاد میکرد. این شیوه مرضیه را در زمان نخستوزیری هم تعقیب میکرد و به همین جهت دستور داد که ده هزار کارت تبریک تهیه شود…
بلافاصله موضوع را با فردریک تالبرک هنرمند معروف در میان گذارده و تقاضا نمودم کارت تبریک مخصوصی که زیبنده مقام نخستوزیری باشد نقاشی نماید.
سر درب و گلدسته مسجد
چند نمونه مختلف تهیه و همه را نزد نخستوزیر بردم. او از میان آنها مدلی را که گلدسته و گنبد و سر درب یک مسجد اسلامی را نشان میداد انتخاب و قرار شد همان مدل که جلب توجه نخستوزیر را نموده است تکمیل و به چاپخانه داده شود که امروز عین آن در این صفحه گراور شده است.
برای متن کارت و تبریک قریب ۱۴ نمونه نوشته و باتفاق محمود هدایت خدمتش بردیم، همه را خواندند و از میان کلیه آن فرمها نمونهای که ضمن آن دعا برای سلامتی شاهنشاه شده بود مورد پسندش قرار گرفته، بلافاصله زرین خط متن آن را نوشته و همینطور گراور با مرکبچین نخستوزیر شخصاً ذیل آن را امضا کرد که امروز کلیشه متن اصل آن در مقابل چاپ شده است. هنگامی که ماشین چاپ مشغول چاپ قسمتهای رنگین گلدسته و سردرب مسجد بودند، سپهبد رزمآرا در مسجد شاه و پای همان گلدسته و جلو سردرب شهید گردید. از عجایب آنکه او برای کارت عید سردرب یک مسجد را انتخاب کرد و در صحن مسجد کشته شد.
برای ایام عید یک دستور دیگر هم داده بود که اکنون از زبان سرتیپ مهندس علیرضا قریب که آن روز سرهنگ و در نخستوزیری دستورات سپهبد را انجام میداد، برای شما شرح میدهم. سرتیپ قریب در آخر یادبود شهادت نخستوزیر به خط خود چنین نوشته است: بهترین یادبود برای ثبت در این دفتر دستوری است که در ساعت ۲۲ روز سهشنبه ۱۶ اسفند ماه یعنی دوازده ساعت قبل از شهادت فقید شهید از طرف آن مرحوم ابلاغ و به نظر نگارنده نمودار فکر نخستوزیر خیرخواهی است مانند سپهبد رزمآرا که یک عمر در معرکه سیاست جهان و کارزار اداره امور کشور ایران انجام وظیفه نموده باشد. اینک عین دستور: بایستی آمار بیمارستانها را فراهم و برای تمام بیماران یک جعبه شیرینی که مناسب حال آنها باشد تهیه و با یک کارت که خوب نوشته شده باشد در بعدازظهر روز عید نوروز به تمام بیمارستانها داده شود، مال آسایشگاه مسلولین شاهآباد را خودم میبرم. ولی روز یکم فروردین ۱۳۳۰ به جای آنکه به سروقت بیماران مسلول برود چهارده روز بود که زیر خاک خفته بود و ده هزار برگ کارت تبریک چاپ شده، اکنون در انبار نوشتافزار اداره حسابداری نخستوزیری بایگانی است.»