وقتی فرمانده سپاه پاسداران به جای رئیس جمهور توضیح می دهد…!

0
128

مسؤلان دستگاه های گوناگون دولتی در رژیم آخوندی در ایران، در برگزاری مسابقه ای نوظهور هم رکورد زده اند. این برتری طلبی های کنونی در حکومت ریاکار اسلامی، که به دلائل روشنی ناگزیریم نام آن را مسابقه بگذاریم؛ بدان خاطر نوظهور جلوه می کند؛ که هیچ نقطه مثبتی در تمامی متن آن وجود ندارد؛ و برد و باخت هر دو طرف چنین رزم آوری هائی، نه به سود خودشان تمام می شود؛ و نه هیچ منفعتی را نصیب دستگاه حاکمه کشور می نماید. بدتر از این دو آنکه، هیچ تغییر یاری رساننده ای هم برای بهبود بخشیدن به زندگی مردم ایران را به همراه ندارد!

 هرجا که میان دو یا چند نفر یا گروه، مبارزه های آشکار یا پنهانی موجود باشند؛ که بدون دارا بودن هدف مردمی مشخصی به وجود آمده؛ و فقط در چهار چوب امیال غیر قانونی طرفین آن ماجرا نقش تعیین کننده ای را ایفا بکنند. صورت ظاهری آن، و مفهوم معنای درونی اش، اطرافیان ایشان را بر آن می دارد که تا بپذیرند؛ آنچه هم اکنون میان ایشان به انجام می رسد، از حالت ” مبارزه ” به شکل ” مسابقه ” استحاله یافته است. چون بالاخره در هر مبارزه ای، هر دو سوی قضیه تلاش می کنند؛ که برتری های مثبت خویش را در این جریان بارز نمایند. اما وقتی مبارزه ای به مسابقه استحاله می یابد؛ حکایت از آن دارد، که در این کارزار سیاسی، سخنی از بارز نمودن برتری در میان نیست؛ بلکه مسابقه ای در کار است، که به واسطه آن سبقت گرفتن طرفین از یکدیگر، جهت هر چه سریع تر رساندن خودشان به منفعتی است؛ که داشتن آن خلاف قواعد و مقررات جاری در آن کشور باشد!

سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامی گفته است؛ منظور حسن روحانی، از فساد آور بودن جائی که تفنگ و پول و قدرت و رسانه دارد سپاه نبوده است. فرمانده سپاه پاسداران، یا بهتر است که بگوئیم سپاه خلافکاران رسمی  انقلاب اسلامی رژیم، روز سه شنبه 25 آذر 1393 ، در پاسخ به پرسش خبرنگارانی که از وی، در مورد سخنانی که حسن روحانی در همایش ملی ارتقای سلامت اداری، و مبارزه علیه فساد بیان کرده بود گفت: ” در این خصوص از رئیس جمهور محترم سؤآل شده، ایشان گفته اند که منظورشان از این سخنان سپاه نبوده؛ بلکه این اظهارات معطوف به توصیه و تحلیلی عمومی بوده است!!

نتیجه منطقی که ما می توانیم از اظهارات رئیس جمهوری رژیم پلید آخوندی، و فرمانده نیرنگباز سپاه پاسداران انقلاب حیله گر پرور اسلامی به دست بیاوریم؛ احضار شدن این دو و معاونان ایشان به بیت رهبری است؛ که مورد ارشادات خصوصی سید علی خامنه ای، که اوضاع درونی حاکمیت را بسیار وخیم تشخیص داده است قرار بگیرند؛ و او ایشان را امر به رعایت نمودن شرایط حاد کنونی جمهوری اسلامی کرده، و از آنها خواسته باشد، یا به ایشان دستور داده؛ که خودشان هر چه زودتر، تأثیرات ضد حکومتی برداشت های اجتماعی در این رابطه را، به هر شکلی که بتوانند خنثی کنند!

احتمالا با چنین حکمی که رهبرشان صادر کرده باشد؛ برای هیچ کسی جائی جهت به وجود آمدن ابهام باقی نخواهد ماند؛ که حسن روحانی، رئیس جمهور تحمیل شده بر اصولگرایان تندروی رژیم، براساس دستورات خامنه ای ناچار گشته است؛  که سخنان هفته گذشته خودش در همایش مورد نظر را، به گونه ای که به شخصیت دولت جمهوری آخوندی لطمه نزند اصلاح نماید!

و از آنجائی که مهم ترین پایگاهی که سران حکومت خونخوار جمهوری اسلامی، همچنان از آن بیمناک می باشند مردم ایران هستند؛ محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران نیز، با دستور خامنه ای، هر چند که با این سخنان کنایه آمیز حسن روحانی، خود و مجموعه اش بیش از پیش زیر سؤال رفته، و زیادتر از گذشته مورد تنفر مردم ایران واقع شده اند. ولی با صلاحدید خامنه ای و دستور اکید وی برای ماستمالی نمودن این فضاحت آشکار درون مسؤلان مهم تر حکومت بی کفایت اسلامی، که در صحت و حقیقت داشتن آن هیچ شبهه ای وجود ندارد. برگزاری مصاحبه نمایشی با خبرگزاری ایرنا را، با در نظر گرفتن دو هدف مشخص که صورت بگیرد پذیرفته است!

محمدعلی جعفری، با نقل قول غیرمستقیم از سوی حسن روحانی، که وی گفته منظور او از ایراد کردن آن سخنان سپاه نبوده است. بتواند به عنوان فرمانده سپاه، برگرداندن اثر سوء آن جریان بر روی مجموعه سپاه را، به طرف خود رئیس جمهور هدایت کند؛ تا با این کار که جنبه انتقام کشی هم داشته باشد؛ چهره ترسو و بزدلی از حسن روحانی، نزد عامه مردم به نمایش گذاشته شود. دلیل دوم هم این است، که جعفری فرمانده سپاه، با روی دادن چنین امری، باری دیگر بتواند؛ برتری سپاه پاسداران در تمامی زمینه های نظامیگری( که باید ایفاگری نقش تجاری سپاه در وارد نمودن انواع کالا به درون کشور، به ویژه اقسام مختلف  مواد مخدر کشنده را هم به آن افزود)؛  توانسته که برگ برنده را در دست خود و گروه اش قرار بدهد!

وی در بخش دیگری از مصاحبه روز سه شنبه 25 آذر 93 به خبرنگاران ایرنا یادآوری کرده است: ” آقای رئیس جمهور به سپاه اعتماد کامل دارد؛ و رابطه سپاه با ایشان نیز، بسیار خوب و بر اساس حسن اعتماد متقابل است. و دشمنان نظام و انقلاب، به ویژه ضد انقلاب خارج نشین، نمی توانند این رابطه را تخریب کنند. “

اینها همگی خودشان ابله و فرومایه تشریف دارند؛ خیال می کنند که با نشان دادن چنین نمایشات فرمایشی، می توانند اهالی ملک خرد و اندیشه و تعقل در دیار اهورائی ایرانزمین را نیز بفریبند. زهی تصور باطل، زیرا دست کم در برهه زمانی کنونی، بخش بزرگی از ایرانیان، چه خارج نشینان و چه هم میهنان ارجمند درون مرزهای میهن عزیزمان، خوشبختانه بیش از گذشته، به زیور داشتن صفت بسیار ضروری ” بینش سیاسی ” آراسته شده اند. و سران بی خرد و دون این رژیم اشغالگر، باید که آرمان ماندگاری جمهوری ننگین اسلامی در ایران را، با خود به گور ناکامی ببرند!

محترم  مومنی

مقاله قبلیحضور اتباع افغان در استان مازندران «ممنوع» اعلام شد
مقاله بعدیجنایتی دیگر در نظام جمهوری اسلامی رقم خورد؛ شلیک مرگ بخاطر یک بطری آبجو
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.