دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
لیبی در شرایطی بسیار بحرانی گیر افتاده و طرف های بین المللی اصلاً متوجه عمق بحران نیستند و به همین سبب به ارسال اعلامیه بسنده می کنند؛ جدای از حسن نیتی که صادر کنندگان اعلامیه دارند. ما اینک در لیبی به هیچ وجه “در شرایط تصمیم گیری برای ورود یا عدم ورود به درگیری با اسلام گرایان تندرو” نیستیم، بلکه در میانه آن قرار داریم و آنان بنغازی و طرابلس را به اشغال خود در آورده اند و دولت و مجلس لیبی حتی نمی توانند در پایتخت جلسات اش را برگزار کند و هر روز نیز بر توسعه طلبی های اسلام گرایان تندرو افزوده می شوند و فرودگاه یا پادگان و شهری دیگر را تصرف می کنند (و هر کسی را که تاکنون خواب بوده باید بیدار کرد!) و این در حالی است که مدتی پیش مقامات و مسئولان لیبی برای چندمین بار درخواست کمک های بین المللی برای رفع مشکل شان کردند، اما طرف های خارجی مفید متأسفانه اقدام جدّی موثری انجام ندادند و دو کشور قطر و ترکیه نیز که اقدام کردند، در جهت منفی و تجهیز و تحریک اسلام گرایان تندرو بوده است که حالا نتیجه آن را می توان دید. لیبی اینک عملاً در کنترل اسلام گرایانی است که پس از اعلامیه های متعدد طرف های بین المللی، کاری به آن ندارند و دارند نه تنها به توسعه طلبی شان ادامه می دهند و “حتی شورایی از خودشان را نیز برای اداره مناطق تصرف شده لیبی منصوب کرده اند”، که در ارتباط مستقیم با القاعده و داعش، طرح ها و برنامه هایی برای انجام نه فقط خرابکاری و ترور که عملیات نظامی غافلگیرانه از لیبی به کشورهای همسایه اش را دارند. بعد عده ای نشسته اند به جای حل مشکل، برای مصر و امارات خط و نشان می کشند که چرا حملاتی هوایی را بر علیه اسلام گرایان تندروی لیبی صورت داده اند! ناتو و غرب در قبال لیبی مسئول اند و لیبی کشوری دیگر در خاورمیانه است که قربانی این دیدگاه غلط مسئولان و نظامیان غربی می شود که با حمله نظامی و ساقط کردن دیکتاتورها کارشان تمام است و بقیه کارها را به سادگی می توان به مردم سپرد. ما نتیجه این عملکرد غلط را در عراق و دیگر نقاط خاورمیانه دیدیم و از قرار معلوم دوباره در لیبی تکرار می شود، آن هم در شرایطی که وضع لیبی به شدت بحرانی شده است و عده ای به صدور چند اعلامیه دلخوش نشسته اند. مقامات لیبی دیگر با چه زبانی باید تکرار کنند که نیاز به کمک برای مواجه با اسلام گرایان تندرو و متجاوز دارند؟! و نیاز به کمک های عملی و عاجل دارند نه اعلامیه های رسمی؛ همان گونه که مسئله عراق با اعلامیه حل نشد و تنها با دخالت مستقیم و غیرمستقیم آمریکا تا حدی بحران فروکش کرده است.
مسئله خطرناک تر این است که پس از حملات غرب به داعش در عراق و از دست دادن تدریجی مناطق تحت تصرف شان، آنان ناگزیر به دنبال مناطق نفوذ دیگری می گردند که اگر اولی سوریه باشد، دومین گزینه لیبی است. این یک پیش بینی نیست، بلکه اتفاقی است که قبلاً افتاده است و مدتی است که لیبی به پایگاهی برای بسیاری از عملیات های تروریست های اسلامی در منطقه بدل شده است. اعلامیه ای که داعش اخیراً پیرامون تشکیل شاخه ای برای عملیات در مصر داد، اصلاً شوخی نبود، همان گونه که کنفرانسی را که اخوان المسلمین در ترکیه برگزار کرد و قول آزادسازی مصر از طریق انقلاب را داد، بی دلیل نبود. لیبی اینک حتی از عراق برای غرب خطرناک تر است، چون در عراق ما علاوه بر ائتلاف جهانی، نیروهای مردمی داریم که بر علیه اقدامات انزجار آور داعش به پا خواسته اند، ولی در لیبی یک مکانی امن دارند برای برنامه ریزی عملیات تروریستی و حتی نظامی در سراسر خاورمیانه که از قرائن پیداست غرب و ناتو اصلاً متوجه آن خطر نیستند. ناتو که در ساقط کردن دیکتاتور لیبی نقش داشته باید نقش اش را کامل کند و گرنه اتفاقات لیبی را جهانیان به چشم آن نهاد می بینند و ناتو به جای پیشنهاد کمک و همکاری نظامی به عراق باید به مقامات و نظامیان لیبی که درخواست چندباره برای کمک داشته اند، همه نوع کمک بکند. اگر چشمان خود را بر روی واقعیات لیبی گشودیم و به امید تغییر روند از طریق ارسال چند اعلامیه رسمی ننشستیم، امیدی به نجات لیبی خواهد بود و گرنه غرب با یک مشکل حاد دیگر روبرو خواهد شد که انگشت های اتهام به سوی آن نشانه خواهد رفت و امیدوارم که هر اقدامی مثل سایر اقدامات غرب در این سال ها در خاورمیانه زمانی صورت نگیرد که دیر شده باشد و هزینه ها بسیار افزون تر شده باشند.
اما همان گونه که قبلاً گفتم، اقدامات همسایگان لیبی در این مورد بسیار مهم است و آنان باید در اقدامات مشترک نظامی به ارتشیان لیبی همه نوع کمک کنند. همین حالا کشورهای مرزهای دو سوی لیبی در خطر مستقیم نفوذ تروریست ها قرار دارند و کشورهای مذکور باید ضمن استقرار واحدهای نظامی ویژه در این مناطق، گشتزنی و پاسداری مداوم از مرزهای شان را به طرز معناداری افزایش کمی و کیفی دهند. آمریکا کمک بزرگی که می تواند در این زمینه بکند، به کشورهای همسایه لیبی و به خصوص مصر هواپیماهای بدون سرنشینی بدهد که رصد 24 ساعته از مرزها را مقدور سازند و عملیات هایی را بر علیه نفوذی ها انجام دهند، همان گونه که در برخی از نقاط دیگر دنیا انجام می دهد.
“آنچه بسیار مهم است” و نظامیان و مقامات لیبی باید بدان توجه کنند این است که برای شکست اسلام گرایان تنها نمی توانند به نیروی نظامی شان متکی باشند و حتی صرف کمک های ارتش های خارجی نیز به تنهایی راهگشا نیست و باید آنان “یک قیام مردمی مسلحانه” را بر علیه داعش، القاعده و انصارالشریعه راه بیاندازند. لیبی مملو است از قبایل و عشیره هایی که اسلحه دارند و در صورتی که بدانند می توانند روی نیرویی که امنیت را تضمین کند، آرامش را حکمفرما سازد و کشور را از وضعیت بحرانی گذر دهد، حساب کنند، به شما خواهند پیوست. برای ارائه تصویری روشن از اسلام گرایان تندرو نیاز به هیچ تبلیغی نیست و امروز اعمال داعش در رسانه ها خود بزرگترین ضدتبلیغ علیه شان است و نیاز به هیچ شاهد یا “قسم حضرت عباسی” ندارید و کافی است تا نظامیان و دولتمردان لیبیایی مردم محلی را نسبت به تصمیمات شان آگاه و برای اهداف مشترک شان همراه و هدایت شان سازند؛ البته هر چه زودتر و قبل از این که کار از کار بگذرد. اکنون بسیاری از قبایل و عشیره ها و مردم محلی در لیبی خواهان خودمختاری اند و با این فضایی نیز که در لیبی حکمفرما شده، “فدرالیسم” بهترین گزینه پیش روی می نماید که هم خواسته های مردم محلی را تأمین می کند و هم مانع از تجزیه کشور و جنگ داخلی می گردد. پس باید به مردم محلی قول فدرالیسم و برخورداری از حاکمیتی از آن خود را بدهید و به جدّ نیز پیگیر آن باشید. با پیوستن مردم به شما، کار داعش و تندروهایی اسلام گرا تمام است.
علاوه بر آن، سه کشور قطر، ترکیه و تونس می توانند در این زمینه بسیار موثر باشند و کشورهای عربی و مصر و عربستان در تماس با آنان برای حل مشکل لیبی برآیند. ترکیه پس از ساقط کردن انقلاب دزدان اخوان در خاورمیانه متأسفانه ناگهان از بازیگری مثبت به یکی از منفی ترین بازیگران منطقه ای بدل شده که نتیجه اش انزوای شدید منطقه ای است که گریبانش را گرفته و اگر به آن ادامه دهد، حتی ممکن است توسط نظامیان ساقط شود و آن بازی غلط منطقه ای منجر به ضررهای داخلی برای حرکت به سوی دموکراسی اسلام گرایان ترک باشد. تونس می تواند در تماس با اسلام گرایان میانه روی لیبی برایشان روشن سازد که اسلام و دموکراسی منافاتی با هم ندارند و اگر آنان نخواهد خواسته های شان را به اجبار به دیگران تحمیل کنند، مثل النهضه تونس بخشی از آینده روشن خاورمیانه فردا خواهند بود و اگر اسلام گرایان میانه رو حساب شان را از تندروها جدا نکنند، قربانی بعدی اسلام گرایان تندرو و داعش آنان خواهند بود و اینک عراق نمونه زنده آن است. برخلاف انتظار کشورهای حاشیه خلیج فارس برای قطع ارتباط قطر با اسلام گرایان، آنان شاهد چنین اتفاقی نخواهند بود؛ چون آن نقش منطقه ای است که به قطر سپرده شده و قطر بر اساس آن عمل می کند (و حالا بیش از این نمی توانم توضیح دهم)، تنها باید از مقامات قطر خواست که علاوه بر کمک هایی که به اسلام گرایان می کنند، آنان را به سمت درستی نیز هدایت بکنند و نقش منطقه ای شان آن نیست که تنها به انبار پول و “سلاح همیشه در اختیار اسلام گرایان” بدل شوند و باید آنان را به جای تکیه بر تحمیل خواسته های شان با زور، به فرآیند مذاکره و مصالحه و تشکیل دولتی فراگیر از همه طرف های لیبیایی بکشانند. کاری که تونس نیز در گذشته انجام داد. واقعیت آن است که بخشی از اسلام گرایان که وابسته به القاعده و داعش هستند، تکلیف شان مشخص است و باید مقابل شان “با تمام قوا” ایستاد، اما بخشی از اسلام گرایان سردرگم اند و اخوانی های فرار کرده به لیبی نیز بر بدبینی های آنان افزوده اند و به جای این که به نقد اشتباهات شان در مصر بپردازند، انگشت اتهام را بر علیه هر کسی که مثل خودشان فکر نکند، گرفته اند. به هر روی انتخاب با آنان است و همان گونه که قبلاً هم گفتم، توطئه گران “اتحاد جماهیر بربریت اسلامی” آرزوی آن را با خود به گور خواهند برد و اسلام گرایان تندرو نیز با آنان به گورستان تاریخ خواهند رفت و خاورمیانه متکثر، آزاد و دموکراتیک به سوی عدالت، انسانیت و حتی پیشرفت و موفقیت افزون تر خواهد تاخت؛ با آنان یا بدون آنان.