ایران یکی از عمده ترین کشورهای مهاجرفرست در دنیا است. در این میان بسیاری نیز تصمیم میگیرند مسیر غیرقانونی مهاجرت را به کشورهای اروپایی و یا استرالیا را امتحان کنند و یا خود را به کشورهایی برسانند و آنجا تقاضای پناهندگی کنند. در این میان گاهی فاجعه هایی نیز رخ میدهد، بسیاری از ایرانی ها طی سالهای اخیر در مسیر مهاجرت به استرالیا در دریا مرده اند، بسیاری دیگر اکنون در شرایط بسیار بد در جزایر نزدیک استرالیا در کمپ های مهاجرین زندانی هستند. بسیاری در ترکیه یا هند در صف های چند ساله منتظرند تا تازه کسی در سازمان ملل پرونده آنها را تحویل بگیرد و حرفهای آن ها را بشنود. اما به نظر میرسد در میان پناهجویان ایرانی و البته افغانستانی در یونان بدترین شرایط قابل تصور را دارند. آنها علاوه بر عدم رسیدگی سریع پرونده هایشان که گاهی به 5 سال نیز رسیده، یا با بازگردانده شدن های اجباری با معضل بزرگی به نام نژاد پرستی در این یونانی که خود با بحران شدید اقتصادی دست و پنجه نرم میکند مواجهند:”نژاد پرستی”
هر از چندگاهی یک خارجی در یونان گرفتار گروه ها و اعضای احزاب نژادپرست یونان میشود که تا کنون به مرگ چندین مهاجر هم منجر شده است. اشکان نجفی نیز چند روز پیش گرفتار یکی از همین گروه ها شده است. یک گروه سه نفره همراه با موتور با تیغ به جان وی افتاده اند و ماجرا به حدود شصت بخیه و ده ها ضربه چاقو روی بدن وی انجامیده است.
به گفته ناظران خبرگزاری فرانسه، در یونان، صابون این نژاد پرستی از اولین لحظه ای که پا در یونان میگذارند به تن آنها میخورد.
صمد ناظر ما که چند سالی است در یونان به عنوان پناهجو زندگی میکند در این رابطه میگوید:
زمانی یک موجی از ایرانی ها و افغانستانی ها برای رفتن به اروپا به یونان شروع شد، تقریبا از حدود 10 یا 12 سال پیش، البته الان این موج کمتر شده است، آن هم به خاطر اتفاقات سیاهی است که اینجا برای ما رخ داده است. سالها منتظر میمانیم که کسی از ما تازه بپرسد اصلا تو کی هستی؟ تازه اینها بعد از این است که شانس داشته باشیم و پلیس با تقلب و به صورت غیرقانونی ما را به جاهایی مانند “دراما”نزدیک مرز بلغارستان و یا “اوروس”نفرستند.
اگر تقاضای پناهندگی ما هم تایید شود کارتهای یک ماهه و یا شش ماهه برای اقامت میدهند افرادی هستند که 5 سال است از این کارت ها دارند و هیچ پیشرفتی در پرونده آنها ایجاد نشده، نه حق کار داریم و نه اساسا کاری هست. وضع مالی و روحی همه اینجا خیلی خراب است، نمیتوانم بگویم چه قدر خراب. حالا این وسط شما حملات نژاد پرستانه را هم اضافه کنید. از پلیس کتک میخوریم. از مردم توی خیابان هم همینطور. توی خیابان ما سعی میکنیم چند نفر که با هم همخانه هستیم با هم حرکت کنیم و کمتر تنها جایی برویم، برخی مناطق اساسا نمیرویم و شبها سعی میکنیم خیلی بیرون نباشیم. تنها باشیم حتما طعمه گروه های نژاد پرست میشویم و اگر جان سالم به در ببریم شانس آورده ایم، به خصوص که به خاطر مشکلات مالی همه در مناطق بد شهرها ساکنیم. سالها پیش پیدا کردن کار خیلی سخت نبود، اما حالا فقط چند هفته ای در سال به صورت غیرقانونی در تاکستان ها و مزارع دیگر کار پیدا میشود که آن هم ماجرای خود را دارد.کسانی هستند که زبان یاد گرفته اند اینها هستند که به نوعی انحصار همین شغل ها را در دست دارند و با گرفتن حق و حساب این کارهای کوتاه مدت را جور میکنند، اگر سر مردم کلاه نذارند البته
اینجا هر اتفاقی هم بیفتد ما نمیتوانیم سراغ پلیس برویم، آنها خودشان نژاد پرست هستند و امکان دارد برای ما مشکل ایجاد کنند و راهی زندان شویم و یا به شکلی ما را دیپورت کنند، اینجا رفتار قانونی با پناهجوها نمیشود.