بدیهی است که به برنج و تخم مرغ و روغن و مرغ نمی توان کالا گفت؛ اما چون برخی از رسانه هائی که گزارش مربوط به توزیع این سبدها توسط دولت امید و تدبیر میان مردمی از ایران، که به تشخیص دولت اعتدال محور روحانی، برای دریافت آن مشخص گردیده اند؛ از همین عنوان استفاده می کنم، شاید برای برخی مفهوم تر باشد!
بعد از سی پنج سالی که از انقلاب ننگین اسلامی در کشورمان می گذرد. بعد از اینهمه سال گرسنگی و تیره روزی، که به واسطه بی خردی های دولت های یازده گانه رژیم منحوس آخوندی، در میان مردم ایران شیوع یافته است. و بعد از صدها مشکلات مالی و معنوی دیگر که گریبان ملت ایران را گرفته اند و آزارشان می دهند؛ دولت حسن روحانی از دیروز یکشنبه سیزدهم بهمن 92 ، در حال توزیع نمودن سبدهای خوراکی است که تصمیم دارند در دو ماه بهمن و اسفند به مردم بدهند!
در این رابطه دو نکته بسیار رنج آور و عذاب دهنده است؛ نخست تماشای بعضی از مردمی که همچون گدایان در صف ایستاده اند، تا سبد صدقه سری دولت را دریافت بکنند. دوم هم بی خردی همین مردم است، که چند لحظه هم به خودشان زحمت نمی دهند تا در این فکر فرو بروند و از خودشان بپرسند: ” چرا این سبدهائی را که محتوی مقدار کمی برنج و مرغ و روغن و یک شانه تخم مرغ هستند را اکنون به ایشان می دهند؟ چرا آن موقعی که هشت سال تمام در جنگ بودند مورد چنین مهری از سوی ریاست جمهوری وقت قرار نگرفته بودند؟ چرا حالا مستحق دریافت نمودن این خورکی ها شده اند؟!
مردم به خود بیائید و درک نمائید؛ چگونه است که پس از سی و پنج سال که از آغاز حاکمیت این جنایتکاران در کشورتان می گذرد؛ هنوز به آن درجه از کفایت و کشورداری نرسیده اند؛ که بتوانند برای همه شهروندان مملکت، به طور نسبی یک زندگانی متوسطی را تأمین نمایند؟!
چرا پس از گذشتن اینهمه سال، باید مرد و زن ایرانی با دیدن یک شانه تخم مرغ ناقابل، منزلت هم میهن خودش را نادیده بگیرد، و او را به کناری هل بدهد تا خودش را در صف گدائی جلوتر ببرد؟ چرا اینقدر مردم نافروتنی هستید، که در این شرایط گداپروری رژیم تازی تبار و بیابانگرد اسلامی، در خانه های خویش نمی مانید که تواضع ذاتی ایرانی بودن تان را حفظ کرده باشید؛ چرا تصمیم نگرفته اید، که برای گرفتن این سبدهای آبرو زایل کن، از مشتی آخوند رمال و روضه خوان بی اصل و نسب، از خانه تان خارج نشوید؛ تا که خبرگزاری های داخلی و خارجی، با نشان دادن صف نیازمندی شما به شیادترین و ناانسان ترین حکومتها را، اسباب ضایع ساختن شخصیت ایرانی شما نگردانند؟!
چه گویم که ناگفتنم بهتر است! زیرا اگر گویم زبان سوزد؛ و گر خاموش بنشینم، بدون تردید مغز استخوان خواهد سوخت!
زمستان 2572 شاهنشاهی هلند
محترم مومنی روحی