چهارده سال زندان به چه جرمی ؟!

0
0

حکومت بریتانیا « دانیال عابد خلیفه » را به چه جرمی به چهارده سال زندان محکوم کرده است ؟ با خواندن عنوان این خبر نمی توان حدس زد که اتهام این جوان ایرانی تبار چه بوده است ؟ اما پس از خواندن متن کامل آن ، می توان تا حد زیادی به یک مساله تاسف بار پی برد . آن هم این است ، که در شرایط کنونی مملکت ما ایرانی ها در هر کجای جهان که باشند . از آزار رژیم ضد بشری حاکمیت اسلامی در امان نخواهند بود !

دانیال عابد خلیفه سرباز سابق ارتش بریتانیا ، به اتهام گردآوری اطلاعات حساس برای حکومت آخوندی اسلامی ، و جمع آوری اسامی پرسنل نیروهای ویژه این کشور ، به بیش از ۱۴ سال حبس محکوم شده است !

این سرباز ۲۳ ساله که مادرش متولد ایران می باشد . در آذر ۱۴۰۳ خورشیدی به اتهام جمع آوری اطلاعات نظامی و طبقه بندی شده برای حکومت ایران ، به مدت دو سال و نیم ، در فاصله بهار سال ۱۳۹۸ تا زمستان ۱۴۰۰ و کسب اطلاعات احتمالا مفید برای ارتکاب به تروریسم محکوم شناخته شد !

دانیال عابد خلیفه که پس از متهم شناخته شدن در این پرونده از ارتش بریتانیا اخراج گشته ؛ به فرار از زندان « وانزوورت » شهر لندن در شهریور سال ۱۴۰۳ نیز اقرار کرده است !

او روز ۱۵ شهریور سال گذشته ، در حالی که در انتظار محاکمه در زندان به سر می برد از زندان گریخت . ولی سه روز بعد به وسیله پلیس لندن بازداشت گردید و به زندان برگردانده شد !

به گفته دادستان ها ، عملیات جستجوی سراسری پلیس بریتانیا برای بازگرداندن دانیال عابد خلیفه به زندان ، بیش از سیصد هزار دلار هزینه در بر داشته است !

این سرباز سابق با طرح ادعای میهن پرستی و ابراز تنفر از حکومت ایران گفته : که سازمان های اطلاعاتی بریتانیا را در جریان تماس هایش قرار داده بود ؛ و قصد داشت به عنوان « جاسوس دوجانبه » برای هر دو سوی قضیه خدمت کند !

قاضی دادگاه در واکنش به این اظهارات ، نقشه « خطرناک و تخیلی » دانیال عابد خلیفه را ، ناشی از « تمایل خودخواهانه » او برای « فخر فروشی » دانسته است !

دادستان ها می گویند : دانیال عابد خلیفه ، پس از تماس با مقام های جمهوری اسلامی ، به مدت دو سال با ماموران متعدد مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تماس های بسیاری یرقرار نموده ، و دو بار پول دریافت کرده است !

این سرباز سابق که پیش از تولد هفده سالگی اش به ارتش بریتانیا ملحق گشته بود ؛ مدعی شده اطلاعاتی را که در اختیار ماموران جمهوری اسلامی قرار داده بی فایده بوده اند !

این مطلب را از آن جهت در اینجا به اشتراک می گذارم ؛ که دریابیم نه فقط هم میهنان درونمرزی ما ، بلکه ما برونمرزی ها نیز از خطرات قوم تبهکار آخوند در امان نیستیم . به ویژه جوانان ساده انگاری که فریب ایادی خارج از کشور حکومت ملاها را می خورند ؛ و به طمع دریافت نمودن مبالغی پول فراوان از مهره های رژیم آخوندی در خارج از کشور ، هم خودشان را بدنام و بی آبرو می کنند ؛ و هم برای والدین خویش مشکل می آفرینند !

یادتان باشد ، به راحتی با برخی از ایرانیان ساکن در ممالک بیگانه ارتباط بر قرار نکنید ؛ و همواره با احتیاط فراوان با ایشان مماشات داشته باشسد !

قصد بی احترامی به هم میهنان مان را ندارم . اما بعضی از دوستان ساکن در خارج از میهن مان ، بارها چوب دوستی شان با آنانی را که کاملا نمی شناسند را خورده اند !

آنها به ظاهر از ملاقات با شما ابراز خرسندی می کنند ؛ اما به محض آنکه خیری از جانب شما به آنان نرسد . خنجرشان همیشه آماده از پشت فرو شدن به قامت شما خواهد بود !

« دوستی با مردم دانا نکوست *** بر زمینت می زند نادان ، دوست »

مقاله قبلیهدیه مرگبار ترامپ به اسرائیل؛ MOAB، بمبی که پناهگاه‌های هسته‌ای را نابود می‌کند
مقاله بعدیفرستاده ویژه آمریکا خواستار حذف حزب‌الله از دولت لبنان شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.