اعلام دوستی و برادری میان حکومت اسلامی و روسیه سوسیالیستی کمونیستی !

0
2

این روزها که سران حاکمیت آخوندی در میهن ما ، در بدترین شرایط بین المللی خویش قرار گرفته اند. در حال استحکام بخشیدن بیشتر میان روابط خودشان با همسایه خطر آفرین شمالی ( روسیه ) می باشند . تا بیش از همیشه برای ساکنان منطقه به ایجاد خطرات نا امنی و بروز جنگ با دیگران بپردازند !

وقتی رئیس جمهور کشوری که راس هرم قدرت در آنجا ، مدعی رهبری مسلمانان شیعه در جهان است . هنگام رفتن به « پا بوس » شریک سیاسی خودشان در کشور روسیه ، « ولادیمیر پوتین » کمونیست را برادر و دوست عزیز خطاب می کند . چهره زشت و کریه المنظر خائنین به بشریت ، بیش از پیش نمایان می شود !

مسعود پزشکیان روز آدینه ۲۸ دی ۱۴۰۳ خورشیدی ، برای ارائه گزارش کار به دیدار رئیس جمهور روسیه رفت . اما پوتین حدود سه ساعت او و همراهانش را منتظر ورود خود به سالن محل گفتگو گذاشت !

با وجود چنین تحقیری که رئیس جمهور روسیه نسبت به پزشکیان و همراهان او نمود . اما ریاست قوه مجریه حکومت آخوندی ، در آغاز بیاناتش به پوتین ، سخنان حقارت باری را مطرح نمود ؛ که بیشتر از همیشه مراتب سر سپردگی خودشان به روس ها را آشکار ساخت !

او با ابراز « درود و احترام خود و همراهانش به پوتین ، او را برادر و دوست عزیز خطاب نمود ؛ و با چنین حقارتی که برای خودشان و حگومت پلید اسلامی به وجود آورد . خامنه ای و همگی شان را به مرتبه ای از حضیض ذلت و خواری رهسپار ساخت ؛ که حالا حالاها از زیر بار این خفت عظیم رها نخواهند شد !

پزشکیان اظهار نموده رهبر جمهوری اسلامی پیش از عزیمت او به روسیه ، بر گسترش روابط دو کشور تاکید کرده است. خود رئیس جمهور حکومت آخوندها نیز به این موضوع اذعان دارد و گفته است : روابط میان ایران و روسیه در حوزه های « اقتصادی و فرهنگی » در حال گسترش و پیشرفت می باشد( حضرت آقا و رئیس جمهور رژیم منفور او فراموش کرده اند ؛ که چه تعداد از جوانان غیور ایرانی را، به جرم مراوده با گروه های چپی از جمله دست آموخته های حکومت کمونیستی شوروی سابق و روسیه کنونی ، به جوخه های اعدام سپردند و آنان را کشتند؟ ) !

رئیس جمهور حکومت اسلامی در باره سفرش به روسیه افزوده است: امضای طرح جامع راهبردی موجب تقویت روابط دو جانبه در زمینه های « امنیتی ، فرهنگی و اقتصادی » برای دو کشور ایران و روسیه خواهد شد !

پزشکیان روابط خودشان و روس ها را « حیاتی ، حساس و راهبردی » توصیف نموده و بر عزم جمهوری اسلامی برای گسترش این همکاری ها تاکید نموده است !

به گفته او دو کشور می توانند ؛ توافق های مربوط به احداث نیروگاه هسته ای در ایران را نهائی کنند !

در این دیدار پوتین نیز ضمن آرزوی بهترین ها برای خامنه ای ، به پزشکیان و همراهان او یادآور شده ؛ که مسائل دو جانبه « تحت ملاحظات و کنترل » رهبر جمهوری اسلامی است !

بسیار تمسخر آمیز به نظر می رسد ؛ رئیس جمهوری که بیش از شانزده سال از ریاست او بر دولت کشور روسیه می گذرد . به خاطر سودجوئی از امکاناتی که در ایران وجود دارند ؛ خودش را در منجلاب بها دادن به حکومت خامنه ای و « کذاشتن هندوانه » زیر بغل این آخوندک بی مقدار غرق نماید !

پزشکیان روز جمعه پس از سفر به تاجیکستان وارد مسکو شد ؛ تا بر اساس اعلام رسانه های حکومتی در داخل ایران ، در دیدار با ولادیمیر پوتین « توافقنامه همکاری بلند مدت » بین دو کشور را امضاء کنند !

این سفر در شرایطی انجام شده است . که کاربران شبکه های اجتماعی در روزهای اخیر ، از وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه گفته و در این رابطه با نگارش مطالب معترضانه به این موضوع پرداخته اند !

البته چنانچه سران رژیم آخوندی در ایران ، صرفا به خاطر پشتیبانی پوتین از خود و حکومت شان ، روال دینی « نجس پنداری غیر مسلمان ها » را نادیده می گیرند و به دستبوسی « نجس ها » ( بر مبنای اصول فقهی اسلام ) می روند ؟ برای شان هم سود معنوی و هم بهره مادی دارد !

مدام با پول ملت ایران « پهپاد » می سازند و به پوتین تقدیم می کنند ؛ تا در موقعیت های مقتضی از یاری های همسایه شمالی ایران برخوردار بشوند . بالاخره این حقیقت نیز وجود دارد ؛ که سالها پیش از اعزام « نیل آرمسترانگ » فضانورد آمریکائی به کره ماه ، شوروی سابق برای نخستین بار فضانورد روسی به نام « یوری گاگارین » را ، برای راه رفتن در « جو میان زمین و ماه » به فضا فرستاده بودند . و همین جریان انگیزه هوانوردی و فتح نمودن کرات دیگر را در سایر کشورها نیز بر انگیخت !

با همه اینها ، تعاملات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی میان ایران و روسیه ، در شرایط کنونی برای هر دو سوی قضیه مشکل آفرین خواهد بود !

یکی از مهم ترین دلائل فروپاشی حکومت شادروان محمدرضا شاه پهلوی ، هدف دیرینه آمریکائی ها بود . در آن زمان پادشاه وطنپرست میهن ما ، به خاطر اعتبار فراوانی که در میان سایر دولتمردان خاور میانه داشت . به عنوان « ژاندارم منطقه » که وجودش بر ایجاد امنیت در این بخش از جهان می افزود شهرت داشت !

در کنار همین موضوع مهم ، در آن موقع دنیا دارای دو قدرت بزرگ ( ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ) بود . اما آمریکائی ها نمی خواستند در این رابطه رقیبی داشته باشند . آنها برای رساندن خودشان به این آرمان قدرت پرستانه ( تنها قدرت بزرگ جهان ) بودن ، از همان موقع برای تصرف منطقه خاورمیانه برنامه ریزی کرده بودند !

آنها جهت تحقق بخشیدن به هدف شان ناگزیر بودند ؛ که به جنگ روس ها بروند تا آن دومین قدرت بزرگ جهان را شکست بدهند ؛ و خودشان ( آمریکائی ها ) در دنیا « ابر قدرت » باقی بمانند !

رسیدن به این اعتبار مهم برای آمریکائی ها ، ایجاب داشتن پایگاه های نظامی در میان کشورهای همسایه با روسیه را الزامی نموده بود !

آنها در پاکستان ، ترکمنستان ، ترکیه و عراق موفق به ایجاد نمودن پایگاه نظامی برای خودشان گشتند . اما شاهنشاه ما اجازه چنین کاری را به آمریکائی ها نداد ؛ و نمی خواست سرزمین چند هزار ساله خود و هم میهنانش در تسخیر بیگانگان قرار بگیرند !

از همان موقع که آمریکائی ها موفق به ایجاد کردن یک پایگاه نظامی برای خودشان در ایران نشدند . و آرمان چند قرنی شان با تمامی هزینه هائی که جهت تحقق بخشیدن به آن پرداخته بودند ناکام ماند . خنجرشان برای زخمی نمودن پیکره مقدس میهن ما را تیزتر کردند ؛ و با فرو پاشیدن حکومت ایرانساز پادشاهی پهلوی در ایران ، و برقرار کردن حاکمیت منفور اسلامی آخوندی در میهن ما ، بلای عظیم انقلاب سیاه و شوم اسلامی را بر ملت آریائی ایران و سرزمین اهورائی ما وارد ساختند . تا آخوندهای اشغالگر ایران را ، جهت ایجاد نمودن همان پایگاه نظامی مورد نطرشان در کشور ما وادار به همکاری با خودشان بکنند !

هرگز به فکرشان خطور نمی کرد ؛ که حاکمان اسلام پناه رژیم آخوندی به آنها ( دولتمردان آمریکا = متولیان رساندن این قوم وحشی به حکومت در ایران ) ، دولتمردان ایالات متحده را « قال » بگذارند و با رقیب آنها « روسیه تزاری » دوستی و مراوده های همه جانبه داشته باشند ؟!

متاسفانه آمریکائی ها و روس ها ، هر یک جداگانه با بازیچه قرار دادن مزدوران « دو جانبه خودشان » ( سران خودکامه حکومت ننگین آخوندی ) ، ملتی سرفراز با پیشینه تاریخی استثنائی را ، در تنگنای استیلای تازی تباران انیرانی قرار دادند !

آنها ( دولتمردان ایالات متحده ) می خواهند از حیله گری پیروان اهریمن که خودشان را « مسلمان شیعه دوازده امامی » و معتقدان به « چهارده معصوم » معرفی می کنند ؛ اما خلاف اعتقاد مذهبی خویش با کمونیست های « ضد خدا و بی دین » دوست گشته و شرکای « امنیتی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی » همدیگر شده اند . سوء استفاده کنند ؛ و با تهدید آنان برای حمله نظامی و روش های دیگر ، باری دیگر شانس خودشان در رساندن به امکانات فراوان در منطقه خاور میانه و به ویژه در ایران را ازمایش کنند و منافع شان را تحقق ببخشند.

مقاله قبلیمقام پیشنهادی خزانه‌داری آمریکا: تحریم‌ها ابزاری برای فشار بر جمهوری اسلامی
مقاله بعدیحضور دوباره ترامپ در کاخ سپید چه بر سر خامنه ای و سپاهش می آورد ؟!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.