معمار « تحریم ها » درباره حکومت اسلامی چه گفته است ؟!

0
57

« ریچارد نفیو » کارشناس سیاست خارجی آمریکا ، که از او به عنوان « معمار تحریم ها » علیه رژیم آخوندی یاد می شود گفته است: « واشنگتن هم اکنون باید برنامه ریزی برای اقدام نظامی را آغاز نماید ؛ و اطمینان حاصل کند که مقامات تهران این تهدید را جدی می گیرند . البته ترامپ می بایست برای آخرین بار فرصتی به دیپلماسی با رژیم ایران بدهد ؛ و همزمان برای استفاده از توان نظامی آماده بشود. » !

وی همچنین افزوده : « ایالات متحده ممکن است مجبور شود ؛ که برای سرکوب دائمی اتمی جمهوری اسلامی ، به طور مداوم به آنها حمله کند . یا حمله بزرگ تری انجام دهد که عناصر نیروهای امنیتی یا خود حکومت ایران را از بین ببرد. » !

به گفته « ریچارد نفیو » حکومت ایران باید تصمیمات جدی در مورد مسیر استراتژیک خود بگیرد . چرا که سیستم ها و روش های بازدارندگی عمده خود را از دست داده ، و دیگر نمی تواند به سلاح اتمی ، به عنوان گزینه ای ارزان و سریع برای بازیابی این بازدارندگی روی بیاورد !

تحلیل ها نشان می دهند که تحولات خاورمیانه از ژوئیه گذشته تا کنون ، همگی ضربات سنگینی به رژیم آخوندی در ایران وارد کرده اند . تا جائی که در مرحله ای بسیار جدی به سمت فروپاشی قرار گرفته است ؛ و سنگرهائی که در مقابل اسرائیل در منطقه ایجاد کرده بود ؛ در شش ماه گذشته به شدت متزلزل شده و وضعیت کنونی اش ، نشان دهنده نزدیکی به پایان عمر ننگین آن است !

در مواردی گفتن « حرف حق » همیشه تلخ است . به ویژه برای برخی از کسانی که مرتکب اشتباهات فراوان می شوند ؛ پذیرفتن سخنان انتقادی یا آگاهی دهنده کسانی که اشتباهات آنان را به ایشان متذکر می شوند . مخصوصا مخالفان آنها آسان و تحمل کردنی نیست !

این امر در میان سیاستمداران ، بیش از مردم عادی و غیر سیاسی رواج دارد . به خصوص اگر خودشان هم نزد خویش بر این موضوع باور داشته باشند ؛ که بعضی از کنش های آنان بری از منطق و به دور از واقعیت گرائی است !

و صد البته در چنین مواردی ، گفتن حقیقت و اشتباهاتی که دیکتاتورها مرتکب می شوند ؛ برای آنها قابل پذیرش نیست و هیچ اهمیتی به دیدگاه های مخالفان و منتقدان خود نمی دهند !

این جریان تا حدودی در بین سیاستمداران اکثر ممالک جهان وجود دارد . اما در کشورهائی که حاکمان و سران آنها ، حتی نسبت به ملت سرزمینی که اشغال کرده و بر آن حکم می رانند ؛ و در بیشتر مواقع نیز حد و اندازه قدرت پرستی ایشان نسبت به شهروندان همان کشوری که در اشغال خود دارند . بسیار فراتر از سایر « دیکتاتورها » می باشد ؛ و مصرانه به خطاهای سیاستمدارانه خودشان می پردازند ؛ و اعتراضات و انتقاد های دیگران را نادیده می گیرند ؛ و همچنان در همان مسیر به راه شان ادامه می دهند !

سران دیکتاتور حکومت اسلامی در ایران نیز ، با به انجام رساندن این کنش های ضد بشری شان علیه ملت میهن ما در حرکت می باشند ؛ و عمل نمودن به آنچه که انسان های راستین به انجام می رسانند را یک « تابو » قلمداد می کنند !

بر این اساس ، شکل گرفتن چنین اعمال بری از محورهای بشر دوستانه ، هرگز توسط آنها پایان نمی یابد . زیرا ایشان جز همدستان خودشان ، بقیه کسانی را که تذکرات شان به آنها ، با منویات اهریمنی ایشان مغایرت داشته باشد . را به روش های گوناگون مجازات می کنند و می کشند !

حکومتی که پس از حدود نیم قرن از به قدرت رسیدنش ، هنوز یک کار اساسی برای ملت سرزمینی که اشغال نموده انجام نداده است ؛ و از آغاز به قدرت رسیدنش در این سرزمین ، همواره در پی تکرار کردن کارهای غیر انسانی خود در داخل و خارج از مرزهای کشور زیر سلطه خویش می باشد . کار رسوائی اش به مرحله ای رسیده ، که پس از مورد اعتراض و انتقاد واقع گشتن از سوی « پنج به علاوه یک » و صادر گشتن یک تصمیم بین المللی مهم ( برنامه جامع اقدام مشترک = برجام ) ، که پنج کشور اروپائی به اضافه آمریکا ، با صدور نتایج آن نشست مهم نسبت به فعالیت های اتمی حکومت آخوندها واکنش نشان دادند . و تخلفات سردمداران رژیم را ، با قرار دادن نام شان در فهرست سیاه تحریم های برخی از امضاء کنندگان برجام ، و محکوم شدن رهبر ایران و همدستانش به یک انزوای گسترده و خوار کننده تاریخی ، این بی بهره ها از فهم و شعور کشورداری ، هنوز به دنبال پیش بردن مقاصد خطرناک خود ( تولید نمودن انرژی هسته ای برای به خطر انداختن موقعیت کشورهای همسایه با ایران هستند . ) ؛ و همچنان می کوشند ، تا جهت رساندن خویش به جایگاه « سرسلسله دیکتاتورهای نامدار جهان » بیشتر از همیشه نزد همگان خوار و ذلیل گردند !

ذلت و خواری بین المللی رژیم خامه ای به حدی رسیده است ؛ که به دلیل تحریم ها و انزوای مطلق ، حتی در برابر طالبان که خودشان آنان را موجودیت بخشیده اند ؛ قدرت فشار آوردن بر آنها را ندارند ؛ و بدون توجه به سرنوشت نا مشخص نیم میلیارد دلار مبادله تجاری که با افغانستان دارند . باز ستانی این مبلغ گزاف را رها کرده اند . و با ایجاد اختلاف بین خودشان با طالبان ، دارائی ملت ایران را به خطر انداخته اند !

طالبان اخیرا ساخت سد « پاشدان » در هرات را تکمیل کرده ، و این در حالی است ، که وزارت امور خارجه حاکمیت آخوندی اسلامی ، خواهان همکاری با حکومت طالبان ، برای بر طرف کردن موانع ورود آب از افغانستان به ایران شده است !

عیسی بزرگ زاده سخنگوی صنعت آب ایران ، آبگیری سد پاشدان هرات را ، بهره برداری یک جانبه از رودخانه « هریرود » خوانده ، که موجب نقض حقوق عرفی شده است . به گفته « عیسی بزرگ زاده » اثرات این اقدام یک جانبه طرف افغان ، نه تنها تامین آب شرب و بهداشت چند میلیون تن را تحت تاثیر قرار می دهد ؛ بلکه به آسیب گسترده به محیط زیست و سطوح شیب دار « پائین دست » نیز منجر می شود !

طالبان می خواهد به ایران « آب فروشی » کند ؛ سران بی لیاقت رژیم آخوندی ، هم خودشان و هم ملت ایران را چنان خفیف و خوار کرده اند ؛ که طالبان وحشی در افغانستان نیز در مقابل خامنه ای قدرت پرست و عمال نادان او بزرگ نمائی می کنند ؛ و حاکمیت رسوای آخوندی اسلامی ، از اینهمه خفت و خواری حرفی نمی زنند ؛ و در تصور باطل خویش می پندارند ؛ که خود و حاکمیت ننگین دیکتاتوری شان ، در هوشمندی و سیاستمداری ، برترین حاکمان منطقه می باشند !

یک دیپلمات پیشین ایرانی در حکومت اسلامی ( عبدالرضا فرجی راد ) در این باره گفته است : « طالبان می خواهد محدوده قوانینی را که دنیا در چارچوب واقعیات تصویب کرده را دور بزند و آنها را نادیده بگیرد . » !

وی افزوده است : « طالبان اساسا توجهی به این قانون ندارد ؛ که وقتی سد می زند باید به نحوی به کشورهای پائین دست نیز اجازه بدهد ؛ که آب کافی وارد این کشورها هم بشود . مثل همین سدهائی که روی دو رودخانه هیرمند و هریرود زده شده است . بدون این که توجه داشته باشند ؛ که باید بخشی از آب این سدها برای مصرف داخلی استفاده شود ؛ و بخشی از آب نیز باید تا پائین دست بیاید . در همین رودخانه هیرمند که سد زده شده ، گاهی که شرایط « تر سالی » ( بارش کافی ) است و سد پر می شود . طالبان اجازه نمی دهد که آب رودخانه هیرمند در جنوب هم جریان پیدا کند ؛ و به دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان هم برسد . آنها این آب را در کویر رها می کنند و متاسفانه به دنبال بهره برداری سیاسی از این موضوع هستند . در دولت قبل ( اشرف غنی ) در یک سخنرانی اعلام کرد : که ما آب را در مقابل نفت به ایران می دهیم . اکنون طالبان همین روش را دنبال می کند ؛ و می خواهد با زدن این سدها و انبار کردن آب در کانال ها و سدها ، از همسایگان خود بهره بگیرد . به هر حال ، طالبان رصد خواهد کرد ؛ که از هر همسایه ای چه بهره ای می تواند ببرد ؛ و هر کشور چه منبعی دارد که در اختیار افغانستان قرار بدهد . و ایشان به نحوی از آن سود ببرند . من معتقدم که طالبان به دنبال این است ؛ که علاوه بر زدن سد ها ، آب فروشی هم بکند . به طور ویژه این اقدام آنها در ارتباط با ایران نیز احتمال وقوع یافتن دارد . افغانستان کمبودهای زیادی دارد ؛ و به دنبال این است که پول و سود زیادی از طریق آب کسب بکند . » !

وی در ادامه گفته است : « متاسفانه تمامی گفت و گوهای دوستانه ای که تا کنون در باره آب با طالبان انجام شده ، نتیجه نداده است . ما نیز باید هدف گذاری داشته باشیم . یعنی بایست تصمیمی را اتخاذ بکنیم ؛ که بعدها بگوئیم ما در برابر فشاری که افغانستان در رابطه با محدودیت ها روی ما می آورد . چه اقداماتی توانستیم انجام دهیم ؟ حقیقت این است که به علت تحریم های بین المللی ، دست ما بسته است . ما در صحنه جهانی در انزوای اقتصادی قرار گرفته ایم ؛ و در این شرایط ، دو و نیم میلیارد دلار مبادله تجاری برای ما اهمیت زیادی دارد . وقتی اقتصاد کشور مان باز باشد و بتوان با دنیا به راحتی مبادلات انجام دهد ؛ صادرات و درآمد بالائی داشت باشد ؛ آن وقت است که به راحتی می تواند به افغانستان فشار وارد کند . اما اکنون مقامات ما تصور می کنند ؛ که فشار آوردن باعث می شود تا که افغانستان ، برای تبادل کالائی خود به دیگر کشورها روی بیاورد ؛ و مبادلات خود را با ایران کم کند . مقامات ما همچنین نگرانند ؛ که درگیری و تنش بر سر موارد مربوط به آب ، ممکن است به سمت مشکلات و مسائل امنیتی برود . این مسائل امنیتی نیز دوباره به تحریم ها ، فشارها و موقعیتی بر خواهد گشت ؛ که ما در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می کنیم. » !

ببینید حقارت آخوند خامنه ای و حاکمیت اش به کجا رسیده است ؛ که دست پروردگان خودشان ( طالبان ) هم در حال پیچاندن مهره های اندام موجودیت پلید حکومت ایشان است ؛ و چه بسا مانند کشورهای دیگر ، آنها نیز دست اندرکاران رژیمی را ، که پستی و دنائت و توحش را از آنها آموخته اند تحریم بکنند !

آنگاه مردمان جهان به ریش همگی شان می خندند ؛ و از افتادن مسلمان های « چند آتشه » به جان همدیگر در می یابند ؛ که دو ملت ایران و افغانستان ، با حضور آخوندها و طالبان در کشورشان ، در چه شرایط وخیمی به سر می برند ؟!

مقاله قبلیتحلیل تخصصی فارن پالسی: ترامپ و فرصت ایفا کردن نقش نیکسون در برابر جمهوری اسلامی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.