روز شمار جنبش اعتراضی مردم ایران و سکوت شرم آور بعضی از کشورهای اروپائی در این باره ؟! محترم مومنی روحی

0
180

از روز پنج شنبه هفتم دیماه ۱۳۹۶ خورشیدی، مردم ستمدیده ایران از جای جای کشور به پا خاسته اند؛ تا ضمن بیان کردن کمبودهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خویش درون رژیم دزد و غارتگر ملاها، جهانیان را به عدم رعایت حقوق بشر توسط این حاکمیت در سرزمین شان آگاه نمایند؛ و فریادهای حکومت برانداز خویش را نیز، به گوش همه ممالک و ملت های کوچک و بزرگ دنیا برسانند. با آنکه گستردگی ارسال اخبار در این زمینه بسیار زیاد می باشد؛ غیر از ایالات متحده آمریکا، کانادا، آلمان ، اسرائیل و انگلیس هیچ کشور صاحب نامی در این رابطه واکنشی در این باره از خود نشان نداده اند. اولین دولتی که هم خود پرزیدنت ترامپ و هم آقای مایک پنس معاون او، که مصاحبه های ویژه ای در این مورد داشته اند؛ و همه اعضای کنگره این کشور بوده اند؛ که از ملت ایران برای چنین اقدام باشکوهی که نموده، حمایت خود از مردم ایران را اعلام داشته اند. نکته جالبی که آقای مایک پنس در این رابطه مطرح نموده، این است که تبانی های خائنانه باراک اوباما با سران جمهوری ننگین اسلامی در گذشته بوده است؛ که به عقیده مایک پنس همین امر، موجب هر چه بیشتر سرکوب شدن مردم ایران درون حاکمیت ملاها در ایران شده است!

امری که در این برهه زمانی می تواند؛ ضمن تعجب برانگیز بودن اش، نفرت انگیز هم باشد؛ سکوت تردید آمیز بیشتر کشورهای مهم اروپائی، در باره تجمعات و تظاهرات معترضانه مردم در سراسر ایران است. تا آنجائی که نگارنده بررسی کرده ام؛ غیر از زیگمار گابریل وزیر امور خارجه دولت خانم آنگلا مرکل در آلمان، که پس از انتشار خبر کشته شدن تعداد دوازده تن از تظاهر کنندگان در ایران( تا پایان شامگاه روز دوشنبه یازدهم دیماه جاری) که در این باره به سران خونخوار رژیم اسلامی هشدار بسیار جدی را داده است. و نیز چند مسؤل بلندپایه از کشورهای کانادا و انگلیس، و منشی مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا، از بقیه کشورهای اروپائی، که در این باب به اظهار نظر پرداخته باشند هیچ خبری انتشار نیافته است!
زیگمار گابریل وزیر امور خارجه کشور آلمان، در شامگاه روز دوشنبه یازدهم دیماه ۱۳۹۶ خورشیدی برابر با یکم ژانویه ۲۰۱۸ میلادی، در این مورد گفته است: « من از بابت تازه ترین تحولات در ایران و خبرهای رسیده مبنی بر افزایش شمار کشته شدگان و بازداشت شدگان در ایران بسیار نگرانم. »….. « ما دولت ایران را فرا می خوانیم؛ که به حقوق تظاهر کنندگان احترام بگذارد. تا آنها بتوانند اجتماع نمایند؛ آزادانه و مسالمت آمیز صدای خود را بلند کنند.» آقای زیگمار گابریل به خبرگزاری دویچه وله هم گفته است؛ که ما این خبرها را به طور مستمر دنبال می کنیم!

تا کنون غیر از دولت های آمریکا و کانادا و آلمان و انگلیس هنوز هیچ کشور دیگری در مورد تحولات گسترده کنونی در ایران، و تظاهرات حق طلبانه ملت به پا خاسته کشور ما هیچ واکنشی نسبت به این موضوع از خودشان نداشته اند. اما در عوض، برخی از سایت خبری پارسی زبان در خارج از ایران، ضمن انتشار لحظه به لحظه گزارشات رسیده از داخل کشور در این باره، دیدگاه های پراکنده بعضی از کارشناسان بین المللی و صاحبنظران مسائل سیاسی در جهان را، در انجمن های مختلف صفحات رسانه های اینترنتی خود قرار داده اند!

از آغاز تجمعات پر حجم تظاهر کنندگان آزادیخواه در ایران، می توانیم به برخی از موارد مهم تر بعضی از روزشمارهای این مورد بپردازیم: روز پنج شنبه هفتم دیماه ‍۱۳۹۶، تظاهر کنندگان که ابتدا از شهر مشهد به این مهم پرداخته و به آن اقدام نمودند؛ ابتدا با شعارهای اقتصادی و اعتراض کردن به گرانی های فعلی در کشور اشاراتی داشتند. سپس شروع نمودند به تغییر دادن تم تظاهراتی خودشان به سوی شعارهای سیاسی علیه کارگزاران رژیم اشغالگر و جنایتکار اسلامی، و با پرداختن به شعارهای « مرگ بر روحانی » ، « مرگ بر دیکتاتور» ، از مسیر اقتصادی و نابسامانی اجتماعی در مملکت، خواسته های خودشان را به طور مستقیم به سوی رهبر خودکامه انقلاب و بقیه دست اندر کاران این حکومت جهنمی تغییر جهت دادند. چیزی نگذشته بود که در همانروز، مردم دلاور کرمانشاه نیز به خیابانهای شهرشان آمدند؛ و علیه ظلم های حکومت ستمگر اسلامی در کشور، شعارهای مشابهی را سر دادند. هنوز به عصر آن روز نرسیده بودیم؛ که شهرهای قم، کاشمر، یزد، نیشابور، شاهرود، رشت و دورود نیز به این کارزار سرنوشت ساز پیوستند. در حدود شامگاه همانروز، خبرهائي از حضور تظاهر کنندگان دیگر در سایر شهرهای استان های تهران، خراسان، خوزستان، لرستان، ایلام، گیلان، مازندران، آذربایجان غربی و شرقی، کردستان، همدان ، اصفهان، قزوین، دهلران، فارس و هرمزگان نیز در همه جا انتشار یافت!

از سحرگاه روز جمعه هشتم دیماه، تا آخرین ساعات شب در روز دوشنبه یازدهم دیماه ۱۳۹۶، شهرهای بزرگ و کوچک استان های یاد شده در بالا، مانند مشهد، کرمانشاه، نیشابور، شاهرود، کاشمر، همدان، تویسرکان، دهلران، قائمشهر، کرج، قزوین، تهران، اصفهان، خمینی شهر، قم، شیراز، آبادان، اهواز، بندرعباس ، مسجد سلیمان، ایذه، خوی، اردبیل، سنندج، بانه، رشت، دورود، ماهشهر، یزد، زنجان، کاشان، شادگان، شاهین شهر، شهرضا، قهدریجان، اراک، شوشتر، نورآباد دلفان، دورود، نجف آباد، ساوجبلاغ، گوهردشت، چابهار، خرم آباد، نهاوند، ایلام، نیز به میدان اعتراضات براندازانه خود علیه رژیم آخوندی آمدند؛ و همگی شان در سراسر کشور، به جز شعار مشترک « مرگ بر دیکتاتور » و « مرگ بر روحانی با دو مفهوم حسن روحانی و تمامی روحانیون » شعارهائی از جمله : « خامنه ای حیا کن حکومتو رها کن » ، « اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا » ، « اسلام را پله کردید، مردم را ذله کردید » ، « آخوندا حیا کنید مملکتو رها کنید » ، « ملت گدائی می کنه آقا خدائی می کنه » ، « سید علی ببخشین، دیگه باید بلندشین » ، « خامنه ای الاغه، یک دستش هم چلاقه » ، « مرگ بر بسیجی » ، « مرگ بر بیکاری » ، « ایرانی می میرد، ذلت نمی پذیرد » ، « اینهمه لشگر آمده، علیه رهبر آمده » ، « ایرانی با غیرت، بیا به ما بپیوند » ، « آخوند انگلیسی نمی خوایم نمی خوایم » ، « عزا عزاست امروز، حقوق ملت ما زیر عباست امروز » ، « مرگ بر هر چی دزده » ، « توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه » ، « بلند بگو مرگ بر خامنه ای » ، « مرگ بر سپاهی » ، « نترسید نترسید ما همه باهم هستیم » ، « فلسطینو رها کن، فکری به حال ما کن » ، « بی غیرتا نشستن، زنا به ما پیوستن » ، « استقلال آزادی جمهوری ایرانی»‌ ، « رضا شاه روحت شاد » ، « جاوید شاه جاوید شاه » ، « نیروی انتظامی حمایت حمایت » ، « می میریم می میریم ایرانو پس می گیریم » ، « بیا کنار ما باش، بیا کنار ما باش، ( فریاد سپاسگزارانه مردم به راننده یک اتومبیل یگان ویژه نظامی که به تظاهر کنندگان پیوست.) » ، « می کشم می کشم هر که برادرم کشت » ، و بسیاری دیگر از شعارهای مشابه !

برخی از رویدادهای مهم در حاشیه تظاهرات حق طلبانه مردم در سراسر ایران، تا انتهای شامگاه دوشنبه یازدهم دیماه ۱۳۹۶ عبارتند از : « تسخیر خودروی ضد شورش در اهواز » ، « آتش زدن بانک غارتگر کوثر در اهواز » ، « آتش زدن یک پمپ بنزین در شهرستان کرج » ، « به آتش کشیده شدن حوزه علمیه تاکستان » ، «‌ به آتش کشیدن خودروهای بسیجی در شاهین شهر اصفهان » ، « کتک خوردن ماموران حکومتی از مردم تظاهر کننده در تهران » ، « آتش زدن تابلوی(بیلبورد) خامنه ای در نجف آباد استان اصفهان »‌ ، « پائین کشیدن تابلوی خامنه ای در ساوجبلاغ » ، « آتش زدن کیوسک پلیس در نورآباد دلفان » ، « آتش زدن یک بانک در دورود » ، «‌ حمله تظاهر کنندگان به موتورسواران بسیجی، و درگیری و دستگیر کردن چند مامور ضد شورش توسط مردم » ، « به آتش کشیده شدن ساختمان یک امامزاده در چابهار » ، « حمله به ساختمان بنیاد خمینی در شهرک قهدریجان شهر اصفهان » ، « به آتش کشیده شدن ساختمان یک امامزاده در قائمشهر » ، « پیوستن یک خودروی یگان ویژه به مردم( جهت حفظ مشخصات راننده مربوطه، نام وی و محل این رویداد درج نمی شود.)!
به امید پیروزی مردم ایران
محترم مومنی

مقاله قبلی​​​​​​​گزارشگر آلمانی: روزنامه‌نگاران خارجی حق نزدیک‌شدن به تظاهرات را ندارند
مقاله بعدیلوموند: یک انقلاب واقعی کلیت نظام حاکم بر ایران را نشانه گرفته است
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.