به دليل فجايعي كه در زندان اوين به وقوع پيوسته بود يكي از اولين مراكز سركوب و اختناق رژيم كه در جريان انقلاب موردتهاجم مردم قرار گرفت مجموعه زندان اوين بود.
در دوران حكومت استبدادي و جابر محمدرضا پهلوي، ساواك (سازمان اطلاعات و امنيت كشور) در تمامي شئون زندگي ايرانيان دخالت ميكرد. اولين رئيس ساواك سپهبد تيمور بختيار، فردي قلدر و روانپریش بود كه دوران كودكي و نوجواني سختي را گذرانده و به همين سبب مجموعهاي از عقدههاي روحي و رواني بود.
انتصاب وي به رياست دستگاه سركوب شاه به همين دلايل بود، زيرا مستشاران خارجي كه ساواك را سازماندهی كرده بودند به خوبي ميدانستند فردي كه داراي عواطف انساني و سلامت روح و روان باشد حتي نميتواند به يك گنجشك و يا يك گربه آسيب برساند، چه برسد به آنكه دست و پاي مردم را بشكند و آنها را روي تخت فلزي و چراغ پريموس زندهزنده بريان نمايد! چنين فردي هم پرواضح است براي انتخاب همكارانش سراغ افرادي مردمآزار و داراي عقدههاي روحي و رواني ميرود و آنها را در سمتهاي تعقيب و مراقبت و خبرچيني و بازجويي از دستگيرشدگان قرار ميدهد.
ساواك (دستگاه سركوب و پليس خفيه شاه) تاب هيچ نوع مخالفت و اعتراضي را نداشت و نهتنها اعضاي اپوزيسيون مسالمتجو نظير اعضاي نهضت آزادي و جبهه ملي را دستگير و به كميته مشترك ضدخرابکاری (در پشت ساختمان مركزي شهرباني) منتقل و تحت شكنجههاي وحشيانه قرار ميداد، بلكه جوانان دانشآموز و دانشجو در سنين پايين را به خاطر داشتن يك جلد كتاب و خواندن يك جزوه به زندان اوين منتقل و به زندانهاي طويلالمدت و سلولهاي انفرادي ميانداخت.
در آن دوران سياه كه مردم بیگناه را شبانه در اوين به جوخه اعدام ميسپردند و ساكنان ده اوين در نيمههاي شب با صداي رگبار مسلسل عوامل رژيم از خواب شبانه ميپريدند نام «زندان اوين» حتي بيشتر از نام «ساواك» لرزه بر اندام مردم ميانداخت. بسياري از دستگيريها هم بيمورد و بر اساس پروندهسازيهاي واهي و كذب بود.
به دليل فجايعي كه در زندان اوين به وقوع پيوسته بود يكي از اولين مراكز سركوب و اختناق رژيم كه در جريان انقلاب موردتهاجم مردم قرار گرفت مجموعه زندان اوين بود كه بخشهايي از آن، ازجمله بند معروف 209 توسط اسرائيليها ساختهشده بود و هنوز هم به بند اسرائيليها معروف است.
اينجانب در نخستين ساعات سقوط زندان اوين و تسخير آن توسط مردم همراه با مرحوم آيتالله سید محمود طالقاني، شهيد كچويي و پدر رضاييها به بازديد از دژ فروريخته اوين رفتم و از سلولهاي انفرادي و بندزنان و بخشهاي مختلف زندان و اتاقهاي بازجويي و ديوارهايي كه هنوز آغشته به خون زندانيها و شكنجهشدهها بود بازديد كردم.
شرح اين بازديد را 30 سال قبل در كتاب اسرار زندان اوين نوشته و منتشر كردهام. همچنين در آن روز مصاحبهاي با مرحوم آيتالله سید محمود طالقاني انجام دادم كه در هفته اول پيروزي انقلاب در مجله اطلاعات هفتگي به چاپ رسيد و در كتاب وزين دوجلدي زندگي آيتالله طالقاني (شركت انتشار) نيز نقل گرديده است. همچنين در دو جلد كتاب «زندگي و مبارزات آيتالله طالقاني» و «رحلت يا شهادت» آمده است. اين روزها كه به دليل حوادث پس از انتخابات 22 خرداد مجدداً نام زندان اوين بر سر زبانها افتاده است، نقل بخشهايي از اين مصاحبه تاريخي خالي از لطف نيست.
حضرت آيتالله طالقاني، در اين لحظه كه اين كانون ظلم و ستم و مركز شكنجه و قتل فروریخته است نظر شما در مورد زندان اوين چيست؟
واقعاً لحظهاي تاريخي است. رژيم جبار و قلدر پهلوي هر نداي مخالفي را در گلو خفه ميكرد و مردم را به كوچكترين بهانهاي به اينجا منتقل ميكرد و تحت شكنجههاي وحشيانه قرار ميداد و چه بسيار جواناني كه روي پاي خود وارد زندان ميشدند و جنازه لتوپار شده آنها با اتومبيل نعشكش از اين كانون ظلم و ستم خارج ميشد. مردم بايد ارزش اين انقلاب عظيم را بدانند كه يكي از بزرگترين دستاوردهايش كه الآن شاهدش هستيم فروپاشي زندان مخوف اوين است كه در سلولهاي آن بسياري از جوانان ما را به جرم آزادانديشي و آزاديخواهي شكنجه و شهيد كردهاند و اگر اين ديوارها زبان داشتند چه فجايعي را براي ما تعريف ميكردند. شاه و عوامل و اذنابش خود را صاحب مملكت و مالكالرقاب مردم و جان و مال و ناموس ملت ميدانستند، درحالیکه حكومتگران نوكر مردم و حقوقبگير آنها و درواقع مستخدم آنها هستند و بايد در خدمت منافع ملك و ملت باشند نه آنكه ملك و ملت را در خدمت منافع شخصي خود بگيرند. كساني كه در قدرت هستند اگر بر نفس خود مسلط نباشند قدرت چشم آنها را كور ميكند و كمكم از حقيقت دور ميشوند و آنطور كه تاريخ نشان داده است همين اعمال زور و قدرت سركوبگرانه درنهایت وسيله سقوط آنها ميشود. در مورد شاه هم ديديم كه كمكم صف خود را از مردم جدا كرد و تصور كرد كه ساواك و گارد شاهنشاهي و اطرافيانش قادر به حفظ قدرت و موقعيت او هستند. او مردم را بهحساب نميآورد و خودش را موجودي استثنايي و عقل كل ميدانست كه همگان بايد از منوياتش پيروي كنند و تاب هيچ مخالفتي حتي مخالفتهاي غيرسياسي را نداشت و من شخصاً به خاطر دارم بعضي كارشناسان اقتصادي را هم چون نظري خلاف نظريات اقتصادي او داشتند دستگير و شكنجه كرد.
به نظر شما آينده اين زندان چه خواهد شد و آيا ما در نظام جديد همچنین زندانهايي خواهيم داشت؟
همهکسانی كه امروز در صف اول انقلاب هستند از رهبر انقلاب، حضرت امام امت تا ديگران و اين طلبه حقير شلاق ساواك و ظلم ساواك و طعم زندانهاي رژيم استبدادي را چشيدهاند و بهتر از هرکسی ميدانند چه ظلمي به مردم و بهویژه جوانان اين مرزوبوم رفته است. اسلام براي آزادي مردم آمده است و ما در اسلام از اين چيزها (شكنجه و سلول انفرادي) نداريم و اصلاً در اسلام چيزي به نام زندان وجود ندارد. اگر كسي كاري خلاف قوانين مملكت و شرع انور اسلام انجام دهد مجازات آن معلوم است و در دادگاه عدل اسلام طبق قوانين اسلام كه داراي روح عفو و بخشش است محاكمه و مجازات ميشود. زندان از اين نوع (زندان سياسي) هم نخواهيم داشت زيرا در صورت استقرار اسلام ابراز عقيده و بيان آزاد است و مردم براي ابراز نظر و عقيده منعي ندارند. ما خواستار جامعهاي هستيم كه حتي در آن اگر كسي طرفدار استقرار رژيم سلطنتي هم باشد بيايد و آزادانه حرفش را بزند. در هر جامعهاي كه آزادي بيان و عقيده و امثالهم وجود داشته باشد مسلم است مخالفان بهسوی خشونت هم نخواهند رفت و موردي پيش نخواهد آمد كه دولت و مردم را در برابر هم قرار دهد. بنابراين جز موارد ضروري كه بايد متهمان جرائم بزرگ نظير قتل تا قبل از برگزاري دادگاه مدتي را بهاجبار در بازداشت باشند، كه آنهم بسيار كوتاه خواهد بود. بازداشتگاهي نخواهيم داشت و با رسيدگي فوري در دادگاه عدل اسلامي زندانها خالي خواهند شد و البته كه از نوع زندان اوين (زندان سياسي) نخواهيم داشت و انقلاب ما براي همين بود كه فضاي سياسي باز شود و مردم بر سرنوشت خود حاكم باشند و در بيان عقايد خود آزاد باشند.