“اتحاد برای دموکراسی”؛ مهندس همایون مهمنش

0
445

بدینوسیله متن قرائت شده در سمنیار روز برگزاری آئین ۱۳۵مین زادروز مصدق در شهر کلن، 17 ژوئن 2017 با عنوان “اتحاد برای دموکراسی”

mehmaneshsokhanrani

هموطنان ما از خود میپرسند، چرا علیرغم نقض فاحش حقوق انسانی و شهروندی، زورگویی و تنش آفرینی حاکمیت که هر روز جامعه را با بحرانهای جدید و فاجعه آمیزی روبرو می سازد، اپوزیسیون هنوز نتوانسته یک جبهه فراگیر مبارزه مانند دوران پیش از انقلاب بوجود آورد؟ برای فعالان سیاسی نیز این سوال مطرح است که مشکل اتحاد اپوزیسیون چیست و برای حل آن چه باید کرد؟

اینجانب با دوستان خود قریب سی سال است که برای نزدیکی و اتحاد اپوزیسیون دموکرات کوشیده ایم و من امروز بر اساس این تجربیات صحبت میکنم.

اتحاد برای چه هدفی؟

پیش از آنکه به مشکلات اتحاد بپردازیم باید روشن کنیم که اتحاد را برای چه میخواهیم. تجربه بهمن 57 نشان داد که اتحاد “همه با هم” برای سرنگونی یک دیکتاتوری لزوما به آزادی نمی انجامد. در آن دوران شرکت کنندگان در جنبش بر مبنای اهدافشان سنجیده نمیشدند. اعتقاد به آزادی و دموکراسی و حقوق مردم معیار نبود و همینکه جریانی با رژیم حاکم مخالف بود جزئی از جنبش محسوب میشد. به این ترتیب بسیاری از دشمنان آزادی نیز به صف مبارزه آمدند و زمانی که جنبش در آستانه پیروزی قرار گرفت، چهره واقعی خود را نشان دادند و نه تنها به خواست جنبش که آزادی و استقلال بود اعتنایی نکردند بلکه با استقرار جمهوری اسلامی تمامی دستاوردهای مبارزات آزادیخواهانه یک قرن و نیم ملت ایران را نیز به یکباره از میان بردند.

نتیجه این اشتباه، بی اعتمادی عمیق گروههای سیاسی به هم و به هرگونه اتحاد بوده است. ترس از اینکه با جریانی متحد شویم که در صورت موفقیت تمام دستاوردهای جنبش را زیر پا گذارد و آزادی های مردم را به یغما برد به نحو محسوسی در عمق تفکر گروهها نقش بسته است.

اما درست این نیست که هرگونه اتحاد را مردود بدانیم بلکه اینست که اشتباهات آن دوران را بشناسیم و از تکرار آنها اجتناب کنیم.

نتیجه آنکه اتحاد همه باهمی برای تحقق اهداف مرحله ای (مانند سرنگونی) ما را به دموکراسی نمیرساند. مبارزه علیه دیکتاتوری حاکم نباید تنها معیار اتحاد برای دموکراسی باشد. دموکراسی لازم است هدف استراتژیک (و نه آنطور که برخی کمونیست ها میگویند “تاکتیک”) شرکت کنندگان در اتحاد باشد. به عبارت دیگر دموکراسی را نمیتوان با غیر دموکرات ها حاکم ساخت.

اتحاد برای دموکراسی

یک اتحاد درست و بجا میتواند تاثیر مبارزه و خلاقیت جنبش را بالا برد. در اتحاد برای دموکراسی تنها احزاب و تشکل های سیاسیِ خواهان دموکراسی شرکت دارند. بهترین حالت اینست که اتحاد بر اساس نکات مشترک در اهداف و برنامه سیاسی مدون گروههای مختلف شکل گیرد. تحقق دموکراسی و دستیابی به حقوق و آزادی های انسانی و شهروندی ادعای اکثر جریانهای سیاسی امروز است.

هدف اتحاد برای دموکراسی پشتیبانی از جنبش های مدنی و جانشین کردن دیکتاتوری دینی با یک حکومت ملی و دموکراتیک طی یک مبارزه سیاسی و بدور از خشونت است. مبارزه ای که برای جلب پشتیبانی مردم از این اهداف صورت میگیرد. کار اتحاد با استقرار دموکراسی تمام شده نیست و پس از آن نیز لازم است هرگاه دموکراسی دچار مخاطره شد به دفاع از آن برخیزد.

دموکرات ها میدانند که مبارزه موثر برای عدالت، اقتصاد، محیط زیست، مبارزه بافساد، زندگی بهتر و اهداف عالیه دیگر در آزادی و دموکراسی میسر میشود. دموکراسی شعار نیست بلکه عمل و رفتار است، یکشبه از آسمان نازل نمیشود و پروسه ای دائمی و پایان ناپذیر است.

موانع دیگر اتحاد برای دموکراسی

پراکندگی اپوزیسیون

بر خلاف سال های پس از شهریور 20 و بویژه کودتای 28 مرداد 32 که جریانات سیاسی متشکل با اهداف مشخص و اقدامات منطبق بر آن اهداف تعیین کننده بودند، امروز به علت پراکندگی اپوزیسیون که هم محصول بدبینی ها در اثر شکست 57 و هم نتیجه فشار دیکتاتوری گذشته و کنونی است، اغلب با جریانهایی جدید، کم سابقه و در نتیجه کم و بیش ناشناس روبروئیم. تعدد گروههای کوچک و جدا از هم با اهداف و برنامه های گوناگون، دنبال کردن نظرات و تحولات همه آنها را مشکل میسازد.

مضافا اینکه گروهها از آنجا که با عکس العمل تصحیح یا ترغیب کننده (بازگردان feedback) مردم روبرو نمیشوند، نتایج منفی بی توجهی به نیازهای مبارزه و جامعه برایشان بلافاصله روشن نمیشود و به فضای فکری کم و بیش بسته برخی از آنان خللی وارد نمی آورد.

اهداف ناروشن، متناقض یا متحرک

مانع دیگر اینست که اغلب با هدفها و برنامه های سیاسی روشن و تدوین شده ای روبرو نیستیم. اهداف بسیاری از گروهها در هاله ای از ابهام قرار دارد. این ناروشنی شاید در مواردی موجب آن شده که گروههای نامبرده بخش مهمی از توان خود را صرف پشتیبانی از جریانات دیگری مینمایند که اغلب خود آنها نیز هدفگزاری های روشنی ندارند.

برای نمونه برخی گروهها از اصلاح طلبان حکومتی پشتیبانی میکنند. اصلاح طلبانی که برای رفع بحرانها در زمینه بیکاری، گرانی، محیط زیست و فساد، کارهایی میکنند اما توجه ندارند که رفع مشکلات نه با پرداختن به معلول ها بلکه از طریق حل مشکل اصلی یعنی استیداد و دخالت دین در حکومت و با استقرار  یک حکومت ملی متکی به آراء مردم، آزادی، دموکراسی و جدایی دین از حکومت میسر میشود.

جدا از این، اهداف اعلام شده برخی گروهها گاه در خود نیز متناقض اند مانند دموکراسی یا مردمسالاری دینی.

برخی جریانها نیز هر روز اهداف دیگری ارائه میدهند. هدف دیروز آنها هدف امروزشان نیست و بسته به شرائط متحرک و متغیر است. برای نمونه مجاهدین که از گروه اسلامی به گروهی که خود را دموکرات و حتی مصدقی میدانست تبدیل شد و امروز برای جلب پشتیبانی کشورهای خارجی تلاش میکند.

در کنار اینها گروههایی هم هستند که خود را خواهان دموکراسی معرفی میکنند در حالی که عمل روزمره شان با این هدف در تضاد آشکار است. مانند کسانی که ضمن ادعای دموکرات بودن از دیکتاتوری استالین، رژیم گذشته، کنونی یا از یک “دیکتاتور مصلح” دفاع و یا آن را نیز به عنوان هدف خود معرفی میکنند. آیا آنها متوجه این تضاد در عقایدشان نیستند؟

در آخر باید در نظر داشت که حتی دموکرات بودن هر چند همسویی ایجاد میکند اما لزوما باعث اتحاد نمیشود. گروههایی ممکن است دموکرات باشند ولی نتوانند با هم اتحاد کنند.

خلاصه: اتحاد برای دموکراسی با جریاناتی ممکن است که هم در حرف و هم در عمل دموکرات باشند و دموکراسی هدف استراتژیک ایشان باشد.

مصدقی ها و اتحاد

مصدقی ها ادامه دهنده نهضت مشروطه، نهضت ملی ایران و راه مصدق اند. آنها چند بار در حکومت بوده اند: مصدق و بختیار و به نوعی مهندس بازرگان که همگی در حکومت هم از حقوق و آزادی های مردم دفاع کرده اند. جبهه ملی ایران سازمان در برگیرنده این طیف بیش از 68 سال است که برای تحقق آزادی و دموکراسی در ایران مبارزه میکند. امروز راه نهضت ملی و مصدق روشن ترین هدفگذاری و برنامه سیاسی برای دستیابی به آزادی و دموکراسی در ایران میباشد.

مصدقی ها پایه های فکری مشترکی دارند و خواهان یک حکومت ملی مبتنی بر آراء مردم و لازمه آن آزادی، دموکراسی، استقلال، رعایت حقوق بشر، جدایی دین از حکومت و تمامیت ارضی است میباشند. گروههای ملی و مصدقی به این جهت امروز هم، در بسیاری موارد همسو عمل میکنند.

سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور نمونه یک اتحاد موفق جریانهای مختلف جبهه ملی است که جلسات مشورتی آن از سال 2002 در همین شهر کلن شروع شد و در سال 2007 پیشکنگره و در سال 2008 اولین کنگره آن برگزار گردید.

پاسخ این سوال که “مشکلات امروز را چگونه حل کنیم؟” با رفتن به راهی ممکن میشود که مصدق بما نشان داده است: اعتدال، خردورزی، اعتقاد به خرد جمعی و تحقق استقلال، آزادی، دموکراسی، رعایت و تضمین کلیه حقوق و آزادی های انسانی و شهروندی همراه با حفظ تمامیت ارضی کشور شرائط لازم برای حل مشکلات کشور به نحوی درخور انسان های قرن بیست و یکم را فراهم میسازد.

بنظر ما اتحاد مصدقی ها میتواند گامی به سوی اتحاد دموکرات های ایران باشد. این اتحاد میتواند در هر مرحله بخش های دموکرات از طیف های دیگر که شرائط اتحاد را دارند را نیز شامل شود.

پیشنهاد عملی

برای تقویت همکاری نیروهای ملی و مصدقی پیشنهاد میشود کمیسیونی بمنظور ایجاد هماهنگی و یافتن راههای اتحاد تشکیل شود که از هر گروه دموکرات و داوطلب همکاری چند نماینده در آن شرکت کنند. وظیفه این کمیسیون ارتباط با همه گروههای دموکرات، بررسی امکانات گسترش اتحاد و ارائه پیشنهاداتی برای رفع مشکلات به گروههای حاضر در کمیسیون است. این کمیسیون مشورتی است، پذیرش پیشنهادات آن منوط به تصمیم خود گروهها و داوطلبانه است.

همایون مهمنش

www.homayoun.info

hmehmaneche@t-online.de

27 خرداد 1396 برابر 17 ژوئن 2017

مقاله قبلیشیخک ها زیر فشار شیخ المشایخ قرار دارند؛ فرامرز دادرس،کارشناس اطلاعاتی
مقاله بعدیوقتی سپاه برای اسرائیل قدرت نمائی می کند!
دکتر همایون مهمنش
بسال ۱۳۲۵ در تهران به دنیا آمدم. در تهران و اندیمشک به دبستان و در تهران و مشهد به دبیرستان رفتم. در سال ۱۳۴۳ برای تحصیل به آلمان آمدم. در دانشگاه فنی مونیخ در رشته فیزیک دکترا گرفتم. از همان آغاز تحصیل در اروپا فعالیت سیاسی را در جبهه ملی شروع کردم. در آن زمان ارتباط جبهه ملی داخل و خارج کشور به حداقل رسیده بود و ما از تجربیات افراد با سابقه در داخل بی بهره بودیم. در آن سالها سرکوب اپوزیسیون، شکنجه و اعدام شدت گرفته بود. بویژه اعدام سه تن از دوستان نزدیک و هم مدرسه ای ام بدلیل شرکت در فعالیت چریکی علیه رژیم گذشته در من اثر عمیقی داشت و من نیز مانند بسیاری از جوانان و فعالین سیاسی آنزمان به چپ متمایل شدم. آنچه باعث جلوگیری از افراط من در این راه شد، اعتقاد عمیقم به لزوم آزادی و دموکراسی بود. هرچه بیشتر مطالعه و تجربه کردم به اهمیت آن بیشتر پی بردم و همواره برای تحقق آن تلاش کردم. پس از بهمن ۵۷ جبهه ملی ایران در اروپا حرکت علیه دیکتاتوری مذهبی را آغاز کرد که من نیز در آن فعال بودم. مدتی بعد به همراه تنی چند از فعالان این سازمان به “نهضت مقاومت ملی ایران” که دکتر شاپور بختیار آن را پایه گذاشته بود پیوستیم و هنوز در این سازمان فعالیت داریم. علاوه بر آن چند سالی است که به کمک اعضا دیگر جبهه ملی “سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور” را تشکیل دادیم تا بتوانیم برای تحقق اهداف نهضت ملی، از جمله آزادی، دموکراسی و جدائی دین از حکومت قدمهای موثرتری برداریم.