نرگس محمدی: کاهش خشونت علیه زنان در گرو تغییر قوانین تبعیض آمیز است

0
320

«نرگس محمدی»، از جمله فعالان مسالمت جو و شناخته شده ی جنبش زنان است که در پی اسیدپاشی ها به چهره ی دختران در اصفهان، همراه با دیگر کنشگران جامعه مدنی و جنبش زنان، در 30 مهرماه 1393 به مقابل مجلس شورای اسلامی رفت تا توجه نمایندگان مجلس را به این فاجعه که خشونت عریان علیه زنان است جلب کند.

«نرگس محمدی»، فعال حقوق زنان و حقوق بشر و عضو کانون شهروندی زنان است که طبق احضاریه ای که دریافت کرده باید صبح روز شنبه، 17 آبان ماه 93 در شعبه دوم بازپرسی مستقر در زندان اوین حاضر شود.[2] به همین سبب تارنمای مدرسه فمنیسم، زودهنگام به استقبال «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» شتافته و گفتگوی کوتاهی با نرگس محمدی در رابطه با مسئله خشونت علیه زنان که یکی از معضلات ملموس امروز جامعه ایران است، انجام داده است که در ادامه می خوانید:

– ما در آستانه «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» قرار داریم، از این رو از شما به عنوان فعال حقوق زنان می خواهیم بپرسیم که به نظر شما بستر و عوامل بازتولید خشونت علیه زنان چیست و در کجا می توان این عوامل را جستجو کرد؟

نرگس محمدی: اساسا مسئله خشونت علیه زنان ناشی از نگاهی است که زن را یک انسان فرض نمی کند و وقتی یک زن مساوی یک انسان فرض نشود، بالطبع در چنین نگاهی زن نمی تواند از حقوق یک انسان هم برخوردار باشد. در واقع وقتی زن صرفا موجودی برای تولید مثل یا فقط همسرداری در خانواده فرض شود و نه به مثابه یک انسان با تمام جنبه ها و نقش های مختلفی که هر انسانی می تواند داشته باشد، بنابراین به طور طبیعی نمی تواند در چنین دیدگاهی دارای حقوق یک انسان کامل هم فرض شود و وقتی زن از حقوق انسانی محروم می شود، طبیعتا با یکسری خشونت ها در جامعه و خانواده مواجه می شود. در حقیقت منظورم آن است که خشونت علیه زنان از یک خاستگاه و منشاء فکری، فرهنگی، قانونی، نگرش سیاسی و حتا می تواند از نوع تلقی حکمرانان نیز ناشی شود.

– به نظر شما دولت و جامعه مدنی کشورمان چه راهکارهایی را عملا می توانند برای کاهش خشونت علیه زنان در ایران اتخاذ کنند؟

نرگس محمدی: واقعیت آن است که تا زمانی که انعطاف لازم و عزم جدی از سوی حاکمیت برای کاهش خشونت علیه زنان به ویژه در عرصه «قانونگذاری» وجود نداشته باشد، ما نمی توانیم امیدی چندانی به کاهش خشونت های گسترده ای داشته باشیم که امروز در سطج جامعه و خانواده علیه زنان وجود دارد. چرا که ما شاهد هستیم که حتا قوانینی که در رابطه با زنان وجود دارد خود به نوعی خشونت علیه زنان دامن می زند و حتا قوانین تبعیض آمیزی که مولد خشونت علیه زنان هستند امروز متأسفانه در حال تشدید شدن هستند، بنابراین تا وقتی از بالا و توسط حاکمیت و نیز در عرصه قانونگذاری، نگاه به زنان تغییر نکند و عزمی برای تغییر قوانین وجود نداشته باشد، عملا جامعه مدنی و فعالان حوزه زنان نمی توانند برای کنترل این خشونت های گسترده علیه زنان کار زیادی بکنند. ببینید قوانین در ایران، عمدتاَ زن را از یک فرد دارای حقوق انسانی به یک موجود خاص برای یک کارکرد خاص در یک بخش خاص تنزل داده و در واقع موقعیت و جایگاه زن را به حاشیه برده و محدود کرده است. برای نمونه وقتی قانون از ریاست مرد در خانواده صحبت می کند و آن را یک قانون با پشتوانه اجرایی در یک جامعه تعیین می کند، خب کاملا طبیعی است که در خانواده ایرانی یکسری خشونت ها علیه زن رخ بدهد. چرا که به نظر من این یک قانون ناکارآمد برای خانواده های گوناگون و متنوع ایرانی در شرایط امروز اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی جامعه ایران است. بنابراین می توان گفت که در این بستر قانونی ناکارآمد و غیرمتناسب با شرایط خانواده ها در ایران، بروز خشونت های خانوادگی امری ناگزیر است. درواقع بخشی از خشونت هایی که در خانواده علیه زنان اتفاق می افتد که از قضا کم هم نیست، ناشی از همین قوانین تبعیض آمیز و ناکارآمدی است که انطباقی با شرایط امروز جامعه ما ندارد. اگر به دادگاه های خانواده مراجعه کنیم می بینیم که بسیاری از خشونت هایی که در خانواده ها رخ می دهد، از این دست خشونت هایی است که ناشی از قوانین ناکارآمد و تبعیض آمیز فعلی است. از سوی دیگر ما می دانیم که قانون، فرهنگ خاص خودش را هم در جامعه ایجاد می کند، بنابراین قانونی که نسبت به زنان تبعیض آمیز است طبعاَ فرهنگ خشونت آمیز و تبعیض گرایی را هم علیه زنان بازآفرینی می کند. در واقع قوانین حاکم بر یک جامعه هم می توانند ارزش آفرین باشند یعنی تولید ارزش می کنند و به طور کلی و به شکلی عمومی می توان گفت اگر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان باشد طبیعی است که ارزش های تبعیض گرا و خشونت آمیز علیه زنان نیز تولید می کند. منظورم این است که قوانین می تواند نقش ارزش آفرینی و فرهنگ سازی هم داشته باشد، بنابراین یکی از عوامل مؤثر در کاهش خشونت علیه زنان در جامعه ایران، تغییر قوانینی است که فرهنگ و ارزش های تبعیض آمیز و خشونت گرا تولید می کند. و از این رو من به عنوان یک فعال حقوق زنان، قوانین ایران را خیلی مؤثر در بروز بخشی از خشونت هایی می دانم که علیه زنان در جامعه وجود دارد.

– یکی از خشونت هایی که امروز علیه زنان در میان جامعه باعث نگرانی های گسترده شده است، همین سلسله اسیدپاشی هایی است که در اصفهان رخ داد. به نظر شما جامعه مدنی و دولت چه اقداماتی برای خشکاندن این شکل از خشونت عریان علیه زنان می توانند انجام بدهند؟

نرگس محمدی: به نظر من، حداقل جامعه مدنی تاحدودی توانست به روش کاملا مسالمت آمیز و مدنی، واکنش خوبی در قبال اسیدپاشی های زنجیره ای از خود بروز دهد تا جلوی این اقدامات خشونت آمیز علیه زنان را بگیرد، ولی به نظرم دستگاه قضایی و دولت، در مقابل این اعمال غیرانسانی هنوز نتوانسته اند واکنش درخوری نشان بدهند. به هرحال ممکن است در هر کشوری این خشونت ها بروز کند اما این که جامعه و دولت ها در مقابل آن چه واکنشی نشان می دهند از اهمیت برخوردار است چرا که اگر واکنش مناسبی از سوی مردم و نهادهای حکومت علیه چنین خشونت های افراط گرایانه ای در جامعه بروز نکند طبعاَ این اقدامات می توانند به طور غافلگیرکننده ای تشدید و در سطح مملکت گسترش پیدا کنند. بنابراین باید دولت ها در برابر چنین تحرکات غیرانسانی و خشونت آمیزی، واکنش مناسب نشان بدهند که ریشه این اقدامات در جامعه خشک شود. اما تاکنون متاسفانه ما چنین برخورد مناسبی را از سوی دولت و دستگاه قضایی ندیدیم و حتا تا امروز نیز کسانی که اقدام به اسیدپاشی بر زنان کردند، دستگیر و معرفی نشده اند. در واقع به نظر من باید دولت و قوه قضاییه، با همان شدت و حساسیتی که افکار عمومی مسئله اسیدپاشی های زنجیره ای را دنبال می کند و به آن واکنش نشان می دهد، نسبت به این خشونت عریان علیه زنان واکنش نشان دهند تا بتوانند اسیدپاشی را در جامعه مهار کنند و چشم انداز امیدوارکننده ای برای زنان به وجود بیاورند که آنها هم نسبت به این خشونت عریان علیه زنان، دغدغه دارند و به این ترتیب التیامی باشد بر زخمی که جامعه زنان از این اسیدپاشی ها خورده است.

– و سئوال آخر این که به نظر شما رشد افراط گرایی در خاورمیانه چه تأثیری بر گسترش خشونت علیه زنان در کشورهای این منطقه دارد؟

نرگس محمدی: به نظر من تاریخ و فرهنگ و تمدنی که جامعه ایران دارد، متفاوت با تاریخ و فرهنگ برخی از کشورهای خاومیانه مانند عربستان است، مثلا در رابطه با موقعیت زنان، جامعه ایران مشابه وضعیت عربستان و برخی از کشورهای مسلمان نشین دیگر نیست. ولی یک قاعده کلی هم وجود دارد که بروز افراطی گرایی و تحرکات تندروانه در کل منطقه، به هرحال می تواند بر تحولات کلیه کشورهای منطقه تاثیر بگذارد. چرا که در همه کشورها، گروه های افراطی و تندرو با مدل ها و با اسامی و شکل های مختلف وجود دارد که اگر بسترهای مناسب برای آنان فراهم شود طبعاَ امکان ایجاد تحرک برای این گروه ها فراهم می شود و این باعث نگرانی بسیار است، چرا که همواره، وقتی نیروهای افراطی بستر و امکان ظهور بیابند عملا خشونت علیه زنان گسترش می یابد چرا که در واقع نوک تیز حملات گروه های افراطی و بنیادگرا، عمدتاَ به سمت زنان است.

پانوشت ها:

[1] http://feministschool.com/spip.php?article7611

[2] http://news.gooya.com/politics/archives/2014/11/188439.php