۱+۵ پیش به سوی ایران برای دوشیدن آخوندها!

0
176

اگر با این توافق مسخره و سرکاری، ملت ایران به آب نرسیدند؛ در عوض شش قدرت بزرگ جهان، از این به بعد هم به آب و هم به نان خواهند رسید. آقایان آنقدر از این پیروزی دستپاچه شده اند؛ که به جوهر امضای توافق جامع هسته ای، اجازه خشک شدن هم نداده اند؛ و خیلی سریع یک روز پس از اعلام نتیجه نهائی دستیابی مذاکره کنندگان به یک توافق جامع، در روز چهارشنبه 15 ژوئیه 2015 اعلام نمودند؛ که در نظر دارند به طور رسمی از ایران دیدن بکنند !

در گزارش مربوطه آمده است، که سیگمار گابریل وزیر اقتصاد آلمان، معاون صدر اعظم آلمان و رئیس حزب سوسیال دموکرات این کشور نیز، احتمال دارد که به همراه وزیر امور خارجه آلمان رهسپار ایران بشوند. معاون وزیر اقتصاد آلمان در این رابطه گفته است؛ عادی سازی روابط تجاری با ایران برای آلمان بسیار حائز اهمیت است؛ و به رشد اقتصادی دو کشور کمک قابل توجهی خواهد کرد. لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه هم، روز چهارشنبه در مصاحبه ای به خبرنگاران گفت؛ توافق هسته ای، برچیده شدن تحریمها، و پیوستن دوباره ایران به جامعه جهانی، می تواند برای شرکت های فرانسوی، امکانات و فرصت های مناسب و مهمی را فراهم بیاورد!

برخی از کارشناسان می گویند، ایران با ذخائر عظیم انرژی، می تواند با 78 میلیون جمعیت، نیروی کار تحصیل کرده، و دستمزدهای پائین، بازار عمده ای برای شرکت های آلمانی و فرانسوی مانند فولکس واگن، بنز، رنو، زیمنس، و همچنین شرکت نفتی ” توتال ” باشد. پس از تحریم های وضع شده از سوی سازمان ملل متحد در سال 2006، و نیز تحریم های اتحادیه اروپا در سال 2013 ، ارزش حجم مبادلات تجاری میان فرانسه و ایران، به پانصد میلیون یورو کاهش یافت؛ و این بدان معناست، که مبلغ مبادلات میان این دو کشور برای فرانسوی ها، نسبت به روابط تجاری آنها در پیش از تحریمها، حدود هشت برابر کمتر شده است. ارزش حجم مبادلات تجاری آلمان با ایران هم، که در سال 2005 چهار میلیارد و چهارصد میلیون یورو بوده، از سال 2013 به میزان یک میلیارد و هشتصد میلیون یورو کاهش یافته است!

به گفته بعضی از اقتصاددانان، احتمال زیادی وجود دارد؛ که از این به بعد، ارزش حجم مبادلات تجاری میان آلمان و ایران، از دو میلیارد و چهارصد میلیون یورو در سال گذشته، تا حدود ده میلیارد یورو افزایش بیابد!

به نظر می رسد، که فرانسه نیز چنین افزایشی را در ارزش حجم مبادلات تجاری خود با ایران به دست بیاورد. از این دو کشور گذشته، بعید به نظر نمی رسد، که بقیه کشورهای قدرتمند جهان از گروه پنج به علاوه یک، به خودشان اجازه ندهند که در این رابطه، از آلمان و فرانسه عقب بمانند. تصور نفرمائید که ایشان(فرانک والتر اشتاینمایر وزیر امور خارجه آلمان، و لوران فابیوس همتای فرانسوی او) به این خاطر مایل هستند برای دیدن ملاها به ایران بروند؛ که در کنار رساندن کشورشان به سود بیشتر، منافعی را نیز برای ایران در نظر بگیرند. جاذبه های کارگران بیکار، و دستمزدهای پائین در ایران، بهترین و بیشترین انگیزه را، برای آنان ایجاد می کنند؛ تا پیش از آنکه دیگر قدرتهای بزرگ دنیا، دست شان به موهبت های مادی و معنوی داخل ایران برسد؛ خودشان زودتر از آنها، آنچه را که هنوز مانده و قابل خوردن است را مصرف کنند و سفره را جمع نمایند!

شگفتا که مردم ایران، با اینهمه سرشکستگی که توسط آخوندها نصیب شان می گردد؛ باز هم به روی خودشان نیاورند؛ و همچنان نسبت به این یاغیان تبهکار، و کنش های ضد ایرانی ایشان، چنین بی تفاوت بمانند؛ و سکوت را پیشه خویش نمایند. ظاهرا در این عصر و زمانه، بیماری ” دنده پهنی ” نیز واگیر دار شده است!

تیم مذاکره کننده از سوی رژیم آخوندی، پس از بستن دومیت قرارداد ننگین ” ترکمانچای ” ! در بدو ورودشان به ایران یکسره به مشهد رفتند؛ تا به زیارت امام هشتم شان نائل گردند. آخوندها و نوکران ایشان، در حدی از رندی تشریف دارند؛ که به خوبی به خلقیات ایرانی ها پی برده و خیلی خوب ایشان را می شناسند. آنها با علم به آنکه، متأسفانه مردم درون میهن مان، چنان دچار بیماری بی تفاوتی و دنده پهنی شده اند؛ که به هیچ کار حکومت ننگین اسلامی، و دولت بی کفایت رژیم اهریمنی آخوندی کاری نخواهند داشت. بنابراین، با خیال راحت هر کاری که بخوآهند در کشور خواهند نمود. شاید هم خودشان این خاک مردگان را، بر اندام ملت ایران پاشیده باشند؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیفابیوس: امیدواریم روابط ایران و فرانسه بهتر و بهتر شود
مقاله بعدیکاپیتولاسیون اتمی و نظامی جمهوری اسلامی ادامه دارد؛ نوشتاری از فرامرز دادرس
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.