گزینههایی برای ۱۴۰۰ که نامشان شنیده میشود؛ از احمدینژاد تا قالیباف، از جلیلی تا عارف، از فتاح تا الهام، از دهقان تا همتی، از لاریجانی تا ظریف و حتی باهنر… اگرچه اخیرا محسن مهرعلیزاده رئیس سازمان تربیت بدنی دولت اصلاحات گفته است که نامزد اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ تأیید صلاحیت نخواهد شد.
گزارش ها درباره کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به شرح زیر است:
- محمود احمدینژاد
نخستین واکنشها به آمدن او این است: «او که تأیید صلاحیت نمیشود». اما به نظر میرسد خودش یا چنین ارزیابیای ندارد یا اگر هم دارد برایش مهم نیست و با تصور وجود یک اقبال همهگیر نسبت به خودش با هدف تحت فشار قراردادن شورای نگهبان در انتخابات ۱۴۰۰ ثبتنام خواهد کرد. تحرکات اخیر خودش و نزدیکانش، از برگزاری جلسات با وزرای قدیم تا شروع دوباره پارافکردن نامههای مردم و حتی تحلیل برخی یاران پیشینش حاکی است که او قصد ثبتنام در ۱۴۰۰ دارد.
پیش از این هم عباس امیریفر، از چهرههای سابقا بسیار نزدیک به احمدینژاد گفته بود که شک ندارم برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ میآید و پیشبینی میکنم مانند سال ۹۶ که دست در دست بقایی برای انتخابات ثبتنام کرد اینبار همراه با آقای الهام وارد این رقابتها خواهد شد.
البته احمدینژاد یک نامزد پوششی هم دارد. نزدیکانش میگویند علت سکوت این سالهای غلامحسین الهام امید بازگشت به قدرت همراه احمدینژاد است. کسی که زمانی به ابوالمشاغل دولت احمدینژاد معروف بود و همسرش کتاب معجزه هزاره سوم را در مدح احمدینژاد نوشت و حتی برای آشتی میان مصباح یزدی و احمدینژاد پادرمیانی کرد و به همراه همسرش به قم رفت و خصوصی چند ساعت با پدر معنوی جبهه پایداری حرف زد بلکه او را راضی کند اما چندان موفق نبود. او هنوز درخفا از رئیس سابق حمایت میکند و برخلاف برخی از همقطارانش حاضر به اعلام برائت از او نیست.
عباس امیریفر گفته بود که اینطور که من رصد میکنم آقای الهام تنها چهره نزدیک به احمدینژاد است که احتمال تأیید صلاحیتشدن را دارد و از آنجا که او تا امروز درباره تخلفات و رفتارهای محمود احمدینژاد سکوت کرده میتواند او را معرفی کند و پشتسر او قرار بگیرد. الهام زمانی عضو حقوقدان شورای نگهبان بود.
- عبدالناصر همتی
عبدالناصر همتی با سابقه عضویت در هسته مرکزی حزب کارگزاران، کارنامهاش در دولت روحانی درخشان نیست. افزایش تصاعدی نرخ ارز در زمان ریاست او بر بانک مرکزی رخ داد. در زمان او مانند همه ادوار پیشین بانک مرکزی زیر بلیت دولت باقی ماند و نتوانست استقلال خود را حفظ کند. یکی از شاخصهای موفقیت عملکرد رئیس بانک مرکزی در هر کشوری، حفظ ارزش پول ملی است. مردم به ماجرا به این شکل نگاه میکنند که ارزهای مرجع در زمان جلوس رئیس فعلی بانک مرکزی چه نرخی داشته و در پایان دورهاش چه نرخی پیدا کرده است و همین مبنای قضاوت آنها درباره عملکرد او خواهد بود.
تا اینجا کسی اطلاعی از قصد او برای ورود به انتخابات ۱۴۰۰ نداشت تا اینکه محمد مهاجری روزنامهنگار اصولگرا نوشت: «بنا بر آنچه اطلاع یافتهام، نامزد جدیدی که وارد انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم خواهد شد، آقای عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی است. این کاندیداتوری در راستای این نظریه صورت میگیرد که معتقد است مشکل اصلی کشور، اقتصاد است و یک رئیسجمهور اقتصاددان میخواهد.» با آنچه بالاتر گفته شد به نظر میرسد تحلیل مهاجری نسبت به همتی یا نگاه خود همتی به عملکرد خودش در مقایسه با زاویه نگاه مردم چندان واقعی نیست.
- سعید جلیلی
نامزد شکستخورده اصولگرایان در ۹۲ و صاحب برند «دولت در سایه» این سالها گزینه محتمل اصولگرایان به ویژه طیف جبهه پایداری برای ۱۴۰۰ است. خبرآنلاین نوشته بود که احتمالا توییتهای همراهانه جلیلی در حمایت از قالیباف و مجلس یازدهم، با هدف تصرف موضع مشفقانه و برادرانه در جبهه اصولگرایی است. به بیانی، جلیلی قصد دارد با چنین مطالبی، وجههای فراجریانی و از موضع بالا به خود ببخشد تا با «مصلح منتقد»نماییاش، شانس خود را برای جلب حمایت سرشاخههای حاضر در مجلس کنونی [و البته سرشاخههای مؤثر بیرون از مجلس] در ۱۴۰۰ بالا و بالاتر ببرد و اختلافاتش را با طیف قالیباف در گذشته کمرنگتر کند.
- پرویز فتاح
از انتخابات ۹۲ به این سو بحث آمدن پرویز فتاح مطرح است. ۹۶ هم مطرح شد اما او هربار تکذیب کرد. حتی حضورش در کمیته امداد و بعد هم بنیاد مستضعفان اینگونه تعبیر شد که او به دنبال جذب رأی بخشی از بدنه محروم جامعه به نفع خود است. برخی تحرکاتش مانند فروش برخی ساختمانها و اموال سازمان یا دعوت از برخی هنرپیشهها برای امور خیریه هم در همین راستا تعبیر شد. اما برخی استدلالها حاکی از این است که فتاح علیرغم گمانهزنیها نخواهد آمد کمااینکه عملکردش بیشتر او را یک مدیر اجرائی – خدماتی تصویر کرده تا یک چهره سیاسی با اهداف جاهطلبانه در عرصه سیاست.
- محمدرضا عارف
بسیاری معتقدند سکوت مصلحتگونه عارف، رئیس فراکسیون اصلاحطلبان در آن چهار سال مجلس دهم بیربط با هدف نامزدیاش در ۱۴۰۰ نبوده است. محمدرضا عارف اصلاحطلب، ناکام انتخاباتی ۹۲، خود را رئیسجمهور بالقوه ۱۴۰۰ میداند و در همه این سالها سعی کرده به شکلی حرف بزند و رفتار کند تا در ۱۴۰۰ رد صلاحیت نشود. زمانی که هنوز تصور نمیشد بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم چنین کمرمق شود، تحلیلها حاکی از این بود که عارف دیگر وارد کارزار رقابتهای مجلس نخواهد شد چون قصد ۱۴۰۰ کرده است. با وضعیت فعلی اما بعید به نظر میرسد که عارف حتی در صورت ورود به انتخابات ریاستجمهوری شانس بالایی داشته باشد. نه تنها او بلکه هر گزینه دیگری که متعلق به جناح اصلاحطلبان قلمداد شود.
- علی لاریجانی
بعد از ۱۲ سال ریاست بر مجلس برخی معتقدند که حالا وقت کوچ علی لاریجانی به پاستور است. اگرچه اوضاعش در اردوگاه اصولگرایی چندان خوب و پایگاهش به واسطه نزدیکشدنش به دولت روحانی در میان یاران سابقش محکم نیست. برخی گمانهزنی کردهاند که احتمالا نامزد اصلاحطلبان شود اما بعید است که چنین شود. اصلاحطلبان بعد از تجربه روحانی بارها اعلام کردهاند که دیگر با نامزد پوششی و رحم اجارهای وارد انتخابات نمیشوند از سوی دیگر بدنه مردمی آنها این روزها بهشدت ریزش کرده و اقبال از آنها بازگشته است. بعید است با یک نامزد نیمهاصلاحطلب-نیمهاصولگرا بتوانند حامیانشان را ترغیب به رأیدادن کنند. احتمالا تنها بخشی از جریان اصلاحطلبی به او اقبال نشان خواهند داد. مانند طیف کارگزاران.
- محمدباقر قالیباف
باقر قالیباف همان کسی است که همه دربارهاش میگویند اصلا آمدنش به مجلس و ریاستش بر قوه مقننه هدف ثانویه او بوده. قالیباف آمده تا از صندلی بهارستان استفاده کند برای پریدن به صندلی پاستور. میگویند او که تا این لحظه سه بار نامزد ریاستجمهوری شده همه راهها را رفته و باز هم میرود تا بالاخره پاستور را فتح کند. مجلس میتواند برای قالیباف فرصتی برای دیدهشدنش باشد اما به یک شرط و آن هم اینکه به او اجازه داده شود بعد از یک سال، مجلس را رها کرده و از نو وارد همان کارزار قدیمی و آشنای خودش شود. البته حتی همین چرخش نیز باز میتواند یک چشم اسفندیار برای قالیباف بتراشد؛ چرا که او را در قامت یک سیاستپیشه فرصتطلب تصویر میکند که همیشه برایش هدف، وسیله را توجیه کرده؛ تا جایی که محتمل است همان بدنه حامی اصولگرا و البته شاید متحدان در قدرتش را هم از او براند!
- محمدجواد ظریف
در دولت نخست روحانی و در کوران انجام و تأیید و تصویب برجام نامش برای ۱۴۰۰ زیاد بر سر زبانها افتاده بود. همه میگفتند که شانسش برای ریاستجمهوری بعدی بالا رفته است، با یک موفقیت دیپلماتیک به نام برجام، محمدجواد ظریف تا حد یک قهرمان ملی بالا رفت و برخی حتی او را با مصدق قیاس کردند. چراغش اما در دولت دوم روحانی رو به افول گذاشت. برجام نه تنها میوه نداد بلکه حتی ظریف در اجرای برخی وظایف ذاتیاش هم جا ماند تا جایی که حتی شبانه استعفا داد ولی روز بعد آن را پس گرفت. این اتفاق در کارنامه ظریف ردپای خوبی برجای نگذاشت و به افول چهره قهرمانگونه پیشین او کمک کرد. برخی اظهارنظرهای اخیر او در توییتر هم به ناخرسندی از او و ریزش بدنه مردمی او کمک کرده است.
- محمدرضا باهنر
هم دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است هم هفت دوره در مجلس بود. نزدیک به ۲۸ سال. یک خبره حسابی در پارلمان که خودش میگفت در این ادوار آخر که نایبرئیس بود تصمیمی بدون نظر او در مجلس گرفته نمیشد. اما دو دوره است که دیگر در مجلس حضور ندارد. به انتخاب خودش دیگر ثبتنام نمیکند. همه گمانهزنیها بر این بود که او حالا خودش را لایق ریاست پاستور میداند اگرچه در همه این ۲۸ سال از نایبرئیسی در بهارستان بالاتر نرفت. او گفته است که میترسم در ۱۴۰۰ یک حراف رأی بیاورد! خودش گفته است: «زمانی که ثبتنام نکردم بعضیها گفتند میخواهد رئیسجمهور شود، بعضیها گفتند ترسیده در مجلس رأی نیاورد و ثبتنام نکرده است، بعضیها گفتند اصلا صلاحیتش ممکن بود رد شود، از ترس اینکه صلاحیتش تأیید بشود یا نشود، ثبتنام نکرد!». او اگرچه همواره منکر این شده که قصد ورود به انتخابات ریاستجمهوری را دارد اما قطعا مترصد است و گوشه چشمی به آن دارد. شاهدش هم یک جمله کلیدی از اوست: «آنهایی هم که کاندیدا دارند از حالا نباید کاندیدایشان را علم و رو کنند».
- حسین دهقان
وقتی گزینه رئیسجمهوری نظامی مطرح شد، نام حسین دهقان هم بر سر زبانها افتاد. معاون خاتمی و احمدینژاد در بنیاد شهید و وزیر دفاع دولت اول روحانی. او سابقه سپاهی دارد. فرمانده اسبق نیروی هوایی سپاه است. حسین دهقان دبیر کمیسیون سیاسی، دفاعی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بوده است. حسین دهقان یک نظامی شناختهشده است که اکنون در حلقه مشاوران رهبری در امور دفاعی قرار دارد.
شرق گزارش داد؛ برخی میگویند زمانی میتواند گزینهای جدی برای ریاستجمهوری تلقی شود که ساختار سیاسی در جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که رویکارآمدن یک رئیسجمهور نظامی مفید خواهد بود.