دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز (ssf)
مصادف شدن اعلام کنفدراسیون شمال سوریه توسط کُردها با عید نوروز، خبر از تولد ملت-دولتی جدید در خاورمیانه می دهد که با افسانه های کردها پیرامون عید نوروز و نجات شان توسط کاوه از دست ضحاک در هم آمیخته است (همچون عید کریسمس نزد ارمنیان که ورای سالی نو برایشان بوده و ارمنیان خود را نخستین کشوری می دانند که به شکلی رسمی دین مسیحیت را پذیرفت و بسان ملتی متحد ظاهر شده و در حقیقت–دوباره- زاده شد. همین طور روز و عید شبات نزد یهودیان که هم با خلقت جهان مرتبط شمرده می شود و هم روز نجات قوم یهود از اسارت در سرزمین مصر)، و به ما نوید می دهد که دوران قرن ها مبارزه توأم با درد و رنج و حرمان برای این حق عادلانه دارد به سر می آید.
با وجود این که نام نوروز همواره با ایران و ایرانیان در هم آمیخته، اما تنها کردها هستند که نوروز برای شان ورای عید و مراسم و گذشته و تاریخ و خاطره ها می رود و به افسانه ها و آن هم دقیقاً افسانه تولد یک ملت می رسد (نام کاوه نزد کردها نیز بیش از ایرانیان بر فرزندان شان گذاشته می شود). در افسانه های کردی نوروز تنها تولد بهار و سال جدیدی نیست که تولدی به نام “ملت کُرد” در این روز نیز هست. در افسانه های کردی رفته است: مأمورانی که باید بنا به حکم ضحاک ماردوش، هر روز انسانی را قربانی کرده و مغز وی را به عنوان فدیه به مارهای وحشی برخاسته از دوش های ضحاک می خوراندند، انسان هایی را که به ایشان سپرده می شدند، نمی کشتند و در خفا آنان را فراری می دادند و به جایش مغز گوسفندی را برای ضحاک ماردوش می فرستادند. قربانیان فراری یکی یکی به کوه های اطراف فرار می کردند و در آنجا مأوا می گزیدند تا این راز همچنان مخفی بماند. این فراریان به تشکیل خانواده و عشیره و در نهایت قومی مبادرت ورزیدند که در کوهستان به زندگی ادامه دادند و به “کُردها” معروف شدند. قیام مردمی با رهبری کاوه آهنگر منجر به ساقط کردن ضحاک ماردوش و آزادی ملت کرد در اولین روز بهار مصادف شد و عید نوروز نام گرفت که هم سالی نو و هم آزادی ملتی نو را پس از نجات از ظلم و جور اعلام می کرد و به رسمی و عیدی ماندگار در تاریخ بدل شد تا هر سال از آن یاد کنند و سینه به سینه برای فرزندان شان نقل نمایند.
کردها مدت هاست که در عراق تقریباً تمامی حقوق و امتیازات یک کشور مستقل را دارند، مگر نام کشور مستقل، و سیاستمداران و جریان هایی در کردستان عراق مصمم اند که نام یک کشور مستقل را نیز امسال به خود اختصاص دهند. اینک نوبت کردهای سوریه است. ما در طول این سال های پس از قیام های منطقه ای که به بهار منطقه تعبیر شد، گام به گام به سوی این حق پیش رفتیم؛ چه با اقداماتی همراه و همگام با طرف های مختلف درگیر در سوریه و قدرت های منطقه ای و جهانی و چه با اقداماتی یک جانبه؛ چه از طریق تعامل و مسالمت آمیز و چه با مبارزه و حتی دفاعی واقعاً مقدّس از جان و زندگی نه فقط کردها و اقلیت ها که آحاد مردم آواره و پناهجو (در برخی از مناطق بیش از 8 برابر جمعیت شان پذیرای آوارگان شدند). هیچ مردم و مسئولی به اندازه مردم و مسئولان کردستان سوریه پناهگاه آوارگان و پناهجویان نبودند و با وجود این که برخی از نامسئولان کشورهای همسایه، مرزهای شان را حتی بر روی نیازهای ضروری مردم کردستان سوریه بستند، اما آنان همان اندک داشته های شان را با همگان تقسیم کردند.
کردهای سوریه دست دوستی به سوی همه کس حتی نامسئولانی در منطقه که پنهانی به داعش کمک می کردند و در کشتار کردهای کشورشان نیز دست دارند، دراز کردند. نتیجه تعامل شان را تا حد زیادی دیدند و گام به گام نزد همه طرف های درگیر در سوریه –به جز ترکیه- مشروعیت یافتند و عملاً نیروهای نظامی شان داعش را بارها شکست داد و علاوه بر مناطق کردنشین در سایر مناطق همجوار نیز تروریست ها را با کمک نیروهای عرب و ایزدی و مسیحی و پشتیبانی هوایی روسیه و آمریکا بیرون راندند. نامسئولان ترکیه نیز با بازی های کودکانه شان نه تنها نتواستند مانعی جدّی برای کردهای سوریه در نیل به حقوق شان ایجاد کنند، بلکه موجب شدند تا ما علاوه بر تعامل و تشریک مساعی به سوی اقدامات یکجانبه در کردستان سوریه کشیده شویم. کردها با سازماندهی و ساختار کانتون هایی که قبلاً رهبرشان اوجالان برای شان طراحی کرده بود، به تشکیل مجالس و دولت های محلی موقت اقدام کردند و به برقراری امنیت و خدمات رسانی به مردم مبادرت ورزیدند. پس از اخبار خوب و غیرمنتظره آتش بس و رفتن طرف های درگیر در سوریه به سوی میزمذاکره، وقتی که کردها را به مذاکرات صلح سوریه دعوت نکردند، یعنی عملاً به ما گفتند که حالا وقت اقدامات یکجانبه فرا رسیده است (راه مشابهی که با ملت و دولت در فلسطین نیز از طریق هم مذاکره و هم اقدامات یکجانبه دنبال کردیم). پس اعلان کنفدراسیون شمال سوریه آخرین شان بود (آرزو دارم که شاهد تولد “ملت-دولت ایزدی” نیز باشم و حتی اگر شده به شکل منطقه ای خودمختار، ایزدیان امکان اداره امورشان توسط خودشان را در دست گیرند). کاملاً واضح است که در این جهش آخر کردهای سوریه، بسیاری مخالفت خواهند ورزید (البته از کردهای همه مناطق دیگر خاورمیانه به خصوص دولت کردستان عراق انتظار دارم که اعلام همبستگی و همه نوع حمایت از آنان کنند)، اما مگر هیچ ملتی در تاریخ هست که به تمام حقوق شان یکدفعه و بدون مخالفت دیگران رسیده باشند؟ همه ملت- دولت های تاریخ راه های پر فراز و نشیب مشابهی رفتند. فلسطینیان بعد از بیش از 6 دهه مبارزه و گرفتاری گام به گام پیش رفتند تا در سال 2012 رسماً به عنوان یک کشور ناظر در سازمان ملل به رسمیت شناخته شدند. تازه کارشان هنوز نیز تمام نشده و با کلی کش و قوس به تازگی عضو رسمی دادگاه بین المللی لاهه شدند و هنوز در اشغال به سر می برند و مبارزه و گفتگوهای شان ادامه خواهد داشت. همین یهودیان پس از سال ها آوارگی، اسارت و تحمل انواعی از تبعیض و آزار و حتی نسل کشی، پس از جنگ جهانی اول موفق شدند باز دولتی از آن خود تشکیل دهند و سپس چند دهه گذشته به عنوان یک کشور مستقل توسط سازمان ملل و بسیاری از کشورهای جهان به رسمیت شناخته شدند (حتی ایالات متحده آمریکا که سال هاست از بزرگترین حامیان اسرائیل است، مخالف اقدام یکجانبه اسرائیل برای به رسمیت شناخته شدن توسط سازمان ملل بود)، اما توسط کشورهای عربی و بسیاری از کشورهای اسلامی نه، که روابط چندانی نیز با آنان ندارند و متأسفانه تبعیض در مناطق مختلف خاورمیانه نسبت به یهودیان هنوز نیز پایان نیافته و ادامه دارد. ما نیز اینک در نقطه عطف تولد ملت-دولت کُرد ایستاده ایم و آن را “پیروزی و جشنی” می بینیم که باز با سال نو و عید نوروز تقارن یافته و به ما نوید می دهد که اگر سال 2012 سال ملت-دولت فلسطین بود، سال 2016 سال “ملت-دولت کُرد” خواهد بود.