یاور رهبر، یاور شیطان، معلوم الحال و ابله از آب در آمد! محترم مومنی روحی

0
222

در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری حکومت اسلامی، که در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به انجام رسید؛ و در پایان به خاطر ریخته شدن آرای تقلبی درون صندوق های رای گیری توسط سپاه پاسداران، نتیجه اش آن شد؛ که محمود احمدی نژاد را دارای اکثریت آراء نامیدند. و دیگر نامزدهای آن انتخابات، که از رای آوردن خود هیچگونه تردیدی نداشتند؛ جهت ستاندن حق تضییع شده خودشان، به اتفاق افرادی که به آنان رای داده بودند؛ برای اعتراض کردن به حق کشی نسبت به خودشان، به درون خیابانهای کشور آمدند. و آن تظاهرات را منجر به شورش موسوم به « جنبش سبز » نمودند؛ که در نهایت تاسف در این رابطه، هزاران تن از هم میهنان ما دستگیر و زندانی و قربانی مطامع جاه طلبانه برادران قاچاقچی گشتند. وحشت کتمان نکردنی مقام رهبری از این برادران سودجو و قدرت پرست، به وی فرصت و جرات نداد؛ تا که حق را به دارندگان آن برساند. ضمن آن که جوربزه چنین کاری را هم نداشت ( زیرا که رهبر به دلیل مصلحت اندیشی اربابان درونمرزی خودش ناگزیر است؛ که همواره از فرماندهان سپاه حرف شنوی داشته باشد؛ و جز دستورات آنان را انجام ندهد. از اینرو، بعد از برپا شدن غائله اعتراض به انتخابات تقلبی، باز هم به فرمان ارباب، پشت تریبون نماز جمعه قرار گرفت. تا با حالی زار به آشکارا به سایر کاندیداهای مردود شده انتخابات بگوید: « دیدگاه های آقای رئیس جمهور از آقای هاشمی به من نزدیک تر است “مرادش احمدی نژاد نوکر دست نشانده سپاه در پست ریاست جمهوری” بود.»!

از آن به بعد، احمدی نژاد به هر جلسه و مراسمی که وارد می شد. تمامی حاضران در آنجا یکصدا فریاد بر می آوردند: « صل علی محمد، یاور رهبر آمد »؛ یاور رهبر هم در کمال ناتوانی و بی خردی، شاید هم رندی و موذیگری، چنان بلائی بر سر اقتصاد کشور آورد؛ که کم ترین لطمات وارد شده به مملکت در دوره های نهم و دهم ریاست جمهوری وی، گم شدن دکل های نفت، همچنین نابود گشتن مبالغ هنگف سه و شش و هشت و دوازده هزار میلیارد تومانی از خزانه کشور بود!

از سال ۱۳۹۲ خورشیدی، با سر آمدن دوره دهم ریاست جمهوری وی، و تمام شدن امکانات لفت و لیس سپاه از مملکت به علت باز شدن دریچه هائی که رئیس جمهور کلید های آنها را به ایشان ارائه می نمود. یکباره یاور رهبر آقای دکتر…… محمود احمدی نژاد، بهترین سوژه های طنزآمیز برای هنرمندان کاریکاتوریست گردید. و صاحبنظران را بر آن داشت؛ تا با مطرح کردن نقاط ضعف عملکردهای هشت سال ریاست جمهوری او در کشور، مراتب زیان های به وجود آمده از دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد را، به صراحت به مردم ایران بگویند؛ و نزد تمامی جهانیان مطرح سازند!

یاور رهبر مدتی طولانی سکوت اختیار نمود؛ اما بعد از اتمام دوره یازدهم ریاست جمهوری، که شیخ حسن روحانی مدیریت قوه اجرائی رژیم را بر عهده داشت. پس از دستگیری رحیمی معاون اول احمدی نژاد، و محاکمه حمید بقائی معاون دیگر او، یاور رهبر دوباره به میدان مبارزه لفظی با مخالفان خود آمده، و جالب است که اکنون با ارسال نامه های متعدد به سید علی خامنه ای، مقام رهبری را با دادن رهنمودهای عملی، برای ایجاد اصلاحات مورد لزوم در همه زمینه های کشور را تشویق نیز می کند!

تازگی ها نامه هائی را که برای خامنه ای می نویسد و به او می رساند. را آشکارا در همه جا منتشر می نماید. در آخرین نوشته ای که برای رهبر فرستاده، با همه نادانی هایش به نکات نسبتا درستی اشاره نموده، که این امر موجب واکنش هائی از سوی مقامات پیشین و کنونی حکومت نسبت به سخنان او گشته است. احمدی نژاد از خامنه ای خواسته، رئیس قوه قضائیه را از این مقام بردارد؛ و فرد دیگری را جایگزین صادق آملی لاریجانی نماید؛ و جهت حذف آخوند حسن روحانی از مقام ریاست قوه مجریه، دستور برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، همچنین انتخابات مجلس شورای اسلامی را صادر کند. وی در نامه اش به رهبر، از او خواستار اقدامات عملی و فوری، برای اصلاح وضع کنونی کشور شده، و با اشاره به نیاز به اصلاحات در دفتر رهبری، در این باره هم توصیه هائی به مقام رهبری کرده است. وی همچنین از خامنه ای خواستار آزاد نمودن همه زندانیان سیاسی و عقیدتی گشته، که به اتهامات « نشر اکاذیب » ، « توهین به رهبری » و « اقدام علیه امنیت ملی » به زندان افتاده اند!

در پاسخ به احمدی نژاد، ضمن بی مورد دانسته شدن برگزاری انتخابات زود هنگام توسط شورای نگهبان، حمید رسائی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی،‌ و حامی سابق احمدی نژاد، در واکنش به نامه اخیر وی به رهبر، در توئیتی که منتشر نموده، او را « یاور شیطان » خوانده است. محمد علی رامین معاون مطبوعاتی احمدی نژاد در وزارت ارشاد نیز گفته است: « احمدی نژاد به وعده فروپاشی نظام اسلامی، و حمایت شیطان اکبر دل خوش کرده است. » محمد علی رامین در کانال تلگرام خودش، به مافوق سابق خویش توهین کرده، و او را یک شیطان حقیر و ابله نامیده است!

آخوند عبدالحمید خدری عضو فراکسیون روحانیت مجلس شورای اسلامی نیز، امروز در جلسه علنی مجلس، احمدی نژاد را، شخصی معلوم الحال و ناقص العقل نامیده و گفته است: « انتظار می رود که نظام با اقتدار با او رفتار بکند.»!

ظاهرا آخوند عبدالحمید خدری، عضو فراکسیون روحانیت مجلس شورای اسلامی فراموش کرده است؛ که رهبر نظام همیشه بدون نظام جمهوری منفور اسلامی، تا کنون به اندازه کافی جام زهر های متعددی را نوشیده است. اگر بخواهد به فرمایش آقای وکیل مجلس، با اقتدار با احمدی نژاد زبان دراز و یاوه های او برخورد نماید؟ این امر « تف سر بالا » به سوی خودش خواهد بود. که نوشیدن جام زهری دیگر توسط جناب شان را الزامی می نماید. چرا که در همان نماز جمعه کذائی که می خواست پشتیبانی خودش از این مردک را به مردم نشان بدهد. با اطمینان خاطر پشت تریبون آنجا به همه گفت: « دیدگاه های آقای رئيس جمهور(محمود احمدی نژاد) از دیگران و از آقای هاشمی به من نزدیک تر است.»!

اکنون چه شده که یکباره، دیدگاه های دلقک رژیم اشغالگرتان هجو گوئی و یاوه سرائی گشته، خودش هم معلوم الحال و ناقص العقل گردیده، و یاور شیطان و حقیر و ابله نامیده می شود؟ یادتان باشد، که در زمان دو دوره ریاست جمهوری همین کوتوله سیاسی، فرماندهان سپاه برای خودشان اسکله های خصوصی درست کردند(با مجوز رئیس جمهور احمدی نژاد)، تا با خیال راحت قاچاق هائی را که با کشتی به داخل مملکت می آورند. در همان اسکله خصوصی میان قاچاقچیان داخل کشور تقسیم نمایند. تا بدون واهمه و دور از نظر دیگران، کار شنیع و ضد مردمی خودشان را انجام بدهند. همانگونه که در برخی از مناطق کشور برای خودشان فرودگاه های کوچکی به وجود آورده اند(باز هم در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد و با مجوز او) ؛ تا که با خیال راحت به کارهای غیر انسانی و مخفیانه خود بپردازند!

خود این فرد موذی و جاه طلب، و همدستان او نیز به خوبی می دانند؛ که خامنه ای در برابر فرماندهان سپاه هیچ عددی نیست؛ و اجازه ندارد که بدون صلاحدید آنها به کاری دست بزند. از اینرو، احمدی نژاد و یارانش هر کاری که می خواهند انجام می دهند. زیرا می دانند که با همه پوچ و هیچ بودن شان، وجه المصالحه میان سپاه و رهبری می باشند؛ و هیچیک از این دو قدرت، نمی توانند بدون اجازه و صلاحدید آن دیگری، دکتر محمود احمدی نژاد، مهره ی صد در صدی دولتمردان کشور اسرائیل در ایران را، با اقدامات سرکوبگر خودشان نابود کرده و خفه اش نمایند!

اگر چنین امری امکان پذیر بود؛ چرا تا کنون او را به خاطر تخلفات میلیاردی که در زمان ریاست جمهوری اش، توسط خود او، و سایر همدستان اش انجام گرفته است. را به دادگاه احضار نکرده اند. تا که پاسخگوی کارهای ناهنجار شان باشند؟!

محترم مومنی

مقاله قبلی۱۷۰ درویش در چهار بیمارستان تهران و حمله شدید امامان جمعه به دراویش گنابادی
مقاله بعدینخستین نقاشی جهان به قدمت ۶۵,۰۰۰ سال
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.