فاطمه معتمدآریا بازیگر مشهور و میهمان ویژه نخستین جشنواره ایرانی فیلم «عصر» در آنکارا در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی گفت: “ما یک دوره 8 ساله خیلی آشفته و به هم ریخته را در ایران داشتیم. دوره ای که تسلط تلویزیون بر سینما بوده که خوشبختانه اکنون تمام شده ولی متاسفانه این دوره یک تخریب عظیمی در روابط سینمایی ما به وجود آورده است”.
ادامه سخنان معتمدآریا در این گفتگو را در زیر می خوانید:
مسایل و مشکلات سینمای امروز ایران بیشتر به گستردگی آن در ایران مربوط می شود، چون این هنر در ایران بعد از انقلاب ایران از سابقه ای سی و اندی سال برخوردار است.
سینمای بعد از انقلاب در ایران، همزمان با کل سینمای جهان و در فاصله یکسال به وجود آمده است. البته سینمای ایران جزیی از سینماهای قدیمی جهان به شمار میرود. به همین علت مشکلات و مسایل آن نیز حول اتفاقات گسترده ای است که در آن کشور رخ می دهد.
نمی توان مشکل خاصی را به عنوان یک معضل برای سینمای ایران مطرح کرد، ولی سینمای ایران قانون و قاعده خاصی برای خودش دارد و بر اساس آن قواعد حتما برخی اوقات مشکلاتی پیش می آید که حل آنها ساده نیست.
سینمای ایران امروز در سطح جهانی موفق عمل می کند و به عنوان یک سبک شناخته شده است. این سینما در حال حاضر به عنوان سبک سینمای ایران در دنیا شناخته شده و دارای طرفدار است و از سوی جهانیان دیده و بررسی می شود. خیلی از دانشگاههای دنیا براساس شیوه ساختاری کارهای عباس کیارستمی دروس خود را تدریس می کنند.
اهمیت سینمای ایران در دنیا بسیار زیاد است و دلیل آن نیز تلاشی است که برای سینمای ایران صرف شده است. در سالهای اولیه انقلاب هر شکلی از تقلید و الگوبرداری از سینمای خارجی به خصوص آمریکا در ایران ممنوع شد.
ما سالیان سال فقط اجازه اکران فیلمهای داخلی را در ایران داشتیم و هیچ فیلم خارجی در کشور اکران نمی شد و سطح توقع از هنرمندان بالا رفت و مردم سینماگران ایران را مجبور به ساخت کارهای خوب کردند. کارهایی که متفکرانه باشد و مسایل اجتماعی آنها را مطرح سازد. به همین علت بخش عظیم سینمای ایران مربوط به مسائل اجتماعی است.
سینماگران مجبور بودند خودشان را به روز کنند تا جاذبه و ارتباطشان با مخاطب را از دست ندهند. در اصل علت این موفقیت تلاش و سابقه و اینکه الگویش خودش بوده و به خاطر محدودیتهای موجود دست به تقلید نزده و بیشتر به خلق چیزهای جدید پرداخته است.
من تفاوتی بین کار زن و مرد در سینمای ایران قابل نیستم. الان هم من به عنوان یک زن مشکلاتی برای خودم در سینما نمی بینم. با اینکه ما در جامعه و جهان شاهد آن هستیم که یک نگاه مردسالارانه وجود دارد ولی زنها نیز بسیار قوی هستند.
بسیاری از زنان در تمامی عرصه ها فعال هستند و در ایران این قدرت چند برابر است. قانون اساسی ایران ما را به داشتن حجاب برای خانمها اجبار می کند و همچنین قواعد خاصی در کشور ایران وجود دارد که مختص خانمهاست. برای اینکه این موارد بر زنها بیشتر مسلط نشوند، زنها سعی کردند خودشان را بالاتر برده و ارتقا دهند.
بخش عظیمی از جامعه ما به دست زنها حرکت می کند به خصوص سینما که تحت تاثیر و نشات گرفته از مسایل اجتماعی است قدرت زنان را بیش از پیش نشان می دهد. در سینمای امروز ایران ما تقریبا اثری از تعریف کلاسیک زن نمی بینیم.
پیشتر تنها افراد تحصیل کرده و ضمن دریافت مجوز از انجمن بازیگران وارد این عرصه می شدند، اما وقتی تلویزیون آمد هر کسی را از هر جایی وارد عرصه بازیگری کرد و سبب ایجاد تخریب بزرگ در این حرفه شد.
اولین نشانه های تاثیر این تخریب بر روی بازیگرانی بود که ندانسته به این حرفه وارد شدند و تنها هدفشان دستیابی به آرزوهایشان بود. به نظر من علت اصلی مهاجرت بخش عظیمی از بازیگران به خارج از ایران، تزلزل موجود در شخصیت آنها نسبت به حرفه ایشان است.
کسانی که در حرفه خود متبحر باشد راههای پیشرفت و رفع مصایب را نیز یاد می گیرد، ولی متاسفانه هم در داخل و هم در خارج موقعیتهایی پیش می آید که هر چقدر که بگویید من تحت ستم بوده ام بیشتر تحویلت خواهند گرفت.
هرگز نمی توانم بگویم که در حرفه ام هیچ مردی به من نگاهی غیر از نگاه حرفه ای نداشته است. من خودم اجازه این نوع نگاه را نداده ام. همکارانی نیز که مشکلی از این لحاظ داشته اند و به خارج از کشور رفته اند می توان گفت ناشی از رفتار خودشان است که نمی دانستند چگونه باید با مردان برخورد کنند.
این مسئله در همه جای دنیا وجود دارد که به زن به عنوان یک زن نگاه می کنند. پس کسانی که اجازه می دهند هر کسی به این حریم وارد شود به این علت است که انان جایگاه خود و حرفه خود را نمی دانند.
این افراد به همین علت و به خاطر مسایلی که در داخل با آن مواجه می شوند و هم به دلیل جاذبه هایی که در بیرون است ترجیح می دهند به خارج از کشور بروند. این حرفه نه زیبایی٬ نه دریدگی و نه بی پروایی می خواهد این حرفه بیش از هر چیزی دانش و تسلط بر بازیگری می خواهد.
سریال سازی در ترکیه یکی از مهمترین صنایع آن است به بقیه نقاط جهان صادر می شود. الان در همه جای دنیا سریالهای ترکیه جایگاه خاصی را دارا هستند. سریالهای ترک در ایران نیز که به جهت تشابهات که با ملت ما دارد خیلی اهمیت پیدا کرده است.
در ارتباط با همکاریهای دو کشور در حوزه سریال سازی نمی توانیم با همدیگر ارتباط برقرار کنیم و فعالیتهای مشترک چندانی داشته باشیم. چون مناسبات سریالهای ایران و ترکیه چه از نظر حجاب و چه از منظر طرح موضوع و مسایل اجتماعی با هم متفاوت است.
اما از نظر سینما هم اکنون شاهد ظهور نسل جدیدی در سینمای ترکیه هستیم که نسل متفکر و روشنفکر سینمای ترک هستند. افرادی از قبیل نوری بیلگه جیلان و فاتح آکین به عنوان الگو در ترکیه مطرح هستند.
نسل جدید فیلمسازهای ترکیه با یک تفکر و ثبات قدم در طرح مسایل اجتماعی و روز ترکیه هستند و به جلو حرکت می کنند و این وجه مشترک سینمای دو کشور است و ما می توانیم در این خصوص همکاری داشته باشیم.
من ترکیه را بسیار دوست دارم و در بیشتر فستیوالهای استانبول و آنکارا در قالب هیات داوران دعوت شده ام. این فستیوال نیز هنوز کار بسیاری دارد. تنها حسن آن این است که توانسته سینماگران ایران را به دور از هر حاشیه ای یکجا جمع کند و یک کار هنری انجام بدهد.
امیدوارم تمام مسایل و مشکلات ترکیه به عنوان یک کشور پرجاذبه با مردم مهربان و فهیم و فرهنگ دوستش رفع شود و به آرامش برسد.