دروغگوئی و توطئه چینی و پشت هم اندازی و هر صفت منفی دیگری که سراغ دارید؛ در اندام همه حکومت هائی که مارک خلافت اسلامی بر آنها جلوه گر می باشند نهادینه شده است. وقتی پایه های یک دین برخاسته از تزویر و ریای دو تن از رندترین رندان عالم(محمد نوه کلیددار کعبه< عبدالمطلب> و سلمان پارسی < یک ایرانی ساکن عربستان> که از دوستان عبدالله پدر محمد بوده است) انسجام بیابد؛ هرگز نمی باید و منطقی هم نیست، که به ادامه دهندگان راهی چنین نادرست اعتماد نمود و آن را پذیرفت!
چه اهل تسنن باشند و چه شیعی مذهب، سردمداران همگی خلافت های اسلامی، چه خودشان را خلیفه مسلمین کشورشان بنامند و بدانند و چه نه، راهی جز نیرنگ و دسیسه نمی شناسند؛ و هیچ کاری جز برای دوام و بقای حاکمیت ننگین خویش انجام نخواهند. تا سی و اندی سال پیش، که هنوز پای منحوس خمینی دجال، یکی از دگم ترین پیروان این دین منفور به کشور پاک نهادان، به ایران آریائی ما نرسیده بود. خلیفه های ممالک جهان اسلام، تا حدودی کمتر از بعد از شکل گرفتن حکومت جهل و جور و جنون و جنایتکار اسلامی در ایران، جهت حفظ کردن بارگاه خلافت خویش به انواع دغلکاری دست می زدند. اما پس از شروع جمهوری پلید اسلامی در ایران، و شناخته شدن چهره اهریمنی اسلام ناب محمدی برای همگان در دنیا، دیگر برای هیچ کسی کوچک ترین تردیدی باقی نمانده است؛ که تا هیولای مهیبی به نام ” دین اسلام ” و همه اقمار ضد بشری آن در جهان وجود دارند؛ به قدر ارزنی هم از شقاوت موجود کم نخواهد شد؛ و پیروان بدنام و کژمدار آن در سراسر گیتی، از ادامه دادن انواع فتنه گری هائی که به کار می گیرند دست بر نخواهند داشت!
” رجب طیب اردوغان ” رئیس جمهور خشکه مقدس و دینزده کنونی کشور ترکیه، عکس آنچه که نزدیک به یک قرن پیش، توسط ” کمال پاشا آتاتورک ” پدر ترقیخواه و روشنفکر ملت ترکیه تدبیر نمود را انجام می دهد. آتا تورک که برای اعتلای کشورش، اصول نوینی را در کشور ترکیه بنا نهاد؛ و این مملکت را در قالب یک حکومت برخاسته از دموکراسی پایه گذاری نمود؛ سعی داشت که مردم کشور اش را، از موهبت عمل نمودن به اصول دموکراسی، به شرایط اعتبار مردم اروپا در این زمینه برساند. اما اردوغان، نه آنکه در این رابطه در نقطه صفر قرار دارد؛ بلکه کاملا عکس آن را عمل می کند!
اردوغان در طول ریاست خودش بر دولت ترکیه، چندین بار با ایجاد تنش هائی میان حکومت ترکیه با کردهای این کشور، شخصیت ستیزه جوی خود را مطرح نموده است. نارو زدن های وی به جهانیان، مانند خریداری نمودن نفت به یغما برده شده کشور عراق به دست دولت خودخوانده جنایتکار اسلامی <داعش>، در کارنامه عملکردهای او، چهره یک سیاستمدار تکرو را به وی داده است. و در کنار این کار خودمحورانه، با عبور دادن داعشی های قاتل از مرز ترکیه به سوی سوریه، حکومت و دولت خویش را، آماج دریافت کردن انواع اهانت های مؤدبانه سیاستمداران نامی جهان کرده است!
وظیفه اصلی آقای اردوغان، به عنوان رئیس جمهور کشور ترکیه، بها دادن ایشان به خواسته های منطقی ملت این کشور است. کاری که او در طول چند سالی که از ریاست اش بر دولت ترکیه می گذرد؛ را به دست فراموشی سپرده، و اکنون که بیش از پیش صدای افتادن تشت رسوائی ایشان از بام آسمان بر روی زمین، ننگ های بیشتری را بر لیست اشتباهات خویش افزوده، با راه انداختن یک کودتای تقلبی، جهت شناسائی مخالفان خود و دولت ناتوان خویش در میان ابواب جمعی آرتش ترکیه، باعث هشیارتر نمودن افسران و درجه داران و سربازان آرتش کشوراش گردیده، بعید به نظر نمی رسد که بعد از این کودتای تقلبی، که ناگزیر به آن نام کودتای نافرجام را داده اند؛ آرتش این کشور با تجربه هائی که طی دو سه روز اخیر کسب کرده، کودتای نافرجام کنونی را، به یک کودتای نتیجه بخش بعدی پیوند بزند؛ و رنگ زیرک نمائی چهره رئیس جمهور ترکیه را، با رنگ سرخ شرمساری وی از بی کیاستی اش تاخت بزند!
محترم مومنی