کودتای سیاسی اردوغان در ترکیه، پیآمد کودتای نظامی او!

0
154

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، پس از به نمایش گذاشتن کاریکاتوری حزن انگیز به نام ” کودتای نظامی ” در این کشور، به جهت آنکه ننگ کودتاگری را از روی خویش بزداید؛ دست به انجام دادن یک کودتای سیاسی در ترکیه زده است. وی و همدستان کودتاچی او، از باب این که لکه چنین ننگ بزرگی را از چهره حاکمیت دیکتاتوری خودشان پاک نمایند؛ تغییرات مستبدانه زیادی، مبنی بر تعطیل کردن بسیاری از واحدهای آموزشی، مؤسسات دولتی و مراکز نظامی در ترکیه  را اعمال کرده است. که در این رابطه، هزاران کارمند دولت و افسران این کشور بی کار گشته و خانه نشین شده اند!

سرآغاز به وجود آمدن نوعی از دیکتاتوری قرون وسطائی به سرکردگی اردوغان در ترکیه، موضوعی است که وی از مدتها پیش به آن اندیشیده بوده است. از هنگامی که شهردار استانبول بود(1994)، از موقعی که حزب ” عدالت و توسعه ” را در کشوراش راه اندازی کرد(2001) که از آن زمان تا کنون حزب حاکم در ترکیه است؛ از هنگامی که به نخست وزیری ترکیه منصوب گشت(2002)؛ و از همان نخستین روزی که به ریاست جمهوری در این کشور (2014) رسیده است. همواره در رؤیای برپا ساختن یک حاکمیت فناتیک و دیکتاتوری اسلامی در ترکیه بوده است. تا در این رهگذر، عظمت دوران حکومت عثمانی را به کشور خویش باز گرداند!

ظاهرا ایشان در نظر داشته اند، که بعد از کودتای نظامی هفته گذشته، با فاصله کوتاهی از این رویداد، یک کودتای سیاسی را هم چاشنی آن بفرمایند؛ تا از این پس مردم این کشور، بدون کوچک ترین اعتراضی، زیر تمامی بارهای فرمایشی ایشان بروند و دم نزنند!

همچنین، از آنجائی که نمی خواهد نام او در تاریخ ترکیه و سایر کشورهای دنیا، به عنوان رئیس جمهور کودتاچی مطرح شود؛ در نظر داشته و دارد، تا به کمک این کودتای سیاسی، که اولین تیر ترکش آن به گارد ریاست جمهوری اصابت خواهد کرد(چون به گفته بن علی بیلدیریم نخست وزیر ترکیه، که در تلویزیون رسمی آنجا، بیانیه حکومت نظامی و ممنوعیت آمد و شد در ترکیه را می خوانده و بررسی می نموده است؛ قصد دارند که به زودی گارد ریاست جمهوری کشورشان را منحل کنند.) اما همزمان با انحلال گارد ریاست جمهوری، به پاکسازی هزاران تن از مردم ترکیه، در واحد آموزشی، دولتی و نظامی آن کشور مشغول گشته اند!

ترساندن مردم ترکیه با چنین کارهای شنیع و پستی، که هرچه می بینند و می شنوند را به روی خودشان نیاورند؛ کاری است که از هر کسی و هر حکومتی بر نمی آید. مگر آنکه ایشان، از آبشخور پر منفعت اسلام ناب محمدی سیراب شده باشند؛ و جز به ایجاد یک حاکمیت سلطه جویانه دیکتاتوری، به چیز دیگری فکر نکند. باید منتظر ماند و دید، که آیا در میان ملت ترکیه، آیا کسانی هستند که به چنین حقارتی تن ندهند؛ و یک کودتای واقعی مردمی را، در کشورشان برپا کنند یا خیر؟ چنانچه عاقل باشند، و اگر به سرنوشت ملت دربند ایران در کشور همسایه شان توجه نمایند؛ از بیم آنکه ترکیه هم، با داشتن رئیس جمهوری خشکه مقدس و اسلامزده مانند رجب طیب اردوغان، که ” بالای حکومت اش را همه دیدند و پائین آن را نیز خواهند دید.” ، مانند ایران و مردم اسیر آن، به سرنوشتی چنین غم انگیز دچار نگردد؛ یک لحظه هم نباید به بطالت بگذرانند؛ و با یاری خواستن از نهاد های بین المللی، خود و میهن شان را، از حقارت ننگ رفتن زیر سلطه مسلمان های بی منطق نجات بدهند!

محترم  مومنی

مقاله قبلیاحتمال بازگشت جک باوئر به سریال «۲۴»
مقاله بعدی۲۰۰ کارمند ترکیش‌ایرلاین اخراج شدند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.