کفاف کی دهد این باده ها، به مستی ما ؟ کفاف کی دهد این دزدی ها، به خامنه ای سرلشگر دزدها؟!

0
378

رویترز: ” آیت الله خامنه ای از توافق جامع هسته ای ایران سود زیادی می برد. ” خبرگزاری رویترز در گزارشی تحلیلی، خامنه ای را یکی از افرادی می داند؛ که از توافق جامع هسته ای بیشترین منفعت را می برد. رویترز می گوید، ” ستاد اجرائی فرمان حضرت امام ” ، که در غرب به آن ” ستاد ” هم می گویند؛ یکی از سازمان هائی است، که در صورت تصویب توافقنامه هسته ای در کنگره آمریکا، به زودی از بند تحریم ها رها می گردد!

این سازمان که زیر نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی اداره می شود؛ و بر اساس تخمین های سال پیش، میزان دارائی هایش بالغ بر 95 میلیارد دلار بوده است؛ یعنی چیزی حدود چهل درصد بیشتر از صادرات نفتی ایران، دیدگاه غرب به ویژه نمایندگان جمهوریخواه آمریکا در سنا و مجلس نمایندگان این کشور را، بیش از پیش به سوی شک و تردید نسبت به سران جمهوری اسلامی معطوف می نماید. بر این اساس، و با توجه به این واقعیات، جمهوریخواهان آمریکا، توافقنامه هسته ای میان کشورشان و جمهوری اسلامی را، مشوّقی در جهت تقویت ” جاه طلبی های ” بیشتر آخوندها در منطقه می دانند!

نه قضیه دیدگاه های سناتورهای آمریکائی کمکی به مردم ایران می کند؛ و نه واکنش های مخالفان و موافقان این توافقنامه در ایران، می تواند نفعی برای ایران و ایرانی در بر داشته باشد. اما موجب می گردد، آنانی که سرنوشت خود و میهن شان برای ایشان اهمیت فراوانی داشته باشد؛ و هر چه که در هر رابطه ای به ایران مربوط بشود؛ باید نزد اینها جایگاه خاص خودش را حفظ بکند. چگونه است که تا به حال، کوچکترین توجهی به ماهیت وجودی و اهمیت حضور ستاد مورد نظر در کشور خویش نداشته باشند؟ و هیچگاه کنجکاوی شان در این ارتباط تحریک نشده است؛ که تا گاهی از خودشان بپرسند: که سازمان ” ستاد اجرائی فرمان حضرت امام ” چه نوع مؤسسه ای است؟ چه کسانی مشغول اداره کردن آن می باشند؟ اهداف کوناه یا بلندمدت آن چیست؟ چه ویژگی هائی دارد؟ چه سطحی از ملت از آن سود می برند؟ و چه نقشی در ایجاد بهبودی در وضعیت معاش و زندگی مردم ایفاء می نماید؟!

از آنجائی که سردمداران رژیم منفور آخوندی، که در دشمنی شان با ما و میهن باستانی مان هیچ تردیدی وجود ندارد. و بر هیچ کسی از آحاد ملت پوشیده نیست؛ که این نامردمان با چه هدف های قدرت پرستانه و تلاش برای سودجوئی های بیشتر مادی، گاهی هم معنوی، که آن نیز در نهایت به مادیات مورد نظر آنها متصل می گردد؛ غائله بهمن سیاه 57 و انقلاب شوم اسلام پلیدشان را، از آن باب بر ملت ایران تحمیل نمودند؛ که خودشان را به قدرت و ثروتی که هیچگاه نداشته اند برسانند. چنانچه شاهدیم، سی و هفت سال می گذرد، که به طور مستمر، در حال چاپیدن دارائی های مردمی هستند؛ که با دست خویش، این خاک ناپاک و آلوده به نجاست وجود کثیف ترین حاکمیت در جهان را بر سر خودشان ریخته اند؛ و بیشترین شان، مانند همان بردگانی که در چهارده قرن پیش در خدمت این جانیان بودند؛ به نوکری آخوندهای نالایق و بی کفایت تازی تبار تنزل حیثیت داده اند!

هیچ ضرورتی ندارد، که ما کاملا در جریان فعالیت های سازمان ” ستاد اجرائی فرمان حضرت امام ” قرار بگیریم(دست کم در شرایط کنونی) ، اما با توجه به ذهنیتی که در طول سه دهه و اندی از عملکردهای این جانیان در ایران داریم؛ فقط کافی است که تحلیل مختصری از پنج واژه تشکیل دهنده ی نام این مرکز فساد داشته باشیم؛ تا که دریابیم این نیز مانند بسیاری از مؤسسات دولتی، و نیز مراکز کشوری و لشگری که اکنون در ایران دائر می باشند؛ جز به انجام دادن کارهائی که با مصالح مردم ایران مغایرت صد در صدی دارند نمی پردازند!

” ستاد ” مرکز ثقل ادارات و زیر مجموعه های مراکز نظامی است؛ که در آن کارهای دبیرخانه ای و دفتری را انجام می دهند. ” اجرائی ” هم مفهوم عملی این ستاد بخصوص است؛ که به نظر می رسد موظف است، تا که برنامه های محول شده به این سازمان را به مرحله اجرا بگذارد؛ و آن برنامه هائی را که به این سازمان محول می گردند را، در نقطه عملی شدن تثبیت کند. واژه ” فرمان ” هم نیاز به هیچ تحلیل خاصی ندارد، به ویژه در ارتباط با نام این سازمان، که مشخص می نماید، حاکمیت فعلی رژیم، با راه اندازی این ستاد، مصمم بوده که هر فشاری را که مایل است بر مردم ایران وارد نماید؛ با عنوان دستورات و فرامین امام امت(امام اول پیروان ابله حکومت اهریمنی جمهوری ننگین اسلامی) ، حرفهای پوچ و بی محتوائی را که خمینی جنایتکار در قالب سخنرانی های ” صدمن یک قاز” خودش برای مردم ایراد می نمود؛ را ملاک به اجرا درآوردن امری بگردانند؛ که در ظاهر کار رسیدگی کردن به آن فرمان های خمینی ست؛ که آیا به اجرا در آمده اند یا خیر؟ اما در باطن، پوشش دادن به آن دسته از اموری است؛ که از طریق انجام پذیرفتن آنها، سبیل آقایان بیش از پیش از چرب گشته و آنان را به نان و نوای بیشتری برساند!

این فرمان های به اجرا گذاشته شده توسط این مکاران، چه بوده اند؛ که بالغ بر 95 میلیارد دلار سرمایه نقدی را، نصیب مدیران اجرائی آن نموده است؟ از آنجائی که تاکنون، هنوز هیچ گزارش قابل توجهی از عملکردهای این ستاد در هیچ رسانه ای مطرح نگشته است؛ هنوز کاملا مشخص نیست(دست کم برای نگارنده این نوشتار)، که نوکران آقا در این ستاد، به چه اموری رسیدگی کرده اند؛ و فرمان های مورد استفاده قرار گرفته شده، چه منافعی را برای مردم ایران نیز به بار آورده است؟ اما کاملا می توان حدس زد؛ تنها مورد که برای این سودجویان قدرت پرست، کوچک ترین اهمیتی ندارد؛ رساندن منفعت هائی از سوی این ستاد یا آن مرکز و ….. به مردم ایران است؛ که هنوز به ملت ایران بودن مباهات دارند. اگر هم گاهی دل امت شان را، با رساندن بهره های اندکی به ایشان به دست می آورند؛ به خاطر آن است که همیشه آن ساده دلان را زیر فرمان خودشان نگه بدارند. تا هرگاه که به سیاهی لشگر نیاز دارند؛ غلامان و کنیزان و مزدوران شان، فورا در خدمت آنها باشند؛ و اوامر این جانیان را اطاعت کنند. حتی اگر آن دستورات، به قتل رساندن مردم بی گناه کشور هم باشد !

محترم مومنی

مقاله قبلی۱۵ میلیارد دلار ارزش قاچاق کالا و لوازم خانگی در ایران است
مقاله بعدیدرخواست صربستان از اتحادیه اروپا: واکنش به “بی‌رحمی” مجارستان
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.