کریدورهای اقتصادی، تجاری و انرژی افغانستان و ترکیه؛ بقلم دکتر کاوه احمدی علی آبادی

0
388

کسانی که پیرامون به قدرت رساندن دوباره طالبان، تردید یا سوالی داشتند، پاسخ های شان را گرفتند؟ طالبان توانست داعش و سایر تروریست های افغانستان را از صحنه بیرون کند؟ با القاعده ای هایی -که با بسیاری از آن ها وصلت خانوادگی داشته و دارند، به خاطر روی گل کشورهای مترقی، (با القاعده) جنگیدند و تضعیف شان کردند؟ یعنی آمریکا به آن میزان دست و دلباز شده بود، که به خاطر این که چین از معادن افغانستان بهره برداری کند و کشورهای آسیای میانه و روسیه کانال های ارتباطی و کریدورهای انرژی و صادرات و واردات جهانی شان با مشکلی مواجه نشود (به خصوص که اینک روسیه بخش بزرگی از کریدورهای ارتباطی و تجاری اش با اروپا و غرب مسدود شده)، طالبان را از زندان های شان بیرون آوردند و کنفرانس در قطر برگزار کردند و از دولت قانونی وقت افغانستان که متحدشان بود خواستند تا برای ائتلاف با طالبان، جمهوری افغانستان را هم منحل کند و امارات اسلامی را بعد از آن همه فجایع دوباره مستقر سازند، به خاطر منافع چین و روسیه این کارها را کردند؟

حقیقتاً برایم سخت دشوار است که بتوانم خود را جای مقامات و رهبران روسیه و چین و آسیای میانه بگذارم که چه فکری در سر داشتند که طالبان را به عنوان هدیه ای که آمریکا برای شان به جا گذاشت و رفت، دیدند؟! در بهترین چشم انداز طالبان تنها اسب تروایی است که آنچه اینک می بینید، تنها اندکی از نوک کوه یخی است که بیرون زده است؟ جالب است، این قضیه برای اولین بار نیست و قبلاً هم آمریکا و غرب و پاکستان، جهادی های افغانستان را تربیت کرده، تجهیز نموده و به جنگ با دولت مترقی افغانستان که متحد شوروی سابق بودند، فرستادند. “این فیلمنامه تکراری است”. بیش از دوازده هزار اردوگاه آموزشی، پس از به قدرت رسیدن اخیر طالبان در افغانستان دایر شده و هم اینک در حال آموزش تروریست های مختلف از  سراسر دنیاست (قطعاً برای جلب توریست یا سرمایه گذاری خارجی برقرارشان نساخته)، تا روسیه ای که آمریکا و غرب، تمام کانال های مواصلاتی اش را در سراسر جهان قطع کرده و می کند، خیلی تحت فشار نباشد و از طریق افغانستان در کنترل طالبان با دنیای خارج ارتباط برقرار کند و تجارت و انرژی و تعاملاتش دچار مشکل جدی نشود؟ هنگامی که این مطلب را نوشتم و فرستادم، هنوز آخرین فایل رهبر طالبان بیرون نیامده بود و اون در این فایل با صراحت همه چیز را گفته است و جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد: «جنگ طالبان با تصرف کابل و افغانستان پایان نیافته و این گروه برای “تطبیق شریعت” باز خواهد جنگید» (تک تک کلمات آن برای یک متخصص شریعت اسلامی کاملاً مشخص و معنادارست). یعنی برای تحمیل با جهاد شریعت اسلامی در تمامی سرزمین های اسلامی، از جمله آسیای میانه خواهند جنگید. مقامات و سیاسیون غربی که مدام می گفتند طالبان تغییر کرده و مثل سابق نیست، به وضوح هم سخنان شان پیرامون شلاق و سنگسار زنان را شنیدید و هم تمامی محدودیت هایی که عملاً در همین دو سال گام به گام بر زنان تجویز و اعمال کردند (شما می خوایید به ما یاد دهید اینان چگونه انسان هایی هستند؟ ما نفس به نفس آنان را در شماره داریم. حتی یک مکث شان بر سر یک واژه می دانیم چه معنی خاصی دارد؛ بعد استراتژیست های نشسته توی کتابخانه های آمریکا می خواهند به ما بفهمانند و بقبولانند که طالبان اینک با طالبان گذشته فرق کرده و اینک چگونه فکر می کنند! اخبار و چرخش های پشت صحنه تصمیم گیری خودشان و رهبرانشان مدام به من گزارش می شود، آن وقت استراتژیست های نابغه غربی می گویند: نه طالبان سنی هست و با شیعیان اختلاف دارد و با تهران و ملاهای ایران همکاری نمی کند!؟ عجب طنز تلخی!).  

البته طالبان بعد از رسیدن به قدرت به آسیای میانه حمله نکردند! و با داعش هم در حال جنگ هستند. که این طور! یعنی تصور می کردید، طالبان پس از کنترل بر کابل، پای پیاده راه بیافتند و از مرزهای همسایگان بگذرند و به آنان حمله کنند؟ یعنی طالبان را تا این حد احمق فرض کردید که پس از سال ها تجربه جنگ ندانند که با پای پیاده و این تجهیزاتی که دارند، به مرزهای آسیای میانه برسند، قتل عام خواهند شد. هم طالبان و هم رهبران پشت صحنه شان در آی. اس آی. خوب می دانند که پس از سال ها نفوذ هسته های مخفی که به شکل شهروند و تاجر و فعالان مختلف در لایه های مختلف اجتماعی آسیای میانه و به همراهی تروریست هایی که بومی این مناطق شده اند، می توانند جنگ را رسمی کنند و تا قبل از آن باید چون کشوری دوست در انواعی از ارتباطات با این کشورها قرار بگیرند تا اقتصاد غیررسمی و قاچاق در این کشورها را بدست بگیرند، سپس آدم بخرند، مقام و مسئول بردارند و بذارند، و نفوذ خزنده شان را با چراغ خاموش ادامه دهند تا اول اقتصاد و سپس بقیه جامعه این کشورها را در دست بگیرند. کاری که در افغانستان کردند و تک تک ایالات بدون درگیری و از نظر امنیتی سقوط کرد، چون قبلاً همگی شان برای چنین کودتای خزنده ای تعویض شده بودند، آن هم در دوره پیش از آن که گفتند برای همکاری استخبارات افغانستان با پاکستان، شخصی (نمی خواهم اسم ببرم) را در رأس استخبارات افغانستان بگذارند که به پاکستان نزدیک است و با آنان همکاری دارد. همین کار را کردند و نتیجه تسلیم بدون جنگ افغانستان به طالبان شد.

پاکستان چند دهه است که طالبان را ساخته و پرورش داده و تجهیز و رهبری می کند، اما در تمام این دوران مدعی بوده که مخالف طالبان است و با آنان می جنگد. آنان احمق هم نیستند، درست پیش از حمله داعش به روسیه، یک درگیری ساختگی در همین دو هفته اخیر بین طالبان افغانستان با پاکستان در رسانه ها گزارش کردند، همین چند روز پیش هم داعش یک عملیات انتحاری بزرگ در قندهار انجام داد تا خدای ناکرده کسی شک نکند که طالبان و پاکستان کوچکترین ارتباطی با داعش دارند، چون خودشان قربانی اند، این هم شاهد! آی. اس. آی. پاکستان داعش خراسان را سازماندهی و هدایت می کند، تا شما از ترس داعش، به طالبان پناه ببرید و آنان را تقویت کنید. در تمام مناطقی از خاورمیانه که تروریست های اسلامگرا به قدرت رسیدند و تقویت شدند، همین گونه بوده که کشورهای مطبوع را متقاعد کردند تا برای نابودی تروریست های تندرو به تروریست های میانه روتر متوسل شوند و آنان را تقویت کنند. نتیجه اش را هم می توانید ببینید، هر روز نامی جدید و تندروتر ظهور کرد و عملاً تروریست ها در سراسر منطقه گسترش یافتند.  استراتژیست هایی که طالبان و داعش و هر اسلامگرای دیگری را در منطقه تقویت و رهبری می کنند، خوب می دانند دارند چه می کنند. اساساً آی. اس. آی. پاکستان با چنین وعده هایی به آمریکا (سی. آی. ای.) آنان را متقاعد کرد که پس از فاجعه یازده سپتامبر و سایر وقایع و فجایع متعاقب آن، برای به قدرت رسیدن دوباره طالبان رضایت دهد. می بینید که هر حمله داعش را نیز آمریکا پیشاپیش خبر دارد. چون سی. آی. ای. آمریکا با آی. اس. آی. پاکستان شرط کرده که هر عملیات علیه کشورهای مجاور را قبلاً به آمریکا اطلاع دهد. البته جزییات و زمان دقیق شان را به آمریکا اطلاع نمی دهد و دولت دموکرات کنونی آمریکا برای جلب همکاری طرف های مقابل به آنان یک آگهی قبلی می دهد.

علاوه بر این ها، چگونه آمریکا هم با طرح یک کمربند، یک جاده چین مخالف است و در اقصا نقاط دنیا کشورها را پیدا می کنند و آنان را از هر گونه مشارکت در آن باز می دارد، اما افغانستان و پاکستان را آزاد گذاشته تا هم در ابرپروژه یک کمربند و یک جاده چین مشارکت کنند و هم چین معادن و ذخایر افغانستان را در دست گیرد؟ روسیه که اینک در جنگ با غرب و مهمترین کشورهای ناتو است، و آمریکا حتی با تهدید و تحریم، تمامی کشورها را از همکاری با روسیه باز می دارد، بعد افغانستان، پاکستان و مهمتر از همه، ترکیه، متحد رسمی ناتو را آزاد گذاشته تا هب انرژی منطقه برای روسیه شوند!؟

دلیلش هم مشخص است، قرار است شما تمام سرمایه هنگفت انرژی، برنامه ریزی و سرمایه گذاری و “زمان” را روی شرط بندی سر اسب بازنده ببازید. اینک می گذارد تا نوکران شان با تظاهر به نافرمانی از ارباب شان با شما قراردادهای میلیاردی ببندند و بعد از گسترش سرمایه گذاری، در آخرین مراحل، کار را متوقف کنند؛ به سادگی یک تحریم. پاکستان و ترکیه از طرف غرب و ناتو ماموریت دارند (با همکاری برادران کوچک ترشان، افغانستان و آذرباییجان) تا با تظاهر به همکاری با چین و روسیه، سرمایه گذاری های چین و روسیه و آسیای میانه را جذب کرده و سپس متوقف کنند. سال ها زمان را در راه هدفی کاذب هدر دهید و هم زمان و هم سرمایه تان بر باد رود و در این مدت کانال ها و کریدورهای جایگزین واقعی تان را دنبال نکنید، چون این کریدورهای کاذب جذاب تر به نظر رسد و زمانی بفهمید که خیلی دیر شده است.

آمریکا و کانادا قبلاً همین کار را با رژیم ایران کرده اند. اجازه دادند تا مقامات رژیم از چند دهه پیش در بانک های غربی نقاط مختلف دنیا سرمایه گذاری کنند. مدتی گذشت، و حساب ها را جابجا کردند و یک جا بستند و چند جا باز کردند تا همه چیز طبیعی به نظر رسد. ایرانی ها دیدند، نه مثل این که حواس غرب نیست، سرمایه گذاری ها را بسیار بیشتر کردند و به چند صد میلیارد دلار (درست خواندید، میلیارد دلار) رسید. سپس ناگهان همه را متوقف کردند و شد دارایی غرب. کانادا همین آقازاده های مفت خور و دزد ملاهای ایران را نه تنها جذب که به عنوان کارآفرین نمونه کانادا معرفی کرد و هر چه فعالین مدنی ایرانی به دولت کانادا خبر می دادند، با تعجب می دیدند هیچ تاثیری ندارد و مقامات کانادا اساساً مطلع هستند و کاری نمی کنند. حالا یک دفعه تمامی حساب های شان را بسته و دارد یکی یکی بیرون شان می کند و سرمایه های دزدی از جیب مردم ایران شده سرمایه گذاری برای کارآفرینی و توسعه کانادا.

اینک ترکیه مشغول انتقال تروریست های اسلامگرا از لیبی و سوریه به مرزهای ایران و آذرباییجان و عراق است. به نظر نمی رسد برای تعطیلات نوروزی آمده باشند و بعد از نوروز بخواهند برگردند! همین تروریست های دستگیر شده در عملیات تروریستی مسکو، تاجیکی حرف می زدند و در مناطق شمالی سوریه سال هاست توسط میت ترکیه آموزش دیده، سازماندهی و هدایت می شده و می شوند که در اعترافات هم گفتند که از ترکیه بلیط تهیه کرده اند و قول پولی هنگفت گرفته اند (می خواهید با آنان مقابله کنید، باید آنجا را نه فقط بمباران، بلکه از تصرف ترکیه و میت خارج کنید؛ اتفاقاً “الان که این واقعه تروریستی مسکو رخ داده بهترین دلیل برای حمله و تصرف آنجا توسط نیروهای روسیه و ارتش سوریه است”؛ و ترکیه حملاتی را که در کردستان عراق برعلیه نیروهای اشغالگرش روی داده بهانه می کند و به کردستان سوریه حمله می کند). مناطق شمالی و هم مرز افغانستان با آسیای میانه از دیرباز موطن اقوام تاجیکی، ازبک، ترکمن و فارسی زبانان بوده، که هم از طالبان متنفرند و هم مقاومت تاریخی بر علیه جهادهای تحمیلی پاکستان با وساطت پشتون زبان های افغان داشته و دارند. از همان هفته های نخست به قدرت رسیدن طالبان، این مناطق را تحت فشار گذاشته اند برای مهاجرت اجباری و کوچ زوری اقوام منطقه و انتقال اقوامی از پاکستان و طالبان و خانواده های شان از وزیرستان پاکستان (حتی طالبان افغانستان هم نه، تا مبادا روزی عرق ملی شان در مقابل آی. اس. آی. پاکستان بیدار شود) به تمام مناطق مرزی آسیای میانه کرده اند تا هم بافت اتنیکی آنجا را عوض کنند و هم برای یک برنامه بلندمدت جهاد مستمر مردم منطقه، “جمعیتی سازمان یافته و گوش بفرمان محض” داشته باشند. یعنی درست کاری که در جنوب افغانستان و مناطق هم مرز با پاکستان قبل از سرنگونی دولت های مترقی افغانستان پیش از آن کردند.

چین در حال سبقت گرفتن از آمریکاست و روسیه در حال رستاخیز دوباره سوسیالیسم در سرزمین اصلی و کشورهای پیرامونی اند و اتحاد چین و روسیه به شدت “استراتژیست های رانتخوار کارتل های غربی” را نگران کرده که از اتحاد سرمایه سالاران اروپا و آمریکا پیشی بگیرند و این به استراتژیست ها و دکاندارانی در غرب که از طریق به قدرت رساندن اسلامگرایان نان می خوردند، فرصتی جدید بخشیده تا اسلامگرایان و جهادی هایشان را به مثابه یک راه حل برای جنگ سرد جدیدی که پیش بینی می کنند بین غرب و اتحاد چین-روسیه و متحدانشان (به خصوص در آسیای میانه) در خواهد گرفت، معرفی کرده و “دوباره جا بیاندازند”.

آگاه و در هماهنگی با هم باشید و از اینک “تنها سرمایه گذاری های بلند مدت تان را روی کشورهایی کنید که بدانید روی شان حداقل برای نیم قرن آینده به عنوان یک متحد می توانید حساب کنید”. تحولات بزرگی در همین دو سال اخیر در حال وقوع است و نئوسوسیالیسم در روسیه و آسیای میانه و قفقاز، آفریقا و آمریکای لاتین در حال شکل گیری و سازماندهی است و بسیاری از روابط گذشته در منطقه و جهان ناگزیر به بازتعریف هستند.