دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
کردهای سوریه
پس از اعلان کنفدراسیون شمال سوریه باید گام های دیگر را برداریم. نخست باید توجه کرد که نمایندگانی از کردها در چارچوب اپوزیسیون سوریه در ژنو 3 و مذاکرات بعدی حضور دارند. آنان درحقیقت نمایندگانی از کردهای سوریه هستند که در سایر مناطق سوریه (به جز شمال سوریه که در آن کردها در اکثریت اند) به مثابه اقلیت در کنار دیگر اقوام زندگی می کنند. آنان باید همچنان به مذاکره و گرفتن حق کردهای خارج از مناطقی که کنفدراسیون شمال سوریه در آن اعلام شده ادامه دهند و در مجالس و دولت آینده در کنار سایر اقوام و اقلیت های دیگر فعالیت نمایند. در حالی که کردهای شمال سوریه در مناطقی که در اکثریت اند باید در قالب کنفدراسیون جدید به فعالیت ادامه دهند. بنابراین، حضور کردهای شمال سوریه در مذاکرات ژنو 3 و مذاکرات آتی نه تنها ضروری نیست، بلکه تا حد زیادی محدود کننده خواهد بود. سوریه فردا دیگر هرگز مانند سوریه دیروز نخواهد بود و هیچ نظام متمرکزی نخواهد توانست در آن مستقر شود و هر گونه تلاشی برای دولتی مترکز در سوریه تنها به “تجزیه عملی” کشور به اقوام و مناطق بسیار کوچک منتهی خواهد شد. از این سبب، سرباز کردی را که در شمال سوریه به وزیر تبدیل کرده ایم، حالا باید “ما” به حرکت در آوریم و نه هیچ کس دیگر.
کردهای شمال سوریه سیستم کنفدرال را برای مناطق تحت کنترل شان برگزیده اند، اما اگر مقامات سایر مناطق سوریه مایل به سیستم فدرال باشند، آن قابل مذاکره است، ولی اگر بر سیستم حکومتی متمرکز اصرار دارند، آن قابل مذاکره نیز نشان نمی دهد، چون فاصله مطالبات طرفین آنقدر زیاد است که مذاکره تنها اتلاف وقت به نظر می رسد. پیش از همه باید توجه کرد که اظهارات برخی پیرامون فدرالیسم در شمال سوریه حاکی از این است که بسیاری هنوز تفاوت های شیوه حکومتی فدرال با کنفدرال را نمی دانند. در کنفدرالیسم تمامی ویژگی های یک کشور مستقل وجود دارد، به جز نام یک کشور مستقل و بخش کنفدرال تنها با سرزمین اصلی پیوندها و ارتباطات ویژه ای دارد؛ کنفدرالیسم دارای نه فقط مجلس مستقل که دولت مستقل نیز، نه فقط پرچمی متفاوت که واحد پول جداگانه هم، شرایط ویزای مختلف و قوانینی مستقل و حتی متفاوت است. در سیستم فدرال ما ایالت هایی با شرایط تقریباً یکسان داریم، در حالی که در درون سیستم کنفدرال ما خودمختاری ها و خودگردانی های متنوع با اوزانی مختلف داریم. مثلاً سه کانتونی که کردها در آن در اکثریت اند، با مناطقی که اعراب یا سایر اقوام در آن در اکثریت اند، متفاوت است و باید در قالب خودمختاری هایی مجزا در داخل سیستم کنفدرال تعریف شوند. همین طور مناطقی که ایزدی ها یا آسوریان (آشوریان) یا ترکمن ها در آن در اکثریت اند. منتها چون ایزدی ها و آشوریان در مناطق وسیعی در اکثریت نیستند و شاید در یک یا چند روستا و بخش در اکثریت باشند، به جای خودمختاری، خودگردانی خواهند داشت. روسیه در گذشته تجاربی در این زمینه داشته که برخی از آن ها ارزشمند بوده و قابل استفاده است.
با این همه، کردها باید توجه کنند که مناطق شمال سوریه را با نیروهای شبه نظامی شان در دست گرفته اند و نه با آرای مردم و تا در هر منطقه و شهر و روستا انتخابات برگزار نشود، سیستم حکومتی شان مشروعیت (مردمی) و حقانیت (حکومت) ندارد. پس ضروری است چنین انتخاباتی برنامه ریزی شده و انجام شود. مناطق و کانتون هایی که اعراب و سایر اقوام در آن در اکثریت اند، باید طی انتخابات تعیین کنند که مایل به پیوستن به سیستم کنفدرالی هستند یا می خواهند جزیی از دولت آتی حاکم بر دمشق باشند. بنابراین، فعلاً تنها سه کانتون کردی که قبلاً تشکیل شده نقداً جزو کنفدرالیسم اعلان شده خواهند بود و سایر مناطق و کانتون ها تنها پس از همه پرسی باید تعیین تکلیف شوند. چون قرار نیست دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت (عرب و ترکمن و آسوری و ایزدی و غیره) اینبار در شمال سوریه نسبت به اقلیت های غیرکرد به شکلی دیگر بازتولید شود.
کردهای ترکیه
راه حل کردهای ترکیه نیز سیستمی با ایالات فدرالی بود که سایر اقوام و ادیان ترکیه نیز در قالب ایالات دیگر تعریف شوند و کسب حقوق به همراه توسعه را از آن طریق دنبال کنند. مقامات ترکیه در ابتدا چنین الگویی را مدنظر داشتند و اگر تا آخر پی می گرفتند حالا به فاجعه ای مشابه سوریه در جنوب شرقی ترکیه مواجه نمی شدیم، اما متأسفانه میت آنان را فریفت و با هر گامی که پیش می روند بیشتر در گرداب جنگ داخلی فرو می روند. هنوز فرصت بازگشت و اصلاح اشتباهات هست و گرنه باید همگی منتظر خبرهای بدتر با آینده ای ناگوار برای کشور ترکیه باشیم.
کردهای عراق
سیستم حکومتی اقلیم کردستان عراق دچار بحرانی جدی شده است. بخشی از آن اجتناب پذیر و بخشی اجتناب ناپذیر است. کاهش بهای نفت و درآمدهای دولت اقلیم غیرقابل اجتناب است، اما بقیه مشکلات نه. بزرگترین بحران در شیوه حکومتی است که بر طبق سهم احزاب تعریف شده است. این سیستم پس از بیش از یک دهه نه تنها جواب نداده، بلکه هم به تفکیک و تجزیه بیشتر مناطق منجر شده و هم فساد را نهادینه و رسمی کرده است. عجیب تر این که مقامات اقلیم کردستان عراق اصرار دارند تا همین سیستم غلط، شکست خورده و فاسدشان را به کردستان سوریه نیز تعمیم دهند! باید سیستم حکومتی کردستان عراق –که شامل مناطق جدید کردی نیز می شود- بر اساس قانون اساسی جدید بازتعریف شود. مناطق به اصطلاح مورد مناقشه نیز باید همه پرسی برای پیوستن به کردستان عراق یا دولت مرکزی عراق را برگزار کنند و تنها پس از آن به کردستان جدید و بزرگ عراق بپیوندند. ایزدی ها نیز باید روستا به روستا و بخش به بخش و همین طور در شهر سنجار در همه پرسی شرکت کنند و مناطق ایزدی نشین که به پیوستن به کردستان عراق رأی دادند، در قالب یک استان مستقل بدان بپیوندند. این شامل مسیحیان و سایر اقوام و اقلیت هایی نیز که در مناطق مورد مناقشه هستند، می شود. تنها به سبب فرار غیرمسئولانه و مفتضحانه ای که پیشمرگ های کرد از شنگال داشتند، ممکن است بسیاری از ایزدی ها مایل نباشند به اقلیم کردستان به پیوندند و همزمان نخواهند زیر چتر دولت متمرکز بغداد باشند و بخواهند اقلیمی جدید و جداگانه تشکیل دهند؛ پس باید همه پرسی آن ها شامل هر سه گزینه باشد.
و اما مقامات کنونی اقلیم کردستان که گویا همه مشکلات را رها کرده اند و تنها به برگزاری همه پرسی چسبیده اند، از کارهای شان پیداست که هنوز مخاطرات یک همه پرسی برای استقلال را نیز نمی شناسند. اعلام رسمی و مکرر این که کردستان عراق برای هیچ یک از کشورهای همسایه تهدید نیست، به تنهایی مشکل را رفع نمی کند و کشورهای همسایه به کارهای عملی تان می نگرند. هر گونه نزدیکی با اسرائیل یعنی تصمیم گرفته اید که کردستان عراق را وارد یک قتل عام دیگر کنید. آیا مشاوران تان که از ارتباط کنفدرال با اسرائیل سخن می گویند، مسئولیت چنین تصمیمی را می پذیرند؟ و اصلاً چنین کسانی می توانند مشاوران قابل اطمینانی برای مقامات کردستان باشند! بی شک اگر هدف از این نوع اظهارات تحریک رندانه همسایگان علیه کردها بود، می توانست اقدام سنجیده ای باشد!؟ اسرائیل نه عاشق چشم آبرویتان شده و نه هیچ سیاستمداری آنقدر ساده لوح هست که آن به رسمیت شناختن کردستان مستقل توسط اسرائیل را به پای دفاع از حقوق کردها بگذارد – و اگر آن برایش مهم بود، حقوق فلسطینیان را تضییع نمی کرد و بر آن اصرار نمی ورزید- و اسرائیل تنها بدنبال آن است تا با چنین اظهاراتی کشورهای همسایه تان را که دارای اقوام کرد اند، دچار نگرانی کرده و “چالش و درگیری جدید” را با این تحریک شان کلید بزنند که بی شک کردها بزرگترین متضررانش خواهند بود. اظهارات رسمی تان را اصلاح کنید و در کلیه تصمیمات تان باید پختگی و مدارای بیشتری خفته باشد. مواضع تان نیز نسبت به کردهای سوریه نه تنها غلط که حتی برای شرایط دشواری که در آن به سر می برند، تنها می توان گفت غیرمسئولانه و حتی شرم آور است و آنچه در یادها خواهد ماند، نه پیشنهاد برگزاری همه پرسی استقلال (چون آن مطالبه تاریخی کردها بوده که انحصاراً به اسم هیچ شخص خاصی نوشته نخواهد شد)، بلکه مواضع سهم خواهانه تان نسبت به کردهای سوریه است. امیدوارم در روزهایی که کردهای همه مناطق به سوی کسب حقوق تاریخی شان شتابان پیش می روند، مقامات اقلیم کردستان عراق دعواهای کودکانه را کنار بگذارند و ماندن در بحران آن تنها نشان خواهد داد که آنان هنوز بلوغ لازم برای تشکیل کشوری مستقل را -که توسط باندهای فساد سهمیه بندی نشده باشند، ندارند.