کاخ سفید اعلام کرد: بایدن روابط آمریکا با عربستان را از طریق ملک سلمان دنبال میکند . خانم جن ساکی، سخنگوی دفتر ریاست جمهوری جو بایدن در این خصوص تصریح کرد که در دیپلماسی مورد نظر بایدن برای ارتباط با عربستان محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور جایی ندارد.
این یعنی مرگ زودرس ملک سلمان پادشاه 85 ساله بیمار سعودی به دست رقیب اصلی خود یعنی پسر چموش شاه.
در دروان آقای ترامپ آمریکا از طریق جرد کوشنر،داماد یهودی ترامپ، روابط ویژه ای با پسر ملک سلمان ولیعهد سعودی برقرار کرده بود. از زمان ولیعهد شدن محمد بن سلمان پسر پادشاه سعود، ی این جوان است که در حقیقت فرمان همه امور را در دست دارد و به دلیل بازداشت و سر کیسه کردن شماری از خاندان آل سعود مورد تنفر شدید این خاندان می باشد.
همزمان با این اعلامیه دولت آقای بایدن که گفته شد: «ما از ابتدا به صراحت و روشنی اعلام کردیم که قصد داریم روابط با عربستان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم». بن سلمان با ولادیمیر پوتین رهبر بلامنازع روسیه تماس تلفنی برقرار کرد و در باره بهای نفت و گاز و روابط بین دو کشور و راههای تقویت و توسعه آن در زمینههای مختلف و همچنین در باره تحولات اخیر منطقهای و بینالمللی و شماری از مسایل مورد توجه مشترک گفتوگو کردند.
سایه سنگین پرونده قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار منتقد حکومت سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول، بر دولت جدید آمریکا سایه افکنده است. این تصمیم دولت آقای بایدن نشان از تغییر سیاست آمریکا و تغییر نوع روابط با عربستان دارد.
جن ساکی سخنگوی کاخ سفید پیشتر اعلام کرده بود که دولت جو بایدن آماده است تا گزارش محرمانه مربوط به قتل جمال خاشقچی را در اختیار کنگره قرار دهد.
به نظر میرسد با این اعلامیه کاخ سفید، آمریکا بطور ناشیانه ! تاریخ مرگ سلمان را جلو انداخت. چون پسر سلمان بیشک با افشا شدن پرونده قتل جمال خاشقچی ، نسبت به آینده سیاسیاش احساس خطر خواهد کرد و به سود او خواهد بود که هر چه زودتر بر تخت سلطنت سعودی جلوس نماید و دولت آقای بایدن را در عمل انجام شده قرار دهد.
*******
ماجرای اعلامیه کاخ سفید آمریکا در باره عربستان سعودی مرا به یاد ماجرای ارتشبد فریدون جم، رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و داماد رضا شاه انداخت.
از کتاب پرویز راجی ، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمۀ ح.ا.مهران، تهران: اطلاعات، 1364،ص5. و صص 110ـ111.
چهارشنبه 12 اکتبر 1977 [20 مهر 1356]:
“ارتشبد «فریدون جم» امروز ناهار میهمانم بود. در همان اوائل صحبت با او متوجه شدم که به خاطر اعتیاد تنها پسرش به مواد مخدر رنج میکشد و از این نظر در زندگی خصوصی گرفتار مسائل و مشکلات فراوانی است.
تیمسار جم میگفت: پسر 21 سالهاش در اثر اعتیاد به مواد مخدر، هم جوانی خودش را به تباهی کشیده، و هم زندگی والدینش را خراب کرده است. و این وضع چنان روحیه و افکار تیمسار را مختل ساخته بود که نشان میداد واقعاً از یافتن هر نوع راه حل برای نجات از این گرفتاری عاجز مانده است.
ضمن صحبت سعی کردم موضوع را از مسأله اعتیاد پسر او منحرف کنم. و بعد از مدتی توانستم مسیر گفتگو را به طرف مسائلی سوق دهم که به برکناری تیمسار جم از ریاست ستاد ارتش و انتصابش به سفارت ایران در مادرید انجامید.
او میگفت: «مستشاران نظامی آمریکا در ایران همیشه در گفتگوهایشان با شاه از من تعریف میکردند. ولی یک روز ژنرال زایتس( Seitz) فرمانده مستشاران آمریکایی در ایران با لبخندی به من گفت که امروز بوسه مرگ را نثارت کردم. و موقعی که مفهوم این جمله را از او پرسیدم، جواب داد: در ملاقات با شاه به او گفتم که جم بهترین ژنرال در ارتش ایران است…».
تیمسار جم پس از بیان این عبارت با حالتی غمزده ادامه داد: «از آن روز به بعد اوضاع دگرگون شد و به صورتی درآمد که دست به هر کاری میزدم به بنبست میرسیدم. شاه هر روز به دلیلی انگشت روی نارساییهای موجود در ارتش میگذاشت. ولی البته در هر مورد نیز موقعی که برای یافتن علت نارسایی تحقیق و بررسی میشد، همیشه این نتیجه بدست میآمد که تقصیر من نبوده و یا اگر هم دخالتی در آن داشتهام، صرفاً مواردی بوده که قبلاً به تصویب شخص شاه رسیده است. ولی علیرغم این مسائل پیوسته شاهد بودم که جو نامساعدی علیه من رو به گسترش است و وضع به شکلی در میآید که دیگر قادر نیستم به سهولت دست به کاری بزنم. تا اینکه یک روز در جمع فرماندهان نظامی موقع صحبت راجع به نارضایتی شاه از بعضی واحدهای ارتش، خطاب به آنها گفتم: ناخشنودی شاهنشاه از چنین مسائلی، هم از نظر شغلی و هم از نظر احساسی برایم فوقالعاده زجرآور است، چون من نه تنها شاهنشاه را فرمانده خود میدانم، بلکه به او به عنوان برادر خود نیز عشق میورزم…».
و گفتن این جمله بیضرر ـ حتی اگر از ته قلب هم نبوده ـ سرنوشت تیمسار جم را دگرگون ساخت. به این ترتیب که:
اسدالله علم وزیر دربار در ملاقات کوتاهی با جم (قبل از شرفیابی او به حضور شاه) به وی گفت که: شاه از بیمبالاتی او و اینکه شاه را برادر خود دانسته شدیداً ناخشنود است… البته علم در این ملاقات به جم نگفت که بهتر است از مقام ریاست ستاد ارتش استعفا بدهد، ولی به وی خاطرنشان ساخت که اگر قصد استعفا دارد شاه با تقاضایش موافقت خواهد کرد.
چند روز بعد هم اردشیر زاهدی (که سمت وزیر خارجه را به عهده داشت) به منزل ارتشبد جم تلفن کرد و به او گفت: شاه میل دارد او را به عنوان سفیر ایران در فرانسه و یا هر جای دیگر که خودش تمایل داشته باشد، منصوب کند. ولی پس از چندی به جم اطلاع داده شد که بهتر است محل انتخابی او سفارت ایران در اسپانیا باشد.
جم صحبتهایش را با این عبارت به پایان برد که: «…وفاداری من نسبت به شاهنشاه جای چون و چرا ندارد و همواره خود را مرهون الطاف شاهنشاه میدانم. ولی ضمناً هم هرگز موفق به یافتن پاسخی برای این سؤال نشدهام که: واقعاً چه کار خطائی از من سر زده بود؟…».
17 فوریه 2021
فرامرز دادرس