اخیرا در نوشته ای خواندم، که هم اکنون در بیمارستان های کشورمان، در مجموع تعداد 90 هزار تختخواب برای بیماران خود کمبود دارند. چنانچه هیچ اتفاقی هم در مملکت روی ندهد؛ مانند حملات تروریستی، آتش سوزی های منجر به کشتار گروهی، سرنگونی هواپیما یا هلیکوپتر، مرگ های نوظهور به خاطر طوفان های خاک و شن در استان های جنوبی از شرق تا غرب آنها و یا زلزله سنگین و خطرناکی که زمین شناسان رویداد آن در ایران به ویژه در تهران را پیش بینی کرده اند؛ مرگ های در اثر وجود جنگ قدرت درون حاکمیت پلید و رسوای اسلامی، که هر لحظه شدیدتر نیز می گردد. و سایر احتمالاتی (که در هر ثانیه، امکان به وقوع پیوستن آنها دور از ذهن نیست. مانند صدها حادثه رانندگی درون شهری یا درون جاده ای که منجر به کشته و مجروح شدن سرنشینان اتومبیل ها در سراسر ایران می شوند. سوانح سقوط کردن از بلندی یا درون چاه، و بقیه اپیدمی هائی که هر از گاهی به وقوع می پیوندند؛ بیمارستان های نزدیک به محل حادثه را ملزم می نمایند؛ که در صورت نیازهای اضطراری، پذیرای مصدومان و حادثه دیدگان باشند. ولی به سب کمبود تختخواب برای همه بیماران بخصوص برای مصدومان، صاحبان و پزشکان و متخصصان، و مسؤلان و خدمه بیمارستان های کشور، ناگزیرند که بیماران اورژانسی خویش را، در گوشه هائی از اتاق های بیمارستان شان بر روی زمین بخوابانند!
عرصه ی صبر و تحمل آدمی، با تنزل زیادی جنان تحلیل می رود؛ که گوئی آسایش زندگی خودش هم، از اینهمه بی سر و سامانی به ویژه در امور پزشکی در ایران، به تنگ می آید. آیا پول کافی جهت خریدن تجهیزات پزشکی، بخصوص تختخواب برای بیمارانی که نیازمند بستری شدن در بیمارستان هستند را نداریم؟ آیا مملکت در جنگی ناخواسته و خانمانسوز درگیر شده، و حاکمیت و مدیران و مسؤلان مملکت را، بر آن داشته که اولویت را به هزینه های پیش آمده و ناشی از جنگ بدهند؟ یا…. آنکه کشور اشغال شده و مردم ستمدیده آن، گرفتار حکومتی استبدادی و دیکتاتوری گشته اند؛ که از نظر مدیریت در درجه ” صفر= 0″ سقوط کرده اند؛ و به لحاظ جنایت پیشگی و دزدی و سودجوئی و قدرت پرستی و ناتوانی در اداره امور این سرزمین، به دلیل بسیاری از نا کارآمدی هائی که دارند؛ تا عالی ترین مرتبه منفی، از بد و نالایق و بی کفایت بودن جود و همدستان شان، در دروغپردازی، چپاول و دزدی، جنایتکاری و سایر صفات ناپسند و ضد مردمی، و مغایر با قوانین حقوق بشر و مشتقات آن، رکورد همه بدان روزگار، حتی خود ابلیس را نیز شکسته اند!
” یا رب، روا مدار گدا معتبر شود
گر معتبر شود، ز خدا بی خبر شود” !
محترم مومنی