دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
آزادي زندانيان فلسطيني آخرين دستاورد از پيروزي هايي بود كه بدون خونريزي و جنگ و تنها با يك حركت حساب شده شطرنج فلسطين-اسرائيل كسب كرديم. اين آخرين دستاورد ما، تعهدي بود كه اسرائيل در قراداد اُسلو پذيرفته بود، اما به جا نياورده بود، اما ما ثابت كرديم كه چگونه حق مان را بدون خونريزي از يك دشمن قلدر و غيرمسئول نسبت به حتي تعهدات رسمي اش پس مي گيرند.
اسرائيل با آزادي اين زندانيان در روز عيد قربان مخالفت كرد، تا اعتباري مذهبي نيز براي فتح ايجاد نكند. اين در حالي بود كه وقتي محمود عباس در مجمع عمومي سازمان ملل بود و توانستيم با وجود فشارهاي همه قدرت هاي بزرگ، كشور فلسطين به پايتختي قدس شرقي را در مرزهاي پيش از 1967 تصويب كنيم، اسرائيل به سرعت معامله اي را با حماس انجام داد تا طي آن يك اسير اسرائيلي كه مدت ها بود در اسارت بود و اسرائيل براي آزادسازي اش، يك جنگ منطقه اي با غزه و لبنان راه انداخته بود، درست در همان زمان با تعدادي اسير فلسطيني معاوضه شوند، تا اعتبار فتح و محمود عباس را كه با اقدامش در سازمان ملل نزد فلسطينيان و اعراب بسيار بالا رفته بود، از اين طريق تحت شعاع قرار دهد و نشان دهد كه حماس نيز در مقابل اسرائيل پيروزي داشته و امتياز گرفته است. بماند كه برخي از رهبران حماس با هوشياري از اقدام ابومازن در سازمان ملل استقبال كردند و آن فضاي رقابتي را به فضايي دوستانه تغيير دادند. اما هدف اسرائيل از چنين معامله اي دقيقاً در راستاي اعتباربخشي به حماس بود. چون استراتژي اسرائيل، بي اعتبار ساختن روند گفتگوهاي صلحي است كه در ازاي آن بايد نه تنها كشور فلسطين را آن هم به پايتختي قدس شرقي به رسميت مي شناخت، بلكه شهرك هاي اسرائيلي در سرزمين هاي اشغالي را نيز تخليه مي كرد و در نقطه مقابل بدنبال تقويت حماس و تندروهاي فلسطيني است تا وانمود كند كه اينك كساني در فلسطين قدرت را در دست دارند و دست بالاتر را نيز دارند كه به صلح پايبند نيستند، تا هزينه ترك گفتگوها را به پاي فلسطينيان نوشته باشد. تشكيل حماس از طريق نيروهاي امنيتي اي كه گردانندگان اصلي بحران ها با اسرائيل اند و نه رهبران سياسي حماس كه برخي حتي بيش از نيم قرن به غزه پاي نگذاشته بودند و در آن سوي دنيا معلوم نبود از چه چيز خيالي حمايت مي كردند! (اين حاكميت دوگانه از ويژگي هاي هر نهادي است كه موساد در آن نفوذ كرده باشد) و ترك غزه توسط اسرائيل تا نيروهاي رزمي حماس با حمله به نيروهاي امنيتي فتح، آنجا را اشغال و در كنترل خود گيرند، دقيقاً حساب شده و در راستاي همين استراتژي مذكور اسرائيل بود و هست.
اما مشكل تندروهاي اسرائيل آن است كه ما با پيگيري مذاكرات صلح و انعطاف هاي حساب شده، نخست دست اسرائيل را نزد خوشبين ترين متحدان اش باز كرديم كه بدنبال صلح نيست و اين خود حمايت چشم بسته از اسرائيل را نزد ايشان به حمايت با چشماني باز و در جهت تقويت صلح طلبان اسرائيلي بدل ساخت و فشار آنان منجر بدان شد كه در زمان يك دولت تندروي اسرائيلي، اسرائيل ناگزير باشد كه به شروع گفتگوها تن دهد و يخ بن بست مذاكرات كه مي رفت به يك رسم و تابو بدل شود، هم شكست و هم برخلاف گذشته كه تنها گفتگوها ادامه مي يافت، با آزادي زندانيان چه از كرانه باختري و چه از غزه، فلسطينيان فهميدند كه مذاكرات دستاورد ملموسي نيز براي شان دارد (و ديدن اشك هاي شوق مادران زندانيان، جهت احساس آن پيروزي برايمان كافي است). اين دستاوردها در حالي بود كه ما براي آغاز مذاكرات تنها “يك دنده” عوض كرديم؛ يعني به جاي شرط توقف شهرك سازي ها، شرط آزادي فلسطينيان را گذاشتيم. شرط شهرك ها نيز حساب شده تعويض شد و فلسطين پس از عضويت به عنوان يك كشور در سازمان ملل، هر موقع اراده كند مي تواند پرونده شهرك سازي ها را در سازمان ملل به جريان بياندازد و فشار براي اقدام آن موجب شد كه نتانياهو ناگزير به شكستن يخ گفتگوها شود. به عبارتي، تندروهاي اسرائيل دو راهي خورده بودند و هر اقدام شان مساوي با يك هزينه برايشان بود و تنها بايد انتخاب مي كردند كه كدام هزينه. اما اسرائيل كه عادت به شكست ندارد و آن همواره برايش بسيار گران تمام مي شود، در حالي كه مدام شهرك سازي ها را تداوم مي بخشيد، زمان اعلام واحدهاي جديد را با گذاشتن در روزي كه اسراي فلسطيني آزاد مي شوند، به اين خاطر بود تا وانمود دهد كه آن امتياز بدون دستاورد نيز برايشان نبوده است، كه تصور نمي كنم به جز تعدادي هالو كسي ديگر اين مانورهاي اسرائيل را جدي بگيرد؛ زيرا از زماني كه نتانياهو بر سر دولت اسرائيلي بوده، شهرك سازي ها بدون وقفه ادامه داشته اند. از اين پس نيز اگر ابومازن نسبت به توصيه هايي كه به وي مي شود، همان قدر پذيرا و هماهنگ باشد، پيروزي ها در مسير صلح آميز تداوم خواهد داشت و نه بايد عجله كند و نه انتظار معجزه را داشته باشد كه يكدفعه و با يك قراداد مي تواند تمام حقوق فلسطينيان را پس بگيرد، و به جاي آن بايد همچون گذشته گام به گام با يكديگر پيش رويم.
دولت فلسطين اينك قواعد بازي را نيز بهتر از گذشته ياد گرفته است و به جاي رضايت به بن بست مذاكرات به خاطر شهرك سازي هاي اسرائيل –كه استراتژي پنهان اسرائيل بود، با بسياري از كشورهاي دنيا مكاتبه كرده و آنان را بر عدم تجارت با توليدات شهرك هاي اسرائيلي تشويق كرده است كه دقيقاً فشارهاي اروپاييان در همين زمينه، كه كالاهاي توليدي شهرك هاي اسرائيلي در سرزمين هاي اشغالي را تحريم مي كرد، چون هزينه عملي اسرائيل را بالا برد، باز علتي ديگر در تن دادن نتانياهو به مذاكره و آزادي فلسطينيان بود. وقتي مي گويم كه بدون جنگ و خونريزي و تنها با يك شطرنج حساب شده مي توانيد يك به يك حقوق معوقه تان را از كشوري با بمب هاي هسته اي بگيريد، يعني اين. جنگ تنها موجب گسترش اشغال سرزمين هاي عربي توسط اسرائيل و مشروعيت بخشي بدان ها بوده و خواهد بود و يكي از دلايل تقويت تندروهاي اسلامي در خاورميانه توسط موساد، دقيقاً شروع يك جنگ با چند راكت پراكني توسط هالوهاي تندروي اسلامي است تا اسرائيل آن را بهانه كرده و جنگي ويرانگر را آغاز كند و سرزمين هاي عربي بيشتري را اشغال كند. حركتي كه به نظر مي رسيد، در صحراي سينا نيز مدنظر اسرائيل بود كه خوشبختانه با جابجايي قدرت در مصر، توطئه خنثي شد و منطقه از وجودشان پاكسازي مي شود.
محمود عباس توجه كند كه شهرك سازي هاي اسرائيل امكان توقف دارد، اما اگر كسي به شما بگويد كه راه عملي و مفيدتر آن، فشار به متحدان اسرائيل براي توقف شان نيست (كه البته آن نيز بايد ادامه داشته باشد، چون يك بازي دو سر باخت براي اسرائيل است)، بلكه كليدش تماماً در دستان خودتان است، آيا خوشحال و حتي ذوق زده نمي شويد؟ پس اينك بدانيد كه چنين است و شما با عدم پذيرش حتي يك شهرك اسرائيلي در سرزمين هاي اشغالي، آن ها را نه تنها متوقف خواهيد كرد كه موجب بازگردان شان به خاك فلسطين و حتي گرفتن شان به عنوان بخشي از غرامت آوارگان تان خواهيد شد. كافي است تا بدانيد كه در مذاكرات و قراداد صلحي كه با اسرائيل مي بنديد، به هيچ وجه و به هيچ عنوان نبايد، حتي يك شهرك را به رسميت بشناسيد. چون از نظر قراردادهاي بين المللي دست تان پر است و شما نيازي به مصوبه اي براي غيرقانوني بودن شان و تخليه شان نداريد. اما دست اسرائيل خالي است، چون آن ها غيرقانوني اند و اسرائيل مي خواهد به هر طريقي شده و با فشار و غيره، شما ولو به يك شهرك غيرقانوني تن دهيد كه اگر چنين كرديد، آن گاه چون خود بدان طبق يك قراداد معتبر بين المللي تن داديد، آن جايگزين عدم مشروعيت اشغال مي شود. زيرا در قرادادهاي حقوقي همواره اين آخرين سند و قراداد است كه معتبر است و اگر با قبلي ها تناقض داشت، اين آخرين قرارداد است كه معتبر و ملاك است و حتي در يك قراداد، آخرين بند است كه بر بندهاي متناقض قبلي، خط بطلان مي كشد. وقتي مي گويم كه شما اگر همين اينك هيچ قرادادي با اسرائيل نبنديد، شما (فلسطينيان) برنده ايد، اما اسرائيل نه، به همين سبب است. شما تا قرادادي نبسته ايد، وقت داريد تا هر يك از پرونده هاي اسرائيل را نيز، از حملات جنگي و كشتار گرفته تا ويراني خانه هاي فلسطيني تا اشغال سرزمين تان و شهرك سازي ها و تا آوارگي مردم تان، در سازمان ملل به جريان بياندازيد، اما نه زماني كه طي قرارداد صلح با اسرائيل از آن حق تان گذشته باشيد. بنابراين، با آن كه گفتگوهاي صلح را بايد تداوم بدهيد، اما دست تان در مذاكرات پر است، ولي اسرائيل است كه در تنگناست تا تعهدي براي انصراف تان از تمام شكايت هاي بالقوه شما از اسرائيل در سازمان ملل بگيرد. قبل از تصويب كشور فلسطين به پايتختي قدس، اسرائيل اميدوار بود تا طي مذاكرات مي تواند در ازاي قبول دولت مستقل فلسطين، اين امتيازها را از شما بگيرد تا هم كتباً از هر نوع شكايت بابت جنگ و آوارگي و كارهاي غيرقانوني شان در سرزمين هاي اشغالي صرف نظر كنيد و هم تمامي سرزمين هاي اشغالي را پس ندهد و چون جولان، تنها بخشي را پس دهد و قدس هم برايش خط قرمز بود. اما شما اينك كشور فلسطين به پايتختي قدس شرقي و در مرزهاي پيش از 1967 را داريد كه چون به تصويب سازمان ملل رسيده است، كاملاً قانوني است و نياز به هيچ تأييد ديگري براي مشروعيت نداريد و تنها سرزمين تان چون برخي از كشورهاي دنيا توسط كشوري ديگر اشغال شده و مذاكرات تان نيز براي رفع همان اشغال است و نه پذيرش فلسطين به عنوان يك كشور توسط اسرائيل، چون اسرائيل به عنوان يك عضو سازمان ملل ناگزير از پذيرش آن است و لاف هايش پيرامون عدم به رسميت شناختن فلسطين همان قدر بي اعتبار است كه سخنان حماس و برخي كشورهاي ديگر در عدم به رسميت شناختن اسرائيل هيچ اعتبار حقوقي ندارد و مي خواهد آن را چون امتيازي به شما جلوه دهد كه در ازاي اش امتيازات بيشتري از شما بگيرد. در حالي كه وقتي شما از نظر حقوق بين الملل چيزي را داريد، نياز نيست تا طبق قرادادي ديگر دوباره آن را معتبر سازيد. خيالتان از بابت باريكه اي نيز كه قرار است، اسرائيل به شما دهد تا غزه و كرانه باختري به هم وصل شوند، راحت باشد. همان گونه كه قبلاً به شما وعده دادم، اسرائيل با كمال ميل آن را به شما خواهد داد، در ازاي چيزي كه براي اسرائيل بسيار باارزش تر از شهرك هاست؛ به موقع خواهيد فهميد. اين را هم بيافزايم، در صورتي كه محمود عباس طي توافقي اين اشتباه استراتژيك را مرتكب شود كه تعدادي از شهرك هاي اسرائيلي در سرزمين هاي اشغالي را به رسميت بشناسد، چون قراداد بايد توسط همه پرسي فلسطينيان تصويب شود، آن رأي نخواهد آورد و تنها يك بدنامي براي ابومازن و هيئت فلسطيني مي ماند و اينك كه با تشكيل كشور فلسطين و رسميت يافتن آن در سازمان ملل، نامي خوش از خود در تاريخ فلسطين به جاي گذاشتيد، آن تحت شعاع اين كارنامه، يعني اشتباه استراتژيك مذكور قرار خواهد گرفت و به جز آن دستاوردي نيز نخواهد داشت. فقط تكرار و تأكيد مي كنم؛ وقتي به شما گفته مي شود كه حتي يك شهرك اسرائيلي در سرزمين هاي فلسطيني را به “هيچ وجه و به هيچ عنوان” به رسميت نشناسيد، يعني حتي به آن فكر نكنيد. حجت تمام.