« دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر *** کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست » !
نمی دانم چقدر خبرهای مربوط به زندانی و کشته شدن جوانان میهن مان به دست جلادان آخوندهای حاکم بر میهن تان را رصد می کنید؟ یک لحظه خودتان را به جای پدران داغدار و مادرهای دل شکسته و عزیز از دست داده این جان باختگان، مخصوصا آن تعداد از جوانان میهن مان، که درون زندان های حاکمیت استبدادی اسلامی، به دست زندان بانان وحشی و بی وجدان رژیم جانی پرور آخوندی شکنجه و کشته می شوند بگذارید. تا مصیبت عظیمی را که بر سر خانواده های آنان می آورند را درک نمائید!
در حالی که مقامات قضائی شهر مهاباد ادعا کرده اند: « پیمان گلوانی به علت بیماری در زندان درگذشته است. » ؛ خانواده این زندانی به قتل رسیده ، با تاکید بر « شکنجه » گشتن او توسط مزدوران آخوندها گفته اند؛ که آثار شکنجه شدن او را بر تن وی دیده اند!
دکتر محسن سهرابی عضو پزشکان داوطلب کردستان و نیز انجمن « آیفا » در این باره گفته است: « آنچه در عکس ها دیدیم این است؛ که پیمان گلوانی شکنجه شده، و ممکن است او را با چیزی بسته بوده باشند. زیرا که کبودی روی مچ پایش مشهود است. » !
دکتر سهرابی با تاکید بر شکستگی جمجمه پیمان گلوانی، و این که برای تشخیص قطعی باید تصویر برداری انجام شود. با شرح حالی که نزدیکان پیمان گلوانی داده اند استناد می کند و می گوید: « پیمان زیر شکنجه دچار کاهش سطح هوشیاری گشته و به بیمارستان منتقل می شود. و پس از چند روز در بیمارستان فوت می کند.»!
بر اساس عکس های منتشر شده از پیکر بی جان این جوان ناکام، آثار ضرب و جرح و کبودی های متعدد بر اندام او مشاهده شده است. در پی انتشار گزارش هائی از مرگ زیر شکنجه یک زندانی سیاسی اهل مهاباد کردستان، « مهران پور احمد » دادستان عمومی و انقلاب اسلامی این شهر مدعی شده بود: که پیمان مام احمدی گلوانی، با اتهام کلاه برداری بازداشت شده، و علت مرگ او هم بیماری پلاسمای خون بوده است!
در حالی که در تصاویر منتش شده از این جوان به قتل رسیده توسط ضحاکیان زمان، آثار کبودی و زخم در بخش هائی از بدن او، از جمله چشم ها، پاها، کمر، صورت و دست های وی مشاهده می شدند. به احتمال زیاد، همگی یا تعداد زیادی از مزدوران حکومت جانی پرور رژیم خودکامه آخوندی در زندان مهاباد، از اهالی همین شهر و یا دیگر شهرهای واقع در استان کردستان بوده اند. به همین خاطر و به دلیل آنکه هم میهنان کرد ما، از اصیل ترین اقوام ایرانی در خطه زرخیز و باستانی میهن مان می باشند. به هیچوجه نمی توانم تصور کنم و در ضمیرم بگنجانم؛ که یک ایرانی اصیل آنهم از اهالی کردستان سرزمین باستانی ما بتواند. با چنین شقاوت بی رحمانه ای، هم میهن و همشهری خودش را، با چنین شیوه های وحشیانه و ضد بشری شکنجه کند و هستی او را از وی بگیرد؟ !
البته این تراژدی غم انگیز و تکراری و اسفناک، فقط در کردستان رخ نداده و نمی دهد. بلکه در تمامی شهرهائی در سراسر کشورمان، که در جریان اعتراضات حق طلبانه بسیاری از عزیزان هم میهن، به امر سردمداران شقاوت پیشه حکومت ملاها، یا به شدت مصدوم گشته و یا به وسیله مزدوران نوکر صفت ایشان به قتل رسیده اند صورت گرفته است!
در حالی که می دانیم این شکنجه گران و اربابان قاتل پرور ایشان در ظاهر امر ایرانی می باشند. چگونه آنها را فردی ایرانی و از نسل آدم بدانیم و بنامیم و از طیف انسان تلقی کنیم؟!
خیر ، به هیچوجه این جنایتکاران ایرانی نیستند. هر چند که در مکانی از سرزمین ما به دنیا آمده باشند؛ اما یکی از والدین آنها یا هر دو شان، از نسل اهریمن و فرزندان او می باشند؛ که چنین راحت و بدون هیچ دغدغه ای، به کشتار همنوعان خویش می پردازند!
آیا به نظر شما می توان « آمنه سادات ذبیح پور » را آدم نامید و از نسل ایرانیان پاک سیرت قلمداد نمود؟ وی که « خبرنگار – بازجو » از بخش سیاسی خبرگزاری صدا و سیمای آخوندها است؛ و بدون کم ترین احساس آدم مآبانه ای، جلوی دوربین بخش خبر صدا و سیمای رژیم جانی پرور آخوندها می نشیند؛ و به گزارش دادن از بررسی های خودش در مورد ایرانیان خارج از کشور، به ویژه فعالان سیاسی در رسانه های مجازی و سایت های خبری می پردازد. چنان بی رحمانه از چنین موضوعاتی سخن می گوید؛ که گوئی هیچ درکی از کشته شدن ایرانیان بی گناه و حق طلب ندارد ؟!
از این زنک انیرانی نا اصل هم که بگذریم، زنان و مردان شیطان صفت گشت ارشاد و آتش به اختیارهای خامنه ای جلاد را چه بنامیم؟ هر چند که در کسوت ظاهری شان آدم نما و ایرانی هستند؛ اما به هر شکل و شمایلی هم که باشند. دست پروردگان شیطان هستند. زیرا: اولا می توانستند در این خیزش میهن پرستانه ملت آزادیخواه ایران، در کنار آنها قرار بگیرند و با همدلی با معترضان، از کیان ایرانی بودن خودشان دفاع بکنند. دوم هم: در کنار نوکران بسیجی سپاه قرار نگیرند و با هم میهنان شان همسوئی و همراهی کنند. سوم نیز: اگر به خاطر تنگدستی و کسب درآمد ناگزیرند با نیروهای انتظامی و امنیتی همکاری داشته باشند؟ با آنها در ضرب و شتم و شکنجه نمودن و کشتن ایرانیان معترض همکاری نکنند و همدست ایشان نباشند!
آنها که هنگام انجام دادن چنین عملیات ضد بشری از آسمان به زمین نمی آیند. این جنایتکاران همان همسایگان و همشهری های شما هستند؛ که همه روزه و هرگاه که با آنها مواجه می شوید؛ با صدای بلند و در نهایت کرنش و احترام به آنها، با گفتن « سلام حاج آقا » و « سلام حاج خانم » به ایشان احترام می گذارید و از کنارشان عبور می کنید!
در غیر این صورت می توانید، جهت اثبات کردن ایرانی بودن خودتان، یا با سکوت از کنارشان عبور نمائید؛ و یا با بیان نمودن یک « درود » ایرانی نشان بدهید؛ که آنها را از خودتان و ایرانی نمی دانید؛ و نمی خواهید با کسانی که با شما و میهن تان چنین می کنند کم ترین مراوده ای داشته باشید!
وقتی کسی نمی فهمد که خطاکار است؟ باید به او فهماند که در مسیر اوامر اهریمن گام بر می دارد و اهورائیان را با او کاری نیست!
چه ایشان را خوش آید و چه نه؟!